مقدمه
هدف آموزش علوم پزشکی باید آموزش و پرورش دانشجویان در زمینه یادگیری، رشد و نمو فردی، افزایش اعتمادبهنفس و رشد و نمو اجتماعی بهعنوان یک شاخه از علوم اجتماعی و انسانی باشد (1). مهمترین هدف آموزش در رشتههای حرفه سلامت، توسعه و ایجاد صلاحیت بالینی، تربیت فارغالتحصیلانی موفق و توانمند در استفاده از آموختهها و حل چالشهای محیط واقعی انجام کار است (2،3). سادهنگری در مورد آموزش منجر بههدر رفتن نیرو و امکانات شده و تلاش ها را با شکست مواجه میسازد (4).
از جمله رشتههای علوم پزشکی؛ پرستاری و هوشبری بوده که آموزش اثربخش در این رشتهها از اهمیت ویژهای برخوردار است و باید از بدو ورود به دانشگاه و در دروس پایه به آن توجه گردد. درس اصول و فنون، یکی از واحدهای تئوری- عملی پایه است که برای یادگیری مهارت بالینی دانشجویان این رشتهها در ترم اول ارائه میشود و از جایگاه ویژهای در مهارتآموزی فراگیران برخوردار بوده و در عملکرد شغلی آنان نقش مهمی خواهد داشت (5،6) و یکی از دروس پر استرس پرستاری است زیرا دانشجو، محیط مدرسه را ترککرده و ملزم به تعامل با محیط بالینی نا آشنا میشود که دارای روابط انسانی پیچیده است، علاوهبر استرس نقص ارتباطات در محیط آموزشی و تعامل ناکافی بین استاد و دانشجو، پایینبودن سطح انگیزه سبب یادگیری غیرموثر آن میشود (6).
روش تدریس و نوع محتوای آموزشی از عوامل زمینهساز کسب شایستگی حرفهای توسط هستند (1،7) و برای رسیدن به این هدف باید روشهای تدریس را درجهتی هدایت کنیم که علاوهبر یادگیری موثر، برانگیزاننده رضایت و انگیزه تحصیلی باشد (8). الگوی استادمحور که در آن، استاد نقطـه اتکـای فراگیـر است و الگوی دانشجو محور که به فراگیر، نیازها و تواناییهای او توجـه دارد، دو الگوی کلی تدریس هستند (9،10). درحال حاضر در دانشگاههای علوم پزشکی، روشهای غیرفعال سنتی مانند سخنرانی، حفظ و تکرار، پرسش و پاسخ رایج هستند (7،11،12) که بهصورت استاد محور برگزار و دانشجو منفعل بوده و نقش شنونده دارد (13). استفاده از این روشها میتواند منجر به خستگی، عدم توجه، دلزدگی، عدم ایجاد انگیزه در فراگیر شود (14).
بنابراین اخیراً لزوم تجدید نظر در روشهای سنتی و استفاده از روشهای فعال تدریس، توسط سیستمهای آموزشی احساس و کاربرد آنها متداول شده است (15). یادگیری دانشجو محور که بر پایه تئوری شناختی- اجتماعی و سازنده گرایی بناشده، دانشجویان را بهطور مستقیم در فرایند یادگیری وارد مینماید (16) که سـه مشخصـه مهم آن، یادگیری فعال، خلاقانه و اجتماعی است. آموزش براساس سـاختنگرایـی، متمرکـز بـر نیازهای یادگیرنده است، و فراگیران به طور فعال در فرآیند یادگیری درگیـر شـده که این امر سـبب تعامـل دوسویه معلم و فراگیر، ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی و تنـوع آموزشـی می شود (17).
از سویی دیگر تعیین میزان رضایت فراگیران از آموزش همواره یکی از معیارهای سنجش کارایی نظامهای آموزشی است. همچنین ایجاد رضایت در دانشجویان، بهعنوان مخاطبان اصلی آموزش، یکی از مهمترین عوامل مؤثر در موفقیت دورههای آموزشی است (12،19). باتوجه به تحقیقات مختلف، رشته تحصیلی بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و هوشبری اولین انتخابشان نبوده و از فقدان انگیزش کافی رنج برده و تمایل زیادی به یادگیری ندارند (7،18،19). اکثر دانشجویان پرستاری بهعلت قبولنشدن در رشته دلخواه و برای اخذ مدرک دانشگاهی در این رشته تحصیل میکنند و آن را به عنوان یک شغل ایدهآل قبول ندارند (5) بنابراین اهمیت مسئله ایجاد رضایتمندی پررنگنر میشود. آﻣﻮزش داﻧﺸﺠﻮ ﻣﺤﻮر سبب اﻓﺰاﻳﺶ رﺿﺎﻳت داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن، اﻳﺠﺎد ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟـﻪ، ﺗﻔﻜـﺮ اﻧﺘﻘﺎدی و تسریـع و ﺗـﺪاوم ﻳﺎدﮔﻴﺮی مـیشـود (22-20) و بر اساس نتایج مطالعات دانشجویان، روشهای یادگیری فعال را بر سنتی ترجیح میدهند (24- 21). روشهای بسیار زیادی وجود دارد که میتواند دانشجو را در کلاس فعال نموده و کلاس را برای او جذاب نماید و به تولید دانش بپردازد. هدف از این روشها زنده کردن انگیزه تحصیل در دانشجویان و بالابردن حس تعامل و تعاون و درک متقابل میباشد. یادگیری براساس رویکردهای تعاملی و تاملی از جمله این روشها میباشند (25).
روش تدریس جیگساو یک روش از رویکرد تعاملی است (28-14،26) که فراگیران با استراتژی یادگیری در گروههای کوچک، برای دستیابی به هدف مشترک که یادگیری خود و سایر اعضای همگروه است، تلاش میکنند (14). از مزایای این روش میتوان به کاهش خستگی فراگیر، افزایش اعتمادبهنفس و انگیزه، مشارکت در یادگیری و ایجاد یادگیری ماندگار اشاره کرد (30-21،29). از طرفی، سخنرانی همواره یکی از روشهای رایج جهت ارائه محتوا در حجم زیاد یا انتقال تجربیات فرد به گروه زیادی از فراگیران میباشد. ولی در سالهای اخیر، بدلیل غیرفعالبودن فراگیر انتقادات زیادی به آن وارد شده است (11). استفاده از سخنرانی در کنار روشهای دانشجو محور میتواند باعث افزایش رضایت شود (31، 24). از جمله استفاده از تلفیق روشهایی از رویکرد تاملی با سخنرانی است. در این روش، سخنرانی با خلاصهنویسی و بازخورد که روش تدریسی از رویکرد تاملی است، فعالتر میشود و نقش فراگیران در آموزش افزایش یابد (32). روش بازخوردی یک روش تدریس از رویکرد تاملی بر مبنای خلاصهنویسی و بازخورد است. خلاصه کردن مطالب طی 24 الی 48 ساعت پس از اتمام کلاس، روشی است که علاوهبر افزایش طول مدت ماندگاری مطالب در ذهن فراگیر، امکانی را برای تامل و بازاندیشی بر مسائل یادگیری فراهم میآورد (22). این مطالب خلاصه شده میتواند از طریق ایمیل به استاد ارسال شود و درصورت امکان، بازخوردهایی توسط وی بر تکالیف نوشتاری خلاصه شده، داده میشود که منجربه رفع اشکال، ترغیب یادگیری، تامل و تفکر انتقادی میشود (32). از طرفی بازخورد کتبی میزان عکسالعملهای منفی از سوی فراگیر را کاهش میدهد (33). یکی از دلایل کاهش بازخوردهای انفرادی تعداد زیاد فراگیران در کلاس است. روش خلاصهنویسی به همراه باز خورد فرصتی را جهت ارائه بازخورد و رفع اشکال همه دانشجویان خارج از زمان کلاسی ایجاد میکند (34).
جهت نیل به اهداف آموزشی و ارتقای یادگیری فراگیران، توجهبه رضایتمندی آنان در برنامهریزی آموزشی بسیار مهم است (12) و از آنجا که سخنرانی بهعنوان روش تدریس رایج مورد استفاده در کلاس درس در بسیاری از موارد قادر به ایجاد علاقه و انگیزه در فراگیر جهت مشارکت در امر یادگیری نمیباشد و همچنین باتوجه به مسئولیت مهم دانشکدهها و مدرسان درخصوص آموزش بهتر و ایجاد انگیزش در دانشجویان و با وجود اثربخشی دو روش جیگساو و بازخوردی این مسئله موردتوجه است که میزان رضایتمندی و فراگیران در روش جیگساوکه دانشجویان با یکدیگر تعامل داشته و یادگیری محدود به ساعت حضور در کلاس میشود با روش بازخوردی که دانشجو به ادامه یادگیری در خارج از کلاس بهصورت انفرادی فعال است، چه تفاوتی دارد.
