بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی درگیری تحصیلی براساس سازههای خودکارآمدی و خودناتوانسازی تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در میان دختران و پسران بین خودکارآمدی با درگیری تحصیلی رابطه مثبت معنیدار وجود دارد و از سویی دیگر، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گامبهگام نشان داد که در بین دختران، متغیرهای خودکارآمدی و خودناتوانسازی تحصیلی با هم 6/13 درصد و در بین پسران خودکارآمدی و خودناتوانسازی تحصیلی با هم 9/11 درصد از واریانس درگیری تحصیلی را پیش بینی نمودند. نتایج این مطالعه با پژوهش های رازمند و خلخالی (11)، غلامعلی لواسانی، اژهای و افشاری (20) و رستمی، طالع پسند و رحیمیانبوگر (24)، تاکمن (Tuckman) (25) همسو است. در تبیین این یافته میتوان گفت خودکارآمدی با درگیری تحصیلی رابطه مثبتی دارد، همچنین خودکارآمدی قادر است درگیری تحصیلی را پیش بینی نماید. لذا درگیری تحصیلی به عنوان سازهای برای تمایل دانشجویان به مشارکت در فعالیت های روزانه دانشگاه، شرکت در کلاس ها و دنبال کردن دستور اساتید در کلاس به کار برده میشود. بنابراین نمره بالا در خودکارآمدی تحصیلی در زمینه افزایش درگیری تحصیلی در دانشجویان را فراهم می کند و به دنبال افزایش درگیری تحصیلی، دانشجویان در دانشگاه به طور منظم حضور می یابند، بر یادگیری متمرکز می شوند و عملکرد بهتری در امتحانات دارند. دانشجویان با باورهای خودکارآمدی قوی، نسبت به دانشجویانی که خودکارآمدی ضعیف دارند، در انجام تکالیف کوشش، درگیری و پافشاری بیشتری از خود نشان می دهند و درنتیجه عملکرد آنها در انجام تکالیف بهتر است (9). لینن برینک و پینتریچ (Linnenbrink & Pintrich) یک الگوی مفهومی از روابط متقابل بین خودکارآمدی و درگیری تحصیلی عنوان می کنند که خودکارآمدی میتواند به درگیری بیشتر و درنتیجه یادگیری و پیشرفت بهتری منجر شود (5). بر طبق باورهای بندورا از میان مهمترین عوامل در تبیین رفتارها، فعالیتها و کنترل کارکرد تحصیلی، هیچکدام تأثیرگذارتر از خودکارآمدی تحصیلی نیست. از دیدگاه بندورا، خودکارآمدی، باور فرد از توانایی خود برای انجام یک فعالیت خاص، مقابله با موانع و دستیابی به اهداف مطلوب در یک موقعیت مشخص است. از این رو دانشجویانی که خودکارآمدتر هستند، به احتمال زیاد برای دستیابی به نتایج موردنظر خود بیشتر تلاش میکنند و در رویارویی با چالش های تحصیلی پشتکار بیشتری به خرج می دهند (26). خودکارآمدی با انگیزش درونی بالا، توانایی حفظ انگیزش و رفتارهای معطوف به پیشرفت، پایداری در هنگام رویارویی با مشکلات و حل بهتر مسائل همراه است (20). شانک به این نتیجه دست یافت که افراد با باورهای خودکارآمدی قوی، بیشتر در رویارویی با مشکلات تلاش می کنند و هنگامی که مهارت های لازم را دارند، بر یک تکلیف پافشاری کنند. او نشان داد قضاوت های خودکارآمدی تلاش و پایداری در تکلیف را پیش بینی می کنند (20). دانشجویان خودکارآمد فعالانه در تکالیف درسی شرکت می کنند. عاطفه مثبتی به تحصیل و درس دارند، تمرکزشان در فعالیت های تحصیلی بیشتر است و درگیری تحصیلی بالاتری را از خود نشان می دهند (24).
از سویی دیگر نتایج نشان داد که در میان دختران و پسران بین خودناتوان سازی تحصیلی با درگیری تحصیلی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. اما با مرور پیشینه پژوهشی، تا کنون تحقیقی که به طور مستقیم به این تأثیر اشاره کرده باشد یافت نشد؛ ولی به طورکلی میتوان گفت که نتیجه به دست آمده با پژوهشهای لکی، شکری، سپاه منصور و ابراهیمی (27) و ذبیح الهی و همکاران (28) همسو است. در تبیین این یافته میتوان گفت خودناتوانسازی تحصیلی با درگیری تحصیلی رابطه منفی دارد، همچنین خودناتوانسازی تحصیلی قادر است درگیری تحصیلی را پیشبینی نماید. خودناتوانسازی تحصیلی مانعی برای درگیر شدن فرد در جریان تکالیف و فعالیت های تحصیلی محسوب میشود که معمولاً دانشجویان برای محفوظ نگه داشتن خود از شکستی که در دانشگاه آنها را تهدید می کند، به کار می گیرند. به عبارت دیگر، خودناتوان سازی؛ درگیری و عملکرد ضعیف در تحصیل را به دنبال دارد و درگیری و عملکرد ضعیف نیز خودناتوانسازی تحصیلی را تسهیل می کند.
یافته دیگر پژوهش نشان داد که بین دختران و پسران از لحاظ متغیر خودناتوانسازی تحصیلی، تفاوت معنیداری وجود ندارد. نتایج این مطالعه با پژوهشهای ذبیحالهی و همکاران (28) و براون، پارک و فولگر (Brown, Park, Folger) (29) میرت دارد. از سویی دیگر نتایج نشان داد که در بین دانشجویان دختر و پسر از نظر درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تفاوت معنیداری وجود دارد به طوری که درگیری تحصیلی و خودکارآمدی در بین دختران بیشتر از پسران است. این یافته با پژوهشهای ذبیح الهی و همکاران (28) و مومانیی، اوگوما و مایسیگو (Momanyi, Ogoma, Misigo) (30) همسو می باشد تفاوت های انسان ها بر پایه جنس، پدیده مهمی است که تمام ابعاد زندگی روزمره افراد را زیر تأثیر قرار میدهد (28). تابع بردار به نقل از گیلیگان (Giligan) (1993) بیان میکند که دیگران در توسعه اعتماد به خود دختران نقش اصلی دارند، درحالی که پسران به بازخوردهای محیطی حساستر هستند. بر این اساس میتوان گفت که بازخوردهای منفی محیطی مبنی بر دشواری یافتن شغل و درآمد مناسب برای فارغ التحصیلان دانشگاه ها به کاهش خودکارآمدی تحصیلی پسران منجر می شود، درحالیکه دختران کمتر از چنین بازخوردهای محیطی متأثر می شوند (23).
پژوهش حاضر مانند اکثر پژوهش هایی که در علوم رفتاری صورت می گیرد با محدودیت هایی همراه بود ازجمله، جامعه آماری که صرفاً شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود، بنابراین در تعمیم یافته ها به دانشجویان یا کارکنان سایر دانشگاه ها باید احتیاط نمود. لذا پیشنهاد می گردد پژوهش های مقایسه ای بین دانشجویان پزشکی و غیرپزشکی و در مقاطع تحصیلی مختلف انجام شود. بنابراین، به مدیران و مسئولان دانشگاه ها پیشنهاد می شود با تهیه و توزیع کتابچه ها و لوح های آموزشی درخصوص اصول و فنون درگیری در فعالیت های تحصیلی و با در اختیار گذاشتن آنها به دانشجویان، تکنیک ها را به آنان آموزش دهند. همچنین به برنامهریزان و مجریان آموزش عالی دانشگاهها، جهت اتخاذ سیاست های مناسب آموزشی پیشنهاد میشود به منظور درگیری تحصیلی دانشجویان و عوامل مؤثر بر آن کارگاه های آموزشی برگزار نمایند.
قدردانی
در پایان از مساعدتهای تمامی عوامل به ویژه مسئولین محترم دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و دانشجویان که ما را در روند این پژوهش یاری نمودند، تشکر و قدردانی میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |