توسعه آموزش الکترونیکی در سال های اخیر تاثیر شگرفی را در رشد و اعتلای سطح آموزش و گستره عدالت آموزشی در نقاط مختلف جهان داشته است. ولیکن همانند سایر تکنولوژی ها، ورود این تکنولوژی نوین نیاز به بسترسازی، آموزش و ایجاد محیطی قابل پذیرش برای ارئه و استفاده از امکانات و قابلیت های بی شمار آن دارد و عوامل مختلفی مانند حمایت اعضای هیات علمی، وجود سیستم پشتیبانی، تعهد سازمانی، سیستم مدیریت، شایستگی مربی، نحوه ارائه خدمات و زیرساختها بر موفقیت آموزش مجازی موثر است (1). شیوع بیماری کووید 19 در سراسر جهان کلیه حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و آموزشی را تحت تاثیر قرار داد. در این راستا یکی از آسیب پذیرترین بخش ها، بخش نظام آموزش عالی بود (2). برای مقابله با پیامدهای ناشی از تعطیلی مراکز آموزشی و توقف فرآیندهای آموزشی، فراگیران و اساتید در تمام مقاطع ناگزیر به استفاده از آموزش الکترونیکی به اشکال مختلف شدند (3) همچنین همزمان با گسترش کووید 19 حرکت بهسمت آموزش آنلاین افزایش یافته است. زیرا تنها گزینه باقی مانده برای مدارس و دانشگاهها، در دوران تعطیلی ناشی از کوید 19 استفاده از آموزش و یادگیری الکترونیکی بوده است (4). آمارهای بینالمللی نشان می دهد که بعد از شیوع کووید 19 تاکنون 194 کشور به علت همه گیری بیماری به اجبار تغییراتی را در آموزش عالی خود ایجاد کرده اند و بهسمت آموزش الکترونیکی و یادگیری آنلاین روی آورده اند (5). در ایران نیز با گسترش پاندمی کووید 19 دانشگاه های کشور کلاس های آموزشی خود را به بستر آموزش مجازی و ترکیبی و آموزش از طریق شبکه های اجتماعی انتقال دادند. ابتدا این آموزشها بهصورت نامنظم ارائه میشد، اما به مرور دانشگاه ها ملزم به استفاده از سامانه نوید (نرم افزار ویژه یادگیری) و بسترهایی مانندBigblue و Skyroom ،Adobe Connect به عنوان یک سامانه متمرکز آموزشی شدند و آموزش در این دانشگاه ها به شکل مجازی و منظم در آمد (6).
آموزش الکترونیکی یکی از زمینههایی است که استفاده از آن به جهت ارتقای کیفیت آموزش اجتنابناپذیر است (7). امروزه، آموزش الکترونیکی بهعنوان یک استراتژی آموزشی مناسب برای طیف وسعی از ابتکارات آموزشی مورد استفاده قرار میگیرد (8). آموزش الکترونیکی شکلی از یادگیری میباشد که از طریق ابزارهای الکترونیکی متنوع مانند اینترنت، شبکههای ماهوارهای، نوارهای صوتی و تصویری، تلویزیون و سی دی رامها عرضه میشود (9). با گسترش آموزش الکترونیکی در دوره پاندمی کرونا، ارزشیابی در این حوزه به چالشی بزرگ تبدیل شده است (10). ارزشیابی یک عنصر حیاتی در فرآیند یاددهی- یادگیری محسوب می شود و میتواند بر تدریس و آموزش تاثیر بگذارد (11). از طرفی دیگر صاحبنظران معتقدند که بسیاری از دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ارائه کننده دوره های یادگیری الکترونیکی در کشورهای مختلف در رسیدن به هدف اصلی خود یعنی یادگیری با شکست مواجه شده اند (12)، بنابراین ارزشیابی دوره های یادگیری الکترونیکی و به کارگیری اطلاعات بدست آمده از این نوع ارزشیابی در راستای اجرای موفقیت آمیز دوره های یادگیری الکترونیکی ضروری به نظر می رسد (13).
مدل ارزیابی یادگیری الکترونیکی شش ضلعی هلم (Hexagonal Elearning Assessment Model (HELAM)) که توسط اوزکان و کوزلر (Ozkan & Koseler) طراحی شده است. مدلی برای ارزیابی یا سنجش موفقیت یادگیری الکترونیکی است (14). بسیاری از مدلهای امتیازدهی یادگیری الکترونیکی موفق هستند، اما اهمیت هر یک از جنبههای یادگیری الکترونیکی را در نظر نمیگیرند و در ارزیابی یادگیری الکترونیکی بهطورکلی تنها بر برخی از جنبههای دوره تمرکز دارد. مدل ارزیابی یادگیری الکترونیکی شش ضلعی هلم همه جنبهها مانند اساتید، دانشجویان، موسسات و سیستمها را ترکیب میکند. مدل شش ضلعی در یادگیری الکترونیکی موفقیت سیستم آموزش الکترونیکی را ناشی از دو مفهوم مسایل اجتماعی و مسایل فنی توصیف میکند. فرآیند یادگیری الکترونیکی یک سیستم باز است بنابراین تحت تاثیر مسایل اجتماعی خواهد بود. از سوی دیگر، موضوع عوامل فنی موثر بریادگیری الکترونیکی است که در خود سیستم پدیدار میشوند و عوامل حمایت کننده، عوامل مکمل استفاده از آموزش الکترونیکی هستند (15) این مدل 6 بعد را برای ارزیابی یادگیری الکترونیکی به شرح زیر ارائه می دهد: 1. کیفیت سیستم (شامل ویژگیهای: در دسترس بودن، قابل دسترس از طریق اینترنت، جهت یابی آسان، حمایت سامانه از تعامل بین استاد و دانشجو) 2. کیفیت خدمات (شامل ویژگی های: وجود پشتیبان در دوره برای پیگیری مشکلات، ارایه اطلاعات مورد نیاز پذیرش و ثبتنام به صورت آنلاین، خدمات پشتیبانی شده توسط موسسه) 3. کیفیت محتوا (شامل ویژگیهای: مطالب به روز، محتوای یکپارچه، اهداف دوره به وضح بیان شده، مدیریت برنامه درسی، انعطاف پذیری دوره، محتوای تعاملی)، 4. نگرش یادگیرنده (شامل ویژگیهای: نگرش یادگیرنده نسبت به سامانه، خودکارآمدی، تجربه لذت بخش برای یادگیرنده، تعامل با سایر همکلاسیها و استاد)، 5. نگرش به آموزش دهنده (شامل ویژگی های: پاسخگویی، تعامل، تشویق به تعامل بین دانشجویان، کنترل فناوری، مدیریت دوره، توانایی برقراری ارتباط) و 6. مسایل حمایتی (شامل ویژگیهای: رعایت مسایل اخلاقی و قانونی) (14).
موثرامان (Muthuraman) در پژوهشی به ارزشیابی کیفیت آموزش ترکیبی با استفاده از مدل هلم پرداخته است. یافته وی نشان میدهد که استفاده از آموزش منجر به بهود آموزش و تقویت عملکرد دانشجویان می شود (16). یافته های پژوهش پری هارتینی، سومیترو و هندراجایا (Prihartini, Soemitro &Hendradjaya) نیز حاکی از آن است که استفاده از مدل هلم در ارزشیابی آموزش الکترونیکی بسیار موثر بوده و منجر به بهبود استفاده از سامانههای آموزش الکترونیکی در دانشجویان گردیده است (17). یافتههای پژوهش نارنجی ثانی، پورکریمی و حجازی عوامل مرتبط با ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی را در سه بعد پداگوژی، سازمانی و فناوری مقولهبندی کرده است (18). همچنین یافتههای پژوهش رضائی و زاهدی نشان میدهد که مهمترین موانع توسعه آموزش الکترونیکی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی داخل کشور عبارتند از: خط مشی های جامع آموزشی و برنامه ریزی؛ زیرساختها؛ زبان، ظرفیتسازی و امور مالی؛ چالش های سازمانی؛ چالشهای فناوری؛ چالشهای اجتماعی و چالش های فرهنگی. یافته های پژوهش اسمعیل نیا، کوهستانی و معقول نشانگر آن است که فعالیت های یاددهی، یادگیری و کنشگران انسانی تاثیر مثبت و معنی داری روی بهبود کیفیت آموزش الکترونیکی در دانشگاه فرهنگیان داشته است (19). یافته های پژوهش نوبخت و همکاران حاکی از آن است کیفیت مولفه های محتوا و دسترسیپذیری در آموزش الکترونیکی رشته آموزش پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سطح مطلوب، کیفیت مولفههای طراحی آموزشی، سیستم مدیریت یادگیری و سنجش دانشجو در سطح نسبتاً مطلوب و کیفیت مولفه های تعامل، بازخورد و پشتیبانی از دانشجو در سطح نامطلوب قرار دارند (20). یافته های پژوهش لواف، رحمتزاده و عزیزی نشان میدهد، کیفیت آموزش الکترونیکی در دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی تهران، در حیطه های محتوا، یادگیری فردی، تعامل و اطلاعرسانی و حضور و غیاب دوره در سطح مطلوب و در حیطه های ارزشیابی دوره و فناوری در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارد (21). یافتههای پژوهش رزاقی، قلاوندی و حسنی نیز نشان میدهد که بین متغیرهای ویژگیهای دانشجویان، کیفیت محتوا و مدیریت دانش با پذیرش یادگیری الکترونیکی و همچنین پذیرش یادگیری الکترونیکی با استفاده واقعی از سیستم در بین دانشجویان علوم پزشکی رابطه علی، مثبت و معنیداری وجود دارد (22). بررسی پژوهشهای انجام شده در این حوزه حاکی از آن است که در مدلهای قبلی استفاده شده تنها به بخشی از جنبه های ارزیابی آموزش الکترونیکی توجه شده است درحالی که مدل هلم برخلاف مدلهای قبلی به همه مولفه های مهم در ارزشیابی آموزش الکترونیکی توجه داشته و به یک روش فراگیر که همه عوامل موثر در ارزشیابی را در نظر گرفته، تدوین شده است.
با عنایت به نکات ذکر شده بعد از شروع پاندمی کرونا، استفاده از سامانه های آموزش الکترونیکی برای برگزاری کلاسهای درس با رشد چشمگیری مواجه شد، اما بهدلیل فراهم نبودن زیرساختهای آموزش الکترونیکی، برگزاری کلاس ها بهصورت آنلاین با چالش بزرگی مواجه شد که منجر به افت کیفیت آموزش در دانشگاه ها گردید، با عنایت به این امر در راستای بهبود استفاده از آموزش الکترونیکی برای برگزاری کلاس ها به صورت آنلاین، اهمیت ارزشیابی سامانه های آموزش الکترونیکی به کار گرفته شده در دانشگاهها بیش از پیش حیاتی است. زیرا بدون در نظر گرفتن مولفه های اساسی آموزش الکترونیکی و عدم پایش صحیح آن، حتی بهکارگیری نوینترین تکنولوژیها نیز اثربخشی لازم را نخواهد داشت. بنابراین اقدام برای ارزشیابی الکترونیکی باید در چارچوب علمی و برمبنای مدل و روشی منسجم انجام شود تا از اثربخشی لازم برخوردار گردد. یکی از مدلهای مناسب در این زمینه مدل ارزشیابی الکترونیکی هلم است. در این راستا پژوهش حاضر نیز قصد دارد آموزش الکترونیکی دانشگاه محقق اردبیلی را با این مدل ارزیابی کرده و راهکارهایی را برای بهبود کیفیت آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی کشور ارائه دهد. وضعیت آموزش الکترونیکی و مولفه های آن در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در دوران پاندمی کرونا چگونه است؟ آیا بین کلیه مولفه های آموزش الکترونیکی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
روش ها
این پژوهش از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی، از لحاظ مبنای دادهها و چارچوب پارادایمی آن در زمره پژوهشهای توصیفی- پیمایشی قرار میگیرد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1400 الی 1401 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقهای و جدول مورگان 375 دانشجو به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید، که از این تعداد 170 نفر دانشجوی کارشناسی، 125 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد و 70 نفر دانشجوی دکتری بود. معیار ورود به مطالعه شامل گذراندن حداقل یک ترم بهصورت آموزش مجازی و اشتغال به تحصیل در زمان مطالعه بود و معیارهای خروج از مطالعه نیز تکمیل ناقص پرسشنامهها و دانشجوی مهمان بود. جهت گردآوری دادههای مورد نیار نیز از پرسشنامه ارزشیابی کیفیت آموزش الکترونیکی مدل مفهومی شش ضلعی هلم اوزکان و همکاران (23) استفاده گردید. این پرسشنامه دارای 6 بعد نگرشهای یادگیرنده (سوالات 12-1)، نگرش نسبت به آموزش دهنده (سوالات 24-13)، کیفیت سیستم (سوالات 38-25)، کیفیت محتوا (سوالات 54-39)، کیفیت خدمات (63-55) و مسایل حمایتی (سوالات 67-63) و در مجموع 67 سوال بود. مقیاس نمرهگذاری این پرسشنامه در یک طیف پنج درجه لیکرتی از کاملاً مخالفم (1)، مخالفم (2)، نظری ندارم (3)، موافقم (4) و کاملاً موافقم (5) درجهبندی شده است. بهمنظور بهدست آوردن میانگین مفهومی، با توجه به اینکه سوالات پرسشنامه در طیف لیکرت پنج درجهای تنظیم شده بود، حد وسط گویههایی که آموزش الکترونیکی را میسنجد (گزینه 3 در هر سوال) در نظر گرفته شد.
روایی محتوایی آن توسط 5 صاحبنظر حوزه آموزش الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفت که میزان CVR براساس نظر خبرگان 99/0 و میزان CVI براساس نظر خبرگان 81/0 بهدست آمد که نشاندهنده روایی محتوایی بالا و قابل قبول میباشد و پایایی پرسشنامه نیز در این پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ 87/0 بهدست آمد و هم چنین آلفای کرونباخ مولفه های نگرش های یادگیرنده 81/0، نگرش نسبت به آموزش دهنده 84/0، کیفیت سیستم 79/0، کیفیت محتوا 88/0، کیفیت خدمات 78/0 و مسایل حمایتی 83/0 حاصل شد که نشانگر قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده است. پس از جمع آوری اطلاعات، دادهها از طریق نرمافزار آماری spss.ver.24 وارد و برای پاسخگویی به سوالها و فرضیههای پژوهش، ابتدا نرمال بودن توزیع دادهها مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها از آزمون کلمگروف- اسمیرونف t نمونه ای استفاده شد که نتایج نشان داد که کلیه مولفه های آموزش الکترونیکی از توزیع نرمال برخودارند و جهت تحلیل سوالات و فرضیات آزمونه ای t تک نمونه ای و آزمون فریدمن به کار رفت.
یافته ها
از مجموع شرکتکنندگان 197 نفر (54/52 درصد) دانشجوی دختر و 178 نفر (46/47 درصد) دانشجوی پسر بودند. همچنین از این تعداد 168 نفر (8/44 درصد) دانشجوی کارشناسی، 127 نفر (86/33 درصد) دانشجوی کارشناسی ارشد و 80 نفر (34/21 درصد) دانشجوی دوره دکتری بودند. از نظر ترم 45 نفر (12 درصد) ترم 2-1، 118 نفر (46/31 درصد) ترم 4-3، 105 نفر (28 درصد) ترم 6-5 و 107 نفر (54/28 درصد) نیز ترم 8-7 بودند.
نتایج نشان داد که بین افراد مورد بررسی بین میانگین مفهومی و وضعیت موجود آموزش الکترونیکی تفاوت معنیدار وجود دارد؛ و بیانگر این است که مقدار آمارهی t برای آموزش الکترونیکی و مولفه های آن در سطح خطای 00۱/0 معنی دار است (77/213=t، 00/0>p) (جدول 1). بدین معنی که وضعیت آموزش الکترونیکی بهصورت کلی با میانگین (92/253) بالاتر از میانگین مفهومی قرار دارد و مناسب است. هم چنین میانگین تمام زیر مولفه های آموزش الکترونیکی بالاتر از میانگین مفهومی می باشد و در وضعیت بالاتر از حد متوسط قرار دارد. بین کلیه مولفه های آموزش الکترونیکی تفاوت معنی داری وجود داشت.
نتایج جدول شماره دو نشان میدهد که نتایج معنی داری آزمون فریدمن را برای تفاوت بین کلیه مولفه های آموزش الکترونیکی (کیفیت محتوا، کیفیت سیستم، نگرش به آموزش دهنده، نگرش به یادگیرنده، کیفیت خدمات و مسایل حمایتی) را نشان میدهد. به توجه عدد معنی داری 000/0 که کمتر از 05/0 می باشد. و می توان گفت بین میانگین مولفه های آموزش الکترونیکی با یکدیگرتفاوت معنی داری وجود دارد.
نتایج اولویت بندی رتبه بندی مولفه های آموزشی الکترونیکی (کیفیت محتوا، کیفیت سیستم، نگرش به آموزش دهنده، نگرش به یادگیرنده، کیفیت خدمات و مسایل حمایتی) در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در جدول شماره سه آمده است.
نتایج اولویت بندی رتبهبندی مولفه های آموزشی الکترونیکی (کیفیت محتوا، کیفیت سیستم، نگرش به آموزش دهنده، نگرش به یادگیرنده، کیفیت خدمات و مسایل حمایتی) در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در جدول شماره سه آمده است.
بحث و نتیجه گیری
با شروع پاندومی کرونا استفاده از آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی کشور بهشدت افزایش یافته است، در این راستا بایستی با اتخاذ راهکارهای مناسب، زمینههای بهبود و ارتقاء و کارآمدی استفاده از آموزش آنلاین برای پاسخگویی به نیازهای ذی نفعان فراهم گردد. لذا پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت آموزش الکترونیکی دانشگاه محقق اردبیلی با استفاده از مدل هلم انجام گرفته است.
یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که وضعیت آموزش الکترونیکی در بعد نگرش یادگیرنده بالاتر از حد متوسط قرار دارد. که این نتیجه با یافتههای پژوهش نوبخت و همکاران (20) و لواف و همکارران(21) همخوانی دارد. در تنبین یافته های این بخش از پژوهش میتوان گفت که موفقیت در آموزشهای مجازی مستلزم سطح بالایی از تحریک انگیزش یادگیرندگان است و نگرش مثبت دانشجویان نسبت به استفاده از کامپیوتر احتمال یادگیری را افزایش میدهد و نگرش منفی نیز تاثیر منفی بر قدرت یادگیری دانشجویان دارد بنابراین در بعد نگرش یادگیرنده مدل هلم، نیز میتوان با استفاده از تحریک انگیزش دانشجویان نسبت به استفاده سامانه آموزش الکترونیکی، از استرس دانشجویان در استفاده از سامانه آموزش الکترونیکی کاست و خودکارآمدی، مهارتهای عملی کار با رایانه و استفاده از نرم افزارهای آموزشی دانشجویان را در استفاده از این سامانه ها بهبود بخشید و تجربه لذت بخشی در استفاده از این سامانه برای دانشجویان فراهم کرد که این امر زمینه های بهبود مدیریت مطالعه دانشجویان و همچنین برقراری ارتباط اثربخش بین دانشجویان و اساتید مهیا می کند.
همچنین نتایج مطاله حاضر بیانگر آن بود که وضعیت آموزش الکترونیکی در بعد نگرش نسبت به آموزش دهنده در سطح متوسط به بالا قرار دارد. که یافتههای پژوهش حاضر با نتایج مطالعات موثرامان (Muthuraman) (16) و پری هارتینی، سومیترو و هندراجایا (Prihartini, Soemitro & Hendradjaya) (17) نیز همخوانی دارد. در تبین یافتههای این بخش از پژوهش میتوان گفت که اساتید باید به وضوح در مورد نحوه تدریس و ارزشیابی توضیح داده و در اسرع وقت به سوالات دانشجویان پاسخ داده و به کلیه محتوای استفاده شده در دوره مسلط بوده و یک محیط یادگیری آنلاین مساعد و لذت بخش را برای یادگیری دانشجویان فراهم کنند.
نتایج مطاله حاضر همچنین حاکی از آن بود که وضعیت آموزش الکترونیکی در بعد کیفیت سیستم نیز در وضعیت متوسطی قرار دارد. که در پژوهش نوبخت و همکاران (20) نیز کیفیت سیستم مدیریت یادگیری در سطح مطلوبی قرار داشت که با نتایج مطالعه حاضر مطابقت دارد. لذا میتوان گفت که سامانه آموزش الکترونیکی باید بهراحتی در دسترس دانشجویان قرار گرفته و پشتیبانی لازم از طریق سامانه برای برقراری ارتباط از طریق چت و بحث برای تعامل دانشجویان با یکدیگر و همچنین با استاد، توسط سیستم حمایت شود. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که وضعیت آموزش الکترونیکی در بعد کیفیت محتوا در وضعیت متوسطی قرار دارد. در پژوهش نوبخت و همکاران (20)، لواف و همکاران (21) و رزاقی و همکاران (22)، نیز این بعد در حد مطلوبی قرار داشته است که با یافتههای پژوهش حاضر همخوانی دارد. در تبین یافتههای این بخش از پژوهش میتوان گفت که باید محتوای برنامه درسی با استفاده از مطالب بهروز و مرتبط مدیریت شده و از ارائه محتوای نامربوط جلوگیری کرده و آن را متناسب با ظرفیت دانشجویان سازماندهی کرد که این امر منجر به بهبود یادگیری و در نتیجه افزایش کیفیت آموزش را به همراه خواهد داشت. یافتههای پژوهش حاضر، بیانگر آن بود که وضعیت آموزش الکترونیکی در بعد کیفیت خدمات نیز در سطح متوسط به بالا قرار دارد که در پژوهش نوبخت و همکاران (20) نیز شرایط مشابهی نتایج پژوهش حاضر داشته است. لذا میتوان توصیه کرد که خدمات پشتیبانی برای مشکلات احتمالی از قبیل دریافت بازخورد فوری از طریق ایمیل یا تلفن برای دانشجویان و اساتید در نظر گرفته شود.
در نهایت در بعد مسایل حمایتی نیز یافتههای پژوهش حاضر حاکی از آن بود که وضعیت آموزش الکترونیکی در شرایط متوسط به بالا قرار دارد که با یافته های موثرامان (Muthuraman) (16) و پری هارتینی، سومیترو و هندراجایا (Prihartini, Soemitro &Hendradjaya) (17) مطابقت دارد. پیشنهاد میگردد مسایل اخلاقی و قانونی در برگزاری آزمونها، چک کردن تکالیف و پروژههای مربوط به دوره توسط اساتید و دانشجویان رعایت گردد و نسبت به عواقب هر گونه سرقت ادبی به دانشجویان اطلاع و آگاهی داده شود.
در پژوهش حاضر ارزشیابی کیفیت آموزش الکترونیکی با استفاده از روش کمی و با مدل ارزشیابی هلم صورت گرفت، اما به دلیل اینکه مطالعه حاضر منعکس کننده دیدگاه همه ذینفعان و گروه های مختلف مانند گیرندهگان خدمات یا دست اندرکاران ارائه خدمات، اساتید و غیره نیست، از جامعیت کافی برخوردار نمیباشد. لذا توصیه میگردد مطالعات کیفی دیگر و همچنین از مدل های دیگر ارزشیابی آموزش الکترونیکی در پژوهش های دیگر استفاده گردد و از نتایج این پژوهش ها در برنامه ریزی و اصلاح آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی کشور بهره گرفته شود. در ادامه راهکارها و پیشنهادات کاربردی برای هر یک از ابعاد مدل ارائه گردیده است.
نگرش یادگیرنده: نگرش به آموزش الکترونیکی را میتوان بهعنوان اعتقاد یادگیرنده به مشارکت فعال در فعالیت های یادگیری از طریق به کارگیری رایانه و فناوریهای کامپیوتری دانست، بنابراین یکی از مهمترین عوامل در رابطه با پیشرفت تحصیلی دانشجویان در محیط های آموزش از راه دور مفهوم نگرش و انگیزش است. بنابراین وجود نگرش مثبت یا منفی درباره آموزش الکترونیکی در استفاده از آنها موثر است. نگرش مثبت موجب رواج و پیشرفت این نوع یادگیری خواهد شد و بالعکس. نگرش منفی دانشجویان نسبت آموزش الکترونیکی نیز میتواند به دلیل محدودیت های زیرساختی فناوری دانشگاه باشد. بنابراین به سیاستگذاران و تصمیم گیران نظام آموزش عالی کشور توصیه می شود. بحث انگیزش به عنوان یک موضوع مهم در طرحهای برنامههای درسی مورد توجه قرار گرفته و زیرساخت های لازم برای استفاده از آموزش مجازی در دانشگاه ها مهیا گردد.
نگرش نسبت به آموزش دهنده: یکی دیگر از مولفه های لازم برای موفقیت در دوره های آموزش الکترونیکی وجود مدرسانی توانمند و متخصص میباشد. در این راستا پیشنهاد میشود دوره های لازم برای آشنایی بیشتر اساتید با آموزش مجازی جهت افزایش توانمندیهای فناوری اطلاعات و ارتباطات آنها برگزار گردد همچنین انگیزه اساتید جهت بهره گیری از سیستم آموزش الکترونیکی ارتقاء داده شود.
کیفیت سیستم: در این بعد میتوان توصیه کرد که با بهره گیری از فناوریهای نوین در زمینه آموزش الکترونیکی کیفیت خدمات ارائه شده توسط سیستم آموزش الکترونیکی را ارتقاء داد و متناسب با پیشرفت فناوری سیست مهای آموزش الکترونیکی را بهروز کرد.
کیفیت محتوا: در این بعد نیز پیشنهاد میشود محتوا به گونه ای سازماندهی شود که اساتید و دانشجویان بتوانند میزان یادگیری را بسنجند، همچنین در ساختار دروس آموزش آنلاین به عناصر مهم محتوا از جمله ارائه تمرین های مناسب، مثالهای ملموس، خودآزمایی و ایجاد تعامل و کارتیمی بین دانشجویان توجه کرده و حجم محتوا نیز متناسب با مدت زمان ترم تحصیلی تنظیم شود.
کیفیت خدمات: در این بعد دانشگاه و موسسات آموزش عالی با بهره گیری از کارکنان توانمند و آشنا به امور آموزش آنلاین خدمات پشتیبانی مناسبی را به دانشجویان و اساتید ارائه دهند.
مسایل حمایتی: در این بعد پیشنهاد می گردد که دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی قوانین و ملاحظات اخلاقی شفافی را جهت استفاده فراگیران و اساتید آموزش مجازی تدوین کرده و بهصورت عمومی در سطح دانشگاه اطلاع رسانی گردد.
قدردانی
این مقاله حاصل بخشی از طرح پژوهشی است که با حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی با شماره طرح 1401/د/8/19498 انجام شده است. بدینوسیله از کلیه کسانی که در انجام پژوهش حاضر، پژوهشگران را یاری نمودند، تشکر میگردد.