روش ها
این مطالعه تجربی دو گروهه، بر روی کلیه دانشجویان پرستاری و هوشبری ترم یک به تعداد 65 نفر (26 نفر هوشبری و 39 نفر پرستاری) انجام شد. علت انتخاب این بود که در آن نیمسال دو گروه جدیدالورود دانشجویان پرستاری و هوشبری واحد اصول و فنون را میگذراندند. 33 نفر از دانشجویان بهآموزش به روش بازخوردی و32 نفر به گروه آموزش بهروش جیگساو اختصاص داده شدند. معیارهای ورود به مطالعه؛ دانشجوی ترم یک پرستاری یا هوشبری، داشتن رضایت جهت ورود به مطالعه، اخذ واحد اصول و فنون نظری را در نیمسال اول و عدم سابقه بهیاری و عدم گذراندن واحد اصول وفنون در ترمهای قبل و معیارهای خروج حین مطالعه شامل عدم تمایل جهت ادامه شرکت در پژوهش و غیبت بیش از یک جلسه در هنگام ارائه این مباحث در جلسات جیگساو و بازخوردی بود.
دانشجویان در هر کلاس (هوشبری، پرستاری) بهصورت تصادفی به دو گروه جداگانه (جیگساو یا بازخوردی) تقسیم شدند. جهت نیمی از هر کلاس (پرستاری یا هوشبری) محتوا بهصورت جیگساو و جهت نیمی دیگر بهصورت بازخوردی، توسط پژوهشگر، طی شش جلسه ارائه گردید. یک هفته قبل از اجرای پژوهش، جلسه جداگانه ای برگزار شد و راهنمای گام بهگام روش اجرای تدریس، مقدمه فهرست مطالب درسی موردنظر جهت تدریس، وسایل کمک آموزشی مورد استفاده، هدف کلی و فعالیتهای یادگیری بهصورت مکتوب به افراد گروهها ارائه شد. شش مبحث مشترک اصول و فنون پرستاری و هوشبری انتخاب شد و محتوای آموزشی در هردو روش یکسان بود.
در روش جیگساو، افراد کلاس به طور تصادفی به گروههای پنج نفره تقسیم شدند، اسامی گروهها بهترتیب الفبا نامگذاری شده و به هر یک از اعضای گروه عدد یک تا پنج تعلق گرفت. در ابتدای اجرای روش، محتوای پنج صفحهای یکسانی به هر یک از گروهها داده میشد که در بین اعضای گروه خود تقسیم کنند، به عبارتی اعضای درون یک گروه برگه های متفاوت از هم داشتند. به کلیه افراد کلاس 10 دقیقه زمان داده شد که محتوای برگه خود را دقیق مطالعه نمایند. سپس از تمام افرادی که برگه مشابهی را در دست داشتند؛ درخواست شد که از گروه خود خارج و در کنار هم، گروه جدیدی را تشکیل دهند و به مدت 10 دقیقه محتوای برگه مشابه را مورد بحث قرار دهند و درصورت وجود ابهام یا اشکال در فهم مطالب آن صفحه، از یکدیگر افراد یا مدرس کمک میگرفتند. بعد از اتمام 10 دقیقه، افراد مجدداً به گروه خود بازگشته و یکی از اعضای گروه را بهعنوان رهبر انتخاب میکردند. سپس هر یک از اعضای گروه به مدت پنج دقیقه محتوی برگه خود را، به سایر افراد ارائه مینمود. وظیفه رهبر گروه در این مرحله، تنظیم زمان و نظارت بر ارائه محتوای تمام برگهها توسط کلیه اعضاء در مدت زمان 25 دقیقه بود، مدرس به عنوان هماهنگکننده و بهمنظور رعایت برنامه زمانبندی ارائه مطالب، پاسخ به سؤالات دانشجویان و همچنین برقراری نظم در کلاس حضور داشت و در پایانجلسه از مطالب ارائه شده جمع بندی انجام میداد.
برای گروه بازخوردی محتوای آموزشی موردنظر به روش سخنرانی ارائه و در ادامه از روش خلاصهنویسی توسط دانشجو پس از جلسه کلاس و ارائه بازخورد توسط استاد استفاده شد. بدین صورت که از دانشجو خواسته میشد محتوای آموزش دادهشده را ظرف 24 ساعت خلاصهکرده و بهصورت دستی بنویسد و به همراه تهیه3 سوال تستی و 3 سوال تشریحی و پاسخ آنها، به مدرس بهصورت فایل عکس گرفتهشده ایمیل نمایند. مدرس نیز در مورد خلاصه ارسالی به دانشجویان، قبل از شروع جلسه بعد از طریق ایمیل بازخورد میداد. علت نوشتن دستی و عدم استفاده از تایپ الزام انجام عمل توسط دانشجو بوده زیرا احتمال کپیکردن درصورت تهیه فایل ورد وجود داشت.
در پایان شش جلسه، ارزیابی رضایتمندی به وسیله پرسشنامه پژوهشگر ساخته 24 گویهای مورد سنجش قرار گرفت و میزان رضایت دانشجویان از روش تدریس در سه حیطه: زمان با 4 سوال، ارتقای مهارتها با 15 سوال، و میزان ایجاد علاقه و اشتیاق با 5 سوال، با مقیاس لیکرت 5 قسمتی از هیچ تا بسیار زیاد سنجیده شد و به هیچ نمره صفر و بسیار زیاد نمره چهار تعلق گرفت. برای تعیین روایی پرسشنامه بررسی میزان رضایت از روش تدریس مورد استفاده، از روش روایی محتوا استفاده شد، به این منظور محتوای پرسشنامهها با مطالعه کتب علمی موجود، مقالهها و منابع معتبر داخلی و خارجی و پایاننامهها و استفاده از پایگاههای معتبر علوم پزشکی در زمینه پژوهش تنظیمشده و سپس در اختیار 10 تن از اعضای هیئت علمیدانشکده پرستاری و مامایی مشهد قرار داده شد و پس از کسب نظرات و منظور نمودن اصلاحات نهایی، مورد استفاده قرار گرفت. پایایی کلی پرسشنامه بررسی میزان رضایت از روش تدریس برابر 1/94=a بود.
جهت بررسی متغیرهای کمی (نمره رضایتمندی کل و رضایتمندی در حیطه های مختلف) از توزیع طبیعی، آزمون کولموگروف اسمیرنوف و شیپروویلک استفاده شد. وضعیت برخورداری متغیرهای کمی پژوهش از توزیع طبیعی، در همه موارد بهجز نمره کل رضایتمندی در گروه جیگساو نرمال بود. برای توصیف مشخصات واحدهای پژوهش از آمار توصیفی شامل شاخص های تمایل مرکزی و پراکندگی (میانگین و انحراف معیار) برای متغیرهای کمی و توزیع فراوانی برای داده های کیفی استفاده شد. برای بررسی همگنی دو گروه مطالعه از نظر متغیرهای زمینهای و مداخلهگر در مورد متغیرهای کمی برخوردار از توزیع نرمال از آزمون t مستقل، متغیرهای کمی فاقد توزیع نرمال و متغیرهای کیفی با مقیاس ترتیبی از آزمون من ویتنی و متغیرهای کیفی با مقیاس اسمی از آزمون دقیق فیشر و کایدو استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از نرمافزار SPSS.Ver.16 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
برای دستیابی به اهداف پژوهش؛ درصورت برخورداری متغیر نمرهی رضایتمندی از توزیع نرمال در دو گروه از آزمون t مستقل و در غیر اینصورت از آزمون من ویتنی استفاده شد. برای بررسی رابطه بین متغیرهای وابسته در دو گروه با متغیرهای زمینهای و مداخله گر از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد. در تمام آزمون ها ضریب اطمینان 95/0 (سطح معنیداری 05/0) مدنظر قرار گرفت، لذا در مواردی که 05/0>p باشد اختلاف معنی داری گزارش شد.
یافته ها
نتایج نشان داد که اکثریت دانشجویان در دو گروه بازخوردی (7/66 درصد) و جیگساو (4/59 درصد) دختر و میانگین و انحراف معیار سن آنان در گروه جیگساو 2/1±2/19 و در گروه بازخوردی 9/0±1/19 سال با دامنه 23- 18 است و اکثریت واحدهای پژوهش در هر دو گروه (بازخوردی 6/60 درصد و درگروه جیگساو 4/59 درصد) را رشته پرستاری تشکیل میدادند. واحدهای پژوهش در دو گروه از نظر معدل کتبی دیپلم همگن و در رتبه سهمیه درکنکور دو گروه نیز تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت (488/0=p). آزمون کایاسکوئر در مورد فراوانی محل سکونت از نظر خوابگاهی و غیرخوابگاهی در دو گروه تفاوت معنیداری را نشان داد (018/0p=). همچنین علاقه به رشته تحصیلی در گروه جیگساو بیشتر بوده (014/0p=) و دو گروه از این نظر ناهمگن بودند.
همچنین نتایج نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره رضایتمندی از 120نمره در گروه بازخوردی و جیگساو به ترتیب، 3/13±2/69 و3/8 ±0/77 است و نتیجه آزمون آماری من ویتنی نیز بیانگر تفاوت معنیداری بین دو گروه بود (002/0=p). براساس نتایج آزمون t مستقل بین دوگروه تفاوت معنیداری از نظر نمره رضایتمندی در حیطه زمان و ایجاد علاقه وجود نداشت. اما از نظر نمره رضایتمندی در حیطه ارتقاء مهارتها رضایتمندی گروه جیگساو بیشتر بود (047/0=p) (جدول1).
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |