دوره 17، شماره 3 - ( 1404 )                   جلد 17 شماره 3 صفحات 27-12 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Ansari F, Namvar Y, Rastgoo A, Soleimani T. Designing a Model for Enhancing Appropriate Organizational Culture in Educational and Medical Centers. Res Med Edu 2025; 17 (3) :12-27
URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-1495-fa.html
انصاری فریبا، نامور یوسف، راستگو اعظم، سلیمانی توران. طراحی الگوی ارتقای فرهنگ سازمانی مناسب برای مراکز آموزشی درمانی. پژوهش در آموزش علوم پزشکی. 1404; 17 (3) :12-27

URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-1495-fa.html


گروه علوم تربیتی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران ، y.namvar@iau.ac.ir
متن کامل [PDF 1065 kb]   (198 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (618 مشاهده)
متن کامل:   (274 مشاهده)
مقدمه
فرهنگ سازمانی حوزه‌ای است که در پنج دهه اخیر پیشرفت مهمی داشته است. مطالعات اولیه مرتبط با آن، بر شرایط سازمانی، روابط انسانی در مؤسسات آموزشی و بهداشتی و ارزیابی عوامل مرتبط با پویایی سازمانی متمرکز بود. فرهنگ سازمانی را نظامی از معانی مورد پذیرش عمومی و جمعی که در بازه زمانی معینی برای گروه خاصی ایفای نقش می‌کند، تعریف می‌کنند (1). فرهنگ سازمانی ذهنیتی است که ازطریق ابزارهای محسوس بیان می‌شود و تحت‌تأثیر آن‌ها قرار می‌گیرد و مشخصه یک مؤسسه و عملکرد آن است (2). اسکین (Schein) فرهنگ سازمانی را مفروضات اساسی که یک گروه برای یکپارچگی داخلی و سازگاری محیطی ایجاد می‌کند، توصیف کرده است (3). فرهنگ سازمانی در همه مؤسسات وجود دارد و تأثیر قابل‌توجهی بر عملکرد سازمانی دارد (4). ازطرفی فرهنگ سازمانی در مؤسسات مرتبط با درمان و سلامت نیز از اهمیت بیشتری برخوردار است. فرهنگ برای افزایش عملکرد مؤسسات به‌خصوص بیمارستان‌ها و سایر مراکز بهداشتی و درمانی مهم است. فرهنگ سازمانی مثبت که بر همکاری و کار تیمی تأکید دارد به بهبود خدمات مراقبت‌های بهداشتی، رضایت بیمار و اجرای نوآوری‌های جدید کمک می‌کند. برخی از فرهنگ‌ها از تولید ایده‌های جدید حمایت می‌کنند و انگیزه کارکنان را برای موفقیت سازمانی برمی‌انگیزنند (5). الرود و فورتنبری (Elrod &Fortenberry) در سال 2024 بیان کردند که فرهنگ یک سازمان، اگر به‌خوبی ابداع شود و به‌درستی مدیریت شود، مؤسسات بهداشتی و پزشکی را مجهز به دارایی استراتژیک و مزیت رقابتی کلیدی می‌کند (2). مهم‌تر از همه مسائل فرهنگ سازمانی، کارکنان را درباره دیدگاه‌ها و شیوه‌های مناسب و قابل‌قبول، آموزش داده و برای آنها روشنگری می‌کند و  وظایف و مسئولیت‌ها را جهت‌دهی می‌کند. این  موضوع در محیط‌های بهداشتی و پزشکی مهم است؛ زیرا اغلب در این محیط ها نظارت مستقیم، امکان‌پذیر نیست.در اینجا فرهنگ سازمانی سازنده، به مؤسسات درمانی کمک می‌کند تا با ایجاد ذهنیتی سازمانی، کارکنان و تصمیمات و اقدامات مرتبط با آن‌ها را در مسیر درست هدایت کنند (6). فرهنگ سازمانی تحت‌تأثیر عوامل بسیاری از جمله عوامل داخلی و خارجی است. عوامل داخلی  شامل کارکنان، رهبری، صلاحیت‌ها، زمینه‌های فعالیت، تحقیق و توسعه است و عوامل خارجی شامل عوامل سیاسی، اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و عوامل فنی است (7). به‌منظور مدیریت همه این عوامل، سازمان‌ها از ابزارهای متعددی ازجمله تعیین چشم‌انداز سازمان، مأموریت سازمان، منشور اخلاقی، سیاست‌ها و روندها برای توسعه و حفظ فرهنگ سازمانی استفاده می‌کنند (8)؛ بنابراین، پدیده فرهنگ سازمانی بسیار پیچیده و چندوجهی است (7). تحقیقات نشان می‌دهند برای بهبود فرهنگ سازمانی عوامل زیادی دخیل هستند، این عوامل شامل عوامل مرتبط با نیروی انسانی (انگیزه، توانمندسازی، کار تیمی، خلاقیت، رضایت شغلی) (5، 9) و عوامل مرتبط با سازمان (عدالت سازمانی، کیفیت خدمات، ارتباطات سازمانی، عملکرد سازمانی) (10، 11) هستند. ازطرفی در حوزه‌های کلان، عواملی مانند ارزش‌های دینی، سیاست‌های دولت، فناوری‌ها و فرهنگ نیز با بهبود فرهنگ سازمانی مرتبط هستند (7). با وجود اهمیت فرهنگ در حوزه سلامت، بررسی عمیق‌تر آن در سازمان‌های درمانی و بهداشتی، به‌دلیل نقش کلیدی‌اش نسبت به سایر سازمان‌ها همچنان ضروری است. به‌رغم دشواری‌های ارتقا و بهبود فرهنگ، فرهنگ انعطاف‌پذیر است و می‌تواند ازطریق فعالیت‌های مدیریتی، رهبری شود و به‌سمت استقرار فرهنگ مناسب حرکت کند (12). همان‌طور که اشاره شد چندین جنبه ازجمله ارتقای منابع انسانی، بهبود ارتباطات، توجه به حوزه‌های کلان دولتی و ... برای ترسیم چشم‌انداز و ارائه یک الگوی فرهنگ سازمانی مناسب است (13). مطالعات نشان می‌دهد همه سازمان‌ها، چه در بخش مراقبت‌های بهداشتی و چه در هر بخش دیگری از جامعه، برای ارتقای فرهنگ سازمانی نیازمند رهبری مؤثر و بالقوه تحول‌آفرین و همچنین استفاده از تیم‌های کاری هستند (14). عوامل مؤثر بر فرهنگ شامل نگرش‌های مثبت، کیفیت رهبری، ارتباطات، ارزش‌ها و شایستگی‌های تیم‌های مراقبت بهداشتی هستند (15).  همچنین عوامل شخصی، رابطه‌ای و سازمانی، توانمندسازی، انگیزش، بهره‌وری، کیفیت خدمات، توجه به ارزش‌های انسانی و شغلی نیز  بر ارتقای فرهنگ سازمانی تاثیر گذارند (16). در‌حال‌حاضر در محیط‌های درمانی چالش‌هایی دیده می‌شود که توجه نکردن به آن‌ها  بر عملکرد و بقای این سازمان‌ها تأثیرگذار است. برای مثال، در حوزه اخلاق کاری، می‌توان به مواردی مانند نقض حریم شخصی بیماران، احترام نگذاشتن به حقوق بیماران، استفاده نامناسب از منابع درمانی یا رعایت نکردن حقوق کارکنان درمانی اشاره کرد (17). همچنین، در زمینه فرهنگ سازمانی نیز می‌توان به چالش‌هایی مانند توجه نکردن به ارزش‌های اخلاقی در سازمان، نبود فرهنگ ارتقای کیفیت در درمانگاه‌ها، توجه نکردن به نیازها، نظرات و پیشنهادهای کارکنان درمانی اشاره کرد (18). با توجه به پیچیدگی‌های موجود در فرهنگ سازمانی، در مراکز آموزشی‌درمانی که سازمان‌هایی با بوروکراسی حرفه‌ای درهم‌تنیده شناخته می‌شوند، ضرورت انجام پژوهش‌های عمیق در این حوزه بیش‌از‌پیش احساس می‌شود. مطالعات متعددی به بررسی ابعاد مختلف فرهنگ سازمانی در این مراکز پرداخته‌اند. با‌این‌حال، بسیاری از این پژوهش‌ها به روش‌های کمّی محدود بوده و کمتر به عمق‌یابی در زمینه‌های پیچیده فرهنگ سازمانی پرداخته‌اند. برای مثال، پژوهشی در وزارت بهداشت نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش ارتباط معناداری وجود دارد (19)، اما به جزئیات عمیق این رابطه کمتر پرداخته شده است. همچنین، مطالعه‌ای دیگر مؤلفه‌های فرهنگ سازمانی براساس ارزش‌های ایرانی‌اسلامی را شناسایی کرده است (20)، اما نیاز به بررسی‌های کیفی برای درک عمیق‌تر این مؤلفه‌ها در محیط‌های بهداشتی‌درمانی همچنان وجود دارد؛ بنابراین، شکاف تحقیقاتی مشهودی در این حوزه وجود دارد که انجام پژوهش‌های کیفی را برای شناسایی عمیق‌تر عوامل مؤثر بر فرهنگ سازمانی در مراکز آموزشی‌درمانی ضروری می‌کند. درنهایت هدف از انجام این تحقیق، طراحی الگویی برای ارتقای فرهنگ سازمانی مناسب در مراکز آموزشی‌درمانی است.
روش ­ها

این تحقیق با هدف طراحی الگویی برای ارتقای فرهنگ سازمانی مناسب در مراکز آموزشی‌درمانی و با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده‌بنیاد انجام شد. گلاسر و استراس (Glaser & Strauss) معتقد هستند نظریه داده‌بنیاد در جایگاه یکی از رویکردهای اکتشافی در پژوهش‌های کیفی، به پژوهشگر این امکان را می‌دهد تا ازطریق تحلیل نظام‌مند داده‌های میدانی، به کشف الگوها و مفاهیم عمیق بپردازد و درنهایت مدلی مفهومی را ارائه دهد که مبتنی بر داده‌های واقعی است (21). جامعه آماری پژوهش، شامل خبرگان مراکز آموزشی‌درمانی استان آذربایجان شرقی  بود. در این پژوهش، خبرگان به افرادی اطلاق می‌شود که از میان مدیران ارشد، معاونان، مدیران منابع انسانی، رؤسای بخش‌ها و اعضای هیئت‌علمی دارای سابقه مدیریتی انتخاب شدند و به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع فرهنگ سازمانی در این مراکز آشنا بودند و در فرآیند تصمیم‌گیری یا سیاست‌گذاری‌های مربوط به این حوزه نقش داشتند. استان آذربایجان شرقی دارای 9 مرکز آموزشی‌درمانی فعال است که زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی تبریز و سایر نهادهای آموزشی‌درمانی هستند. انتخاب مشارکت‌کنندگان به روش گلوله‌برفی انجام شد، اما در فرآیند تحلیل داده‌ها و به‌منظور غنای نظری در برخی مقولات، از اصول نمونه‌گیری نظری نیز به‌صورت محدود بهره گرفته شد. پس از شناسایی اولیه چند نفر از خبرگان کلیدی، از ایشان درخواست شد تا سایر افراد واجد شرایط را معرفی کنند. معیارهای ورود به پژوهش شامل حداقل 10 سال سابقه مدیریتی یا اجرایی در مراکز آموزشی‌درمانی و تجربه مرتبط با فرهنگ سازمانی بود. روند نمونه‌گیری تا زمان اشباع نظری ادامه یافت که در‌نهایت با انجام 12 مصاحبه اشباع حاصل شد. مصاحبه‌ها به‌صورت نیمه‌ساختاریافته و حضوری انجام شد و هر مصاحبه به‌طور متوسط 40 دقیقه به طول انجامید. سؤالات مصاحبه برگرفته از پیشینه پژوهش و چارچوب نظریه داده‌بنیاد بودند و درباره شرایط علّی، زمینه‌ای، مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها تدوین شدند. برخی از ویژگی‌های مصاحبه‌شوندگان در جدول ۱ آمده است. داده‌های گردآوری‌شده با استفاده از نرم‌افزار MAXQDA نسخه 2022 تحلیل شد. این نرم‌افزار ابزار اصلی برای کدگذاری و سازمان‌دهی مفاهیم استخراج‌شده از مصاحبه‌ها بود و به پژوهشگر کمک کرد تا الگوی مفهومی پژوهش را توسعه دهد. فرآیند تحلیل داده‌ها براساس سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. در مرحله کدگذاری باز، 275 کد اولیه از متن مصاحبه‌ها استخراج شد که 62 مفهوم از این کدها پالایش شدند. در مرحله کدگذاری محوری، این کدها در قالب 14 محور گردآوری شدند. نهایتاً در مرحله کدگذاری انتخابی، محورها در قالب 6 طبقه اصلی جایگزین شدند و الگوی نهایی پژوهش تدوین شد

 
اعتبار و صحت داده‌ها
برای اعتبارسنجی داده‌ها از روش بازبینی اعضا (Member Check) استفاده شد و یافته‌ها با مشارکت‌کنندگان به اشتراک گذاشته شد تا بازخوردهای آن‌ها دریافت و اصلاحات لازم اعمال شود. همچنین، برای سنجش پایایی آنها، یک پژوهشگر دوم به‌صورت مستقل بخش‌هایی از داده‌ها را کدگذاری کرد و درصد توافق بین دو کدگذار محاسبه شد که بالای 85 درصد بود. جهت تقویت انتقال‌پذیری یافته‌ها، تلاش شد تا افراد با پیشینه‌های شغلی، تحصیلی و تجربیات متنوع در نمونه‌گیری لحاظ شوند. درنهایت، برای ارتقای اعتبار یافته‌ها، از تکنیک بازبینی همتایان (Peer Debriefing) نیز استفاده شد و یافته‌ها را متخصصان حوزه فرهنگ سازمانی و مدیریت مراکز درمانی مورد بحث و بررسی قرار دادند. تمام مصاحبه‌ها به متن مکتوب تبدیل و در محیط نرم‌افزار MAXQDA تحلیل و طبقه‌بندی شد و شبکه مفهومی الگوی پژوهش براساس مقولات نهایی طراحی شد.

یافته­ ها
به‌منظور پاسخ‌دهی به سؤالات تحقیق از رویکرد داده‌بنیاد اشتراس و کوربین (Strauss & Corbin) (22) استفاده شد. فرآیند تحلیل داده‌ها به‌صورت هم‌زمان با گردآوری اطلاعات از مصاحبه‌ها آغاز شد و از مراحل مختلف کدگذاری در چارچوب نظریه داده‌بنیاد پیروی شد. در مرحله نخست، کدگذاری باز انجام شد که طی آن متن تمامی مصاحبه‌ها به‌دقت خوانده شده و مفاهیم کلیدی اولیه استخراج شد. در این مرحله، با رویکردی باز و بدون پیش‌فرض خاص، مفاهیم متعددی از داده‌ها شناسایی شد و از این طریق بیش از 275 کد اولیه به دست آمد. در انتخاب نمونه‌ها، از نمونه‌گیری گلوله‌برفی استفاده شده بود و تمرکز بر افرادی بود که بیشترین و مرتبط‌ترین اطلاعات را در حوزه فرهنگ سازمانی مراکز آموزشی‌درمانی در اختیار داشتند. با پیشرفت مصاحبه‌ها، هم‌زمان کدهای استخراج‌شده به‌صورت مداوم بازبینی و به‌روزرسانی می‌شدند تا از شمول و جامعیت مفاهیم اطمینان حاصل شود. پس از اتمام کدگذاری باز و طبقه‌بندی اولیه داده‌ها، مرحله کدگذاری محوری انجام شد. در این مرحله، کدهای هم‌معنا و مشابه با یکدیگر ادغام شده و در قالب مقوله‌های میانی دسته‌بندی شدند. این فرآیند تحلیلی ازطریق بررسی روابط علّی و ارتباطات معنایی میان مفاهیم صورت گرفت و درنهایت 14 کد محوری شناسایی شد. سپس، با ادامه تحلیل‌های تطبیقی و بررسی بیشتر محتوای مقوله‌ها، فرآیند کدگذاری انتخابی آغاز شد و محورها براساس شباهت‌ها و پیوندهای مفهومی، در قالب 6 طبقه اصلی سازمان‌دهی شدند. برای اطمینان از انسجام و جامعیت یافته‌ها، فرآیند تحلیل داده‌ها با رویکرد رفت‌وبرگشتی صورت گرفت و تمامی مراحل تحلیل در نرم‌افزار MAXQDA انجام شد. طی این فرآیند، ازطریق مرور مکرر مصاحبه‌ها و بازبینی کدهای اولیه، کدهای تکراری یا مفاهیمی که ازنظر معنا و محتوای مفهومی به یکدیگر نزدیک بودند در یک طبقه قرار گرفتند و نهایتاً شبکه مفهومی الگوی پژوهش تدوین شد. نتایج حاصل از این فرآیند کدگذاری و تحلیل، شامل مقولات اصلی و فرعی در قالب ابعاد علّی، زمینه‌ای، مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها بود که در جدول 2 ارائه شده است.
جدول 2. کدگذاری سه‌مرحله‌ای مصاحبه‌ها
 
تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها منجر به شناسایی مجموعه‌ای از مقولات اصلی و فرعی شد که نمایانگر ابعاد مختلف فرهنگ سازمانی در مراکز آموزشی‌درمانی هستند. یافته‌ها نشان داد که ارتقای فرهنگ سازمانی در این مراکز در بستر خرده‌فرهنگ‌ها و توجه به ارزش‌ها شکل می‌گیرد و تحت‌تأثیر شرایط علّی مانند علل سازمانی توسعه فرهنگ و مدیریت دانش قرار دارد. همچنین عوامل مداخله‌گر در دو سطح خرد و کلان و مداخله‌گرهای عدم توسعه فرهنگ می‌توانند تسهیل‌کننده یا مانع توسعه این فرهنگ در مراکز آموزشی‌درمانی باشند. راهبرد و استراتژی‌ها نیز در قالب اقدامات ضروری برای تقویت فرهنگ سازمانی و راهبردهای نهادینه‌سازی فرهنگ سازمانی شناسایی شدند که همگی بر پیامدهای فرهنگ در حوزه سازمانی، رهبری و مدیریت سازمانی و پیامدهای فرهنگ سازمانی در بخش محیطی اثرگذارند. بسترهای ارتقای فرهنگ در حوزه منابع انسانی، عوامل مرتبط با مشتری و عوامل شغلی نیز جزو شرایط زمینه‌ای بوده‌اند که راهبرد اتخاذشده جهت ارتقای فرهنگ سازمانی در مراکز آموزشی‌درمانی را تحت‌تاثیر قرار می‌دادند. به‌منظور تضمین اعتبار یافته‌ها، از روش بازبینی اعضا استفاده شد و تحلیل‌های انجام‌شده با مشارکت‌کنندگان به اشتراک گذاشته شد. همچنین، با استفاده از روش کدگذاری مضاعف توسط پژوهشگر دوم، پایایی کدگذاری‌ها سنجیده شد که با دستیابی به توافق بیش از 85 درصد، از قابلیت اعتماد تحلیل‌ها اطمینان حاصل شد. بدین‌ترتیب، یافته‌های به‌دست‌آمده، چارچوبی جامع و منسجم برای شناسایی ابعاد ارتقای فرهنگ سازمانی مناسب را در مراکز آموزشی‌درمانی ارائه می‌کند که در ادامه مدل نهایی آن معرفی شده است.
شکل 1. الگوی نهایی ارتقای فرهنگ سازمانی در محیط‌های آموزشی‌درمانی


بحث
شرایط علّی در این پژوهش شامل دو مقوله «علل سازمانی توسعه فرهنگ» و «مدیریت دانش» است که پیشران‌های اصلی شکل‌گیری و ارتقای فرهنگ سازمانی در مراکز آموزشی‌درمانی شناسایی شده‌اند. علل سازمانی توسعه فرهنگ به عواملی اشاره دارد که از بطن فعالیت‌های داخلی و سازمانی این مراکز نشئت می‌گیرند و به‌صورت مستقیم بر الگوهای رفتاری و ذهنیت کارکنان و مدیران تأثیر می‌گذارند. کار تیمی، ارتقای بهره‌وری، بهبود کیفیت خدمات و نهادینه‌سازی ارزش‌هایی مانند اخلاق و عدالت سازمانی، ازجمله مؤلفه‌هایی هستند که در این مقوله برجسته شدند. این عناصر، زمینه لازم برای هم‌افزایی و انسجام کارکنان را فراهم می‌کنند و با ایجاد بستری برای همکاری اثربخش، موجب تسهیل در استقرار فرهنگ مطلوب می‌شوند. درواقع، سازمان‌هایی که فرهنگ تیم‌گرایی، عدالت سازمانی و اخلاق حرفه‌ای را تقویت می‌کنند، به‌طور مؤثرتری قادر به هدایت رفتارها و نگرش‌های کارکنان خود به‌منظور اهداف کلان سازمان خواهند بود. ازسوی‌دیگر، مدیریت دانش نیز به‌‌مثابه یکی از مؤلفه‌های کلیدی در شرایط علّی مطرح شده است. مدیریت اثربخش دانش در مراکز آموزشی‌درمانی نه‌تنها به بهبود کیفیت خدمات و افزایش سطح یادگیری سازمانی منجر می‌شود، بلکه به اشتراک‌گذاری تجربیات و دانش بین کارکنان و مدیران کمک می‌کند و بستری برای نوآوری و خلاقیت ایجاد می‌کند. درواقع، فرهنگ دانش‌محور به‌واسطه تقویت ظرفیت یادگیری، ارتقای مهارت‌ها و توسعه قابلیت‌های منابع انسانی، فرآیند نهادینه‌سازی فرهنگ سازمانی را تسهیل می‌کند. مطالعات همسو با یافته‌های این بخش نشان می‌دهد که در محیط‌های درمانی، عدالت سازمانی، کار تیمی و کیفیت خدمات از عوامل مهم در ارتقای فرهنگ سازمانی به ‌شمار می‌آیند (10، 11). همچنین، پژوهش دیگری رابطه میان مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی را یک پیوند معنادار معرفی کرده و بر ضرورت توسعه زیرساخت‌های دانش‌محور در سازمان‌های بهداشتی‌درمانی تأکید کرده است (19). ازاین‌منظر، یافته‌های تحقیق حاضر با نتایج مطالعات پیشین همسو بوده و بر اهمیت نقش ساختارها و رویه‌های سازمانی در شکل‌گیری فرهنگ سازمانی مراکز درمانی صحه می‌گذارد.
پدیده مرکزی این پژوهش، شامل دو مقوله «خرده‌فرهنگ‌ها» و «توجه به ارزش‌ها» است که در نقش هسته اصلی الگوی فرهنگ سازمانی در مراکز آموزشی‌درمانی شناسایی شدند. پدیده مرکزی در نظریه داده‌بنیاد، عنصری است که سایر مقولات حول آن شکل گرفته و به آن وابسته می‌شوند. در این پژوهش خرده‌فرهنگ‌ها به‌مثابه بخشی از واقعیت پیچیده این مراکز ظاهر شده‌اند. مراکز آموزشی‌درمانی، به‌دلیل تنوع قومیتی، دینی و حرفه‌ای کارکنان خود، شاهد شکل‌گیری خرده‌فرهنگ‌هایی هستند که می‌توانند هم فرصت و هم تهدید برای استقرار یک فرهنگ سازمانی یکپارچه باشند. یافته‌ها نشان می‌دهد که باورهای دینی و مذهبی، رعایت هنجارهای فرهنگی بومی و ارزش‌های اسلامی مانند خداترسی، ایثار و حفظ شئونات اسلامی، در بطن فعالیت‌های کارکنان و تعاملات روزمره مراکز درمانی وجود دارد و به‌صورت مستقیم بر رفتار و نگرش افراد نسبت به محیط کار و مراجعان تأثیر می‌گذارد. این خرده‌فرهنگ‌ها چنانچه به‌درستی مدیریت شوند، می‌توانند بستری برای ایجاد همدلی، انسجام و ارتقای کیفیت خدمات درمانی باشند. همچنین توجه به ارزش‌ها به‌ویژه ارزش‌های انسانی و شغلی مانند صداقت، مسئولیت‌پذیری، فداکاری، رعایت اخلاق حرفه‌ای، پاسخگویی و تعهد اجتماعی از دیگر مقولات اصلی پدیده مرکزی است. این یافته‌ها نشان می‌دهد که وجود یا نبود این ارزش‌ها میان کارکنان می‌تواند به شکل‌گیری یا تضعیف فرهنگ سازمانی مطلوب در مراکز درمانی منجر شود. توجه به ارزش‌های حرفه‌ای و انسانی، نه‌تنها کیفیت ارائه خدمات درمانی را ارتقا می‌دهد، بلکه میزان رضایت بیماران و کارکنان را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اهمیت این مقوله در محیط‌های درمانی به‌دلیل ماهیت انسانی فعالیت‌ها و نیاز به رعایت موازین اخلاقی، دوچندان می‌شود. مطالعات همسو با این یافته‌ها نشان‌دهنده آن است که در مراکز درمانی، نقش ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی در انسجام‌بخشی به رفتارهای سازمانی کارکنان، حیاتی است (7، 15). به‌ویژه پژوهش‌ها نشان می‌دهد که وجود ارزش‌های دینی و فرهنگی در سازمان‌ها، به بهبود تعاملات بین‌فردی، ارتقای تعهد کاری و رضایتمندی مراجعان منجر می‌شود (13، 14). این هم‌سویی بین نتایج تحقیق حاضر و پیشینه‌ها، بر اهمیت تمرکز بر ارزش‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های مدیریت منابع انسانی مراکز آموزشی‌درمانی تأکید می‌کند.

افته‌های پژوهش نشان داد که راهبردهای ارتقای فرهنگ سازمانی در مراکز آموزشی‌درمانی در دو مقوله کلیدی «اقدامات ضروری برای تقویت فرهنگ سازمانی» و «راهبردهای نهادینه‌سازی فرهنگ سازمانی» طبقه‌بندی می‌شوند. اقدامات ضروری برای تقویت فرهنگ سازمانی شامل مجموعه‌ای از مداخلات هدفمند در سطح سازمان، منابع انسانی و مدیران است که به‌منظور ایجاد زیرساخت‌های لازم برای بهبود فرهنگ سازمانی انجام می‌شوند. در این مسیر، اتخاذ چشم‌اندازی روشن و باور مدیران ارشد به اهمیت و ضرورت فرهنگ‌سازی، یکی از پیش‌نیازهای اساسی شناسایی شد که می‌تواند رفتار و نگرش کارکنان را به‌سوی الگوی فرهنگی مطلوب هدایت کند. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که مشارکت دادن کارکنان در فرآیند تصمیم‌گیری، تفویض اختیار به آن‌ها، طراحی نظام پاداش‌دهی مبتنی بر عملکرد و ایجاد محیطی برای ارتقای انگیزش و خلاقیت، ازجمله گام‌هایی است که مستقیماً در ارتقای فرهنگ سازمانی نقش ایفا می‌کند. در کنار این موارد، توجه به تأمین منابع مادی و تجهیزاتی و بهبود شرایط کاری کارکنان نیز به‌عنوان بخشی از اقدامات مؤثر شناسایی شد که می‌تواند رضایت شغلی و تعهد آنان به فرهنگ سازمانی را افزایش دهد. در بخش ‌دیگر، راهبردهای نهادینه‌سازی فرهنگ سازمانی به‌‌مثابه رویکردی بلندمدت در تثبیت این فرهنگ در ساختارهای سازمانی ظاهر شد. این راهبردها با تمرکز بر تحلیل نیروهای داخلی و محیطی سازمان، تدوین برنامه‌های استراتژیک و شناسایی موانع موجود در مسیر فرهنگ‌سازی، به تثبیت و تقویت فرهنگ مطلوب در مراکز آموزشی‌درمانی منجر می‌شود. راهبردهای نهادینه‌سازی همچنین با تقویت نظام‌های انگیزشی، ایجاد فضای باز برای یادگیری سازمانی و تشویق به نوآوری و کار تیمی، به ایجاد و حفظ یک فرهنگ پویا و متعهد میان کارکنان کمک می‌کنند. یافته‌های این بخش با مطالعات پیشین همسو است، به‌گونه‌ای که پژوهش‌ها نشان می‌دهد سازمان‌ها برای ارتقای فرهنگ خود، ناگزیر از اجرای راهبردهایی در سطوح مختلف منابع انسانی، مدیریتی و ساختاری هستند (5، 9، 13). همچنین مطالعات تأکید می‌کنند که ایجاد فضای یادگیری، افزایش رضایت کارکنان و حمایت مدیران از فرهنگ‌سازی، ازجمله اقدامات کلیدی برای تثبیت و تقویت فرهنگ سازمانی در سازمان‌های درمانی و بهداشتی است (14، 16). این همسویی نشان می‌دهد که راهبردهای شناسایی‌شده در این تحقیق، همسو با رویکردهای نوین مدیریت فرهنگ سازمانی در سطح جهانی هستند.یافته‌های این پژوهش نشان  داد که عوامل مداخله‌گر به‌عنوان متغیرهای مؤثر بر مسیر توسعه یا تضعیف فرهنگ سازمانی، در دو دسته اصلی «عوامل دخیل در سطح خرد و کلان» و «مداخله‌گرهای عدم توسعه فرهنگ» شناسایی شده‌اند. عوامل مداخله‌گر در سطح کلان شامل عناصر محیطی بیرونی مانند نقش و سیاست‌های دولت، تأثیر قوانین و مقررات حاکمیتی، شرایط اقتصادی کشور و تحولات فناوری در عرصه بهداشت‌و‌درمان است. این عوامل می‌توانند با ایجاد بسترهای قانونی، حمایت مالی یا حتی فشارهای بیرونی، در جهت تسهیل یا محدود کردن فرآیند نهادینه‌سازی فرهنگ سازمانی عمل کنند. برای مثال، وجود قوانین مشخص و حمایت‌های سیاست‌گذاران ملی از پیاده‌سازی فرهنگ ایمنی بیمار یا توجه به منشور حقوق بیماران، می‌تواند نقش تسهیلگر داشته باشد. ازسوی‌دیگر، عواملی مانند نوسانات اقتصادی و چالش‌های بودجه‌ای در سطح ملی ممکن است این روند را با موانع جدی مواجه کند. در سطح خرد، عواملی مانند نقش متخصصان و میزان شایستگی آنان، کیفیت سیستم‌های اطلاعاتی و کنترلی سازمان و شیوه مدیریت منابع انسانی، می‌توانند در فرآیند شکل‌گیری یا تقویت فرهنگ سازمانی نقش داشته باشند. یافته‌ها نشان می‌دهد که نحوه چینش و انتصاب نیروهای متخصص، میزان هم‌افزایی خرده‌سیستم‌های سازمانی و حتی روش‌های مدیریتی (مانند وجود یا نبود نظام تشویق و تنبیه یا میزان رعایت استانداردهای مدیریتی) ازجمله عواملی هستند که می‌توانند به‌طور مستقیم بر تعهد کارکنان به فرهنگ سازمانی و اثربخشی آن تأثیرگذار باشند. در کنار این موارد، مداخله‌گرهای بازدارنده که در این پژوهش تحت عنوان «مداخله‌گرهای عدم توسعه فرهنگ» شناخته شده‌اند نیز به‌مثابه موانع فرهنگی و سازمانی شناسایی شده‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهد که وجود خرده‌فرهنگ‌های منفی نظیر قوم‌گرایی، فردگرایی، نابرابری قدرت، محافظه‌کاری و تملق‌گویی می‌تواند مانعی جدی برای نهادینه‌سازی فرهنگ مطلوب در مراکز آموزشی‌درمانی باشد. همچنین ناکارآمدی واحدهای فرهنگی، تکریم نکردن ارباب‌رجوع، دخالت افراد غیرمسئول در فرآیندهای تصمیم‌گیری و فاصله گرفتن از استانداردهای اخلاق حرفه‌ای، از دیگر عوامل بازدارنده در این مسیر هستند که می‌توانند فرهنگ سازمانی را دچار اختلال و افت کیفی کنند. همسویی یافته‌های این بخش با پیشینه‌های موجود به وضوح قابل مشاهده است. برای مثال، تحقیقات پیشین تأکید دارند که در محیط‌های درمانی، نقش عوامل بیرونی مانند سیاست‌های دولتی، فناوری و ارزش‌های کلان فرهنگی در شکل‌گیری فرهنگ سازمانی بسیار مهم است (7). همچنین، مطالعاتی نشان داده‌اند که نبود انسجام میان خرده‌فرهنگ‌ها یا ناکارآمدی‌های مدیریتی می‌تواند موجب بروز تعارضات داخلی و تضعیف فرهنگ سازمانی در محیط‌های درمانی شود (16، 17). همسویی این یافته‌ها با پژوهش حاضر بیانگر آن است که مراکز آموزشی‌درمانی، افزون بر عوامل درونی، باید به متغیرهای کلان بیرونی و موانع فرهنگی نیز توجه ویژه داشته باشند تا بتوانند مسیر موفقیت‌آمیزی را در نهادینه‌سازی فرهنگ سازمانی طی کنند.شرایط زمینه‌ای در این پژوهش، بسترهایی هستند که بر نحوه انتخاب و اجرای راهبردهای فرهنگی در مراکز آموزشی‌درمانی تأثیرگذارند و شامل سه مقوله کلیدی «ارتقای فرهنگ در حوزه منابع انسانی»، «عوامل مرتبط با مشتری» و «عوامل شغلی» می‌شوند. این شرایط، زیرساخت‌های محیطی و سازمانی، زمینه‌ساز یا محدودکننده مسیر توسعه فرهنگ سازمانی در این مراکز به شمار می‌روند. مقوله «ارتقای فرهنگ در حوزه منابع انسانی» نشان‌دهنده اهمیت توجه به کارکنان به‌عنوان محور اصلی موفقیت یا شکست هر برنامه فرهنگی است. یافته‌ها نشان می‌دهد که عواملی مانند توانمندسازی کارکنان، ایجاد انگیزش شغلی، بهبود محیط کاری، حمایت از سرمایه‌های انسانی و رعایت عدالت میان کارکنان، ازجمله مؤلفه‌های کلیدی این بخش هستند. درواقع، سازمان‌هایی که بر توسعه منابع انسانی خود تمرکز دارند و سیاست‌هایی را مانند افزایش رضایت شغلی، پیشگیری از فرسودگی شغلی، فراهم آوردن محیط کاری سالم و ایجاد حس اعتماد متقابل میان کارکنان اجرا می‌کنند، قادر خواهند بود فرهنگ سازمانی پایدارتری را اجرا کنند. ازسوی‌دیگر، مقوله «عوامل مرتبط با مشتری» بر اهمیت مشتری‌مداری و ارتقای کیفیت خدمات درمانی تأکید دارد. یافته‌ها نشان می‌دهد که رعایت منشور حقوق بیماران، توجه به عدالت در برخورد با بیماران، محرمانه ماندن اطلاعات درمانی بیماران و تقویت فرهنگ ایمنی بیمار، همگی ازجمله عوامل زمینه‌ای مهم در این حوزه هستند. فرهنگ سازمانی مطلوب در مراکز آموزشی‌درمانی زمانی محقق می‌شود که این مراکز بتوانند افزون بر تأمین رضایت کارکنان، به رضایت و امنیت بیماران نیز توجه ویژه داشته باشند و فرآیندهای درمانی را براساس ارزش‌های انسانی و احترام به کرامت بیماران طراحی و اجرا کنند. درنهایت، مقوله «عوامل شغلی» به جنبه‌هایی از فرهنگ سازمانی اشاره دارد که به شرایط کاری، ساختارهای پرداخت، نظام‌های ارزیابی و انطباق شغلی کارکنان مربوط می‌شود. یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد که تأمین نظام‌های پرداخت عادلانه و به‌موقع، طراحی فرصت‌های توسعه شغلی و حرفه‌ای برای کارکنان و ارتقای تطابق فرد با شغل، در تقویت فرهنگ سازمانی مثبت نقش بسزایی دارد. وقتی کارکنان احساس کنند که سازمان برای رفاه و توسعه حرفه‌ای آن‌ها ارزش قائل است، میزان تعهد و تمایل آن‌ها به پذیرش و اجرای فرهنگ سازمانی افزایش می‌یابد. این بخش از یافته‌ها با نتایج تحقیقات پیشین همخوانی دارد؛ به‌طوری‌که مطالعات گذشته نیز بر اهمیت نقش منابع انسانی، نظام‌های پرداخت و خدمات باکیفیت در توسعه فرهنگ سازمانی تأکید کرده‌اند (5، 9، 10). همچنین، مطالعات دیگری نشان داده‌اند که فراهم کردن محیط کاری سالم و ارتقای ارتباطات سازمانی با بیماران، تأثیر بسزایی در موفقیت فرهنگ سازمانی در مراکز درمانی دارد (14، 16). این همسویی یافته‌ها بر ضرورت توجه همزمان به ابعاد انسانی و مشتری‌محور در ارتقای فرهنگ سازمانی مراکز آموزشی‌درمانی صحه می‌گذارد.
پیامدهای حاصل از ارتقای فرهنگ سازمانی در این پژوهش در سه مقوله اصلی «پیامدهای فرهنگ در حوزه سازمانی»، «رهبری و مدیریت سازمانی» و «پیامدهای فرهنگ سازمانی در بخش محیطی» طبقه‌بندی شده‌اند. این پیامدها نشان می‌دهند که توسعه یک فرهنگ سازمانی مثبت در مراکز آموزشی‌درمانی، نتایجی چندلایه و فراتر از سطح فردی و درون‌سازمانی دارد و به بهبود عملکرد کل سیستم درمانی و تعامل آن با محیط پیرامونی منجر می‌شود. در سطح اول، «پیامدهای فرهنگ در حوزه سازمانی» شامل ارتقای همکاری‌های بین‌بخشی، بهبود فرآیندهای آموزشی و درمانی، افزایش اثربخشی سازمانی و تعهد کارکنان نسبت به اهداف و ارزش‌های سازمان است. یافته‌ها نشان می‌دهد که مراکز درمانی دارای فرهنگ سازمانی قوی، از انسجام بیشتر بین کارکنان و مدیران بهره‌مند بوده و فرآیندهای کاری آن‌ها به شکل منظم‌تر، کارآمدتر و با تمرکز بر رضایت بیمار و ارباب‌رجوع اجرا می‌شود. این تعهد سازمانی موجب کاهش تعارضات داخلی و افزایش بهره‌وری در سطوح مختلف سازمان شده و بستر مناسبی برای رشد و توسعه سازمان فراهم می‌آورد. در سطح دوم، پیامدها بر «رهبری و مدیریت سازمانی» نیز تأثیرگذار بوده و سبک مدیریت مشارکتی، اعتماد متقابل میان مدیران و کارکنان و بهبود نظام مدیریت منابع و بحران‌ها از مهم‌ترین دستاوردهای ارتقای فرهنگ سازمانی به شمار می‌روند. یافته‌ها نشان‌دهنده آن است که با ارتقای فرهنگ سازمانی، مدیران تمایل بیشتری به استفاده از سبک‌های مدیریتی تحول‌آفرین و مشارکتی پیدا می‌کنند و سازمان با کمترین میزان مقاومت و بیشترین میزان تعامل، در مسیر توسعه گام برمی‌دارد. همچنین فرهنگ سازمانی مطلوب منجر به استفاده بهینه از منابع و تجهیزات و افزایش توانمندی مراکز در مواجهه با بحران‌ها می‌شود. در سطح سوم، «پیامدهای فرهنگ سازمانی در بخش محیطی» به تعاملات سازمان با ذینفعان بیرونی و محیط پیرامونی اشاره دارد. نتایج نشان می‌دهد که مراکز آموزشی‌درمانی دارای فرهنگ سازمانی سالم، با ارتقای مسئولیت‌پذیری اجتماعی، بهبود تعامل با نهادهای حاکمیتی و سایر سازمان‌های مرتبط و توجه به محیط‌زیست و رفاه عمومی، تأثیر مثبتی بر جامعه و محیط خارج از سازمان دارند. چنین مراکزی از اعتبار بیشتری نزد نهادهای ملی و محلی برخوردار شده و می‌توانند جایگاه بهتری در شبکه نظام سلامت کسب کنند. همسویی این یافته‌ها با پیشینه‌های پژوهشی کاملاً مشهود است، چراکه تحقیقات پیشین تأکید دارند که سازمان‌هایی با فرهنگ قوی‌تر، از سطوح بالاتری از تعهد سازمانی، بهره‌وری، بهبود کیفیت خدمات و تعاملات مثبت با محیط بیرونی برخوردارند (10، 14، 15). همچنین، مطالعاتی بر نقش فرهنگ سازمانی در بهبود سبک‌های رهبری و ارتقای قابلیت مدیریت بحران در سازمان‌های بهداشتی و درمانی تأکید داشته‌اند (16، 17). این همسویی، یافته‌های این پژوهش را در جهت نتایج معتبر جهانی و داخلی قرار می‌دهد و بر اهمیت نقش پیامدهای مثبت فرهنگ سازمانی در بقای بلندمدت و اثربخشی مراکز آموزشی‌درمانی صحه می‌گذارد. از محدودیت‌های این پژوهش، تمرکز بر مراکز آموزشی‌درمانی استان آذربایجان شرقی بود که ممکن است به‌دلیل ویژگی‌های خاص فرهنگی، اجتماعی و سازمانی این استان، در تعمیم کامل نتایج به سایر مناطق کشور محدودیت ایجاد کند. همچنین با توجه به ماهیت پژوهش کیفی و استفاده از نمونه‌گیری گلوله‌برفی، احتمال وجود سوگیری در انتخاب مصاحبه‌شوندگان وجود دارد؛ چراکه معرفی افراد جدید توسط افراد اولیه ممکن است تا حدودی موجب هم‌گروهی (Homogeneity) در پاسخ‌ها شود. محدودیت دیگر، در دسترسی به برخی از مدیران و خبرگان کلیدی به‌دلیل مشغله‌های کاری بالا و محدودیت‌های زمانی بود که ممکن است بر تنوع برخی دیدگاه‌ها تأثیر گذاشته باشد. ازسوی‌دیگر، محدودیت‌های رایج در تحلیل داده‌های کیفی نظیر وابستگی به تفسیر پژوهشگر و نبود امکان تعمیم آماری، در این پژوهش نیز وجود داشته است.درنهایت با توجه به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می‌شود مراکز آموزشی‌درمانی کشور برای ارتقای فرهنگ سازمانی خود، برنامه‌های مدون و راهبردی را در سه سطح تدوین و اجرا کنند. نخست، در سطح سازمانی، مدیران باید با تمرکز بر بهبود کار تیمی، عدالت سازمانی، توسعه مهارت‌های ارتباطی کارکنان و تقویت نظام‌های انگیزشی، زمینه‌ساز فرهنگ سازمانی مثبت و پایدار شوند. دوم، در سطح منابع انسانی، ضروری است به‌صورت مستمر بر توانمندسازی کارکنان، ایجاد محیط کاری امن و حمایت از سلامت روانی و جسمی آن‌ها تأکید شود. سوم، در سطح محیطی و کلان، سازمان‌ها باید با بهبود تعامل با ذی‌نفعان، رعایت مسئولیت‌های اجتماعی و تقویت ارتباطات بیرونی، فرهنگ سازمانی خود را به ‌گونه‌ای توسعه دهند که همسو با ارزش‌های دینی، اجتماعی و حرفه‌ای جامعه عمل کند. همچنین پیشنهاد می‌شود سیاست‌گذاران حوزه سلامت و دانشگاه‌های علوم پزشکی با تدوین دستورالعمل‌های راهبردی و حمایت‌های کلان، زمینه را برای نهادینه‌سازی این فرهنگ در مراکز درمانی فراهم آورند. درنهایت، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آینده، مطالعه مشابهی با نمونه‌گیری گسترده‌تر در سایر استان‌ها و با رویکرد ترکیبی (کیفی - ‌کمّی) برای تعمیم بهتر نتایج انجام شود.
نتیجه ­گیری
یافته‌های این پژوهش براساس رویکرد نظریه داده‌بنیاد و تحلیل عمیق مصاحبه‌های انجام‌شده، تصویری جامع از ابعاد مؤثر بر ارتقای فرهنگ سازمانی را در مراکز آموزشی‌درمانی ارائه دادند. تحلیل‌ها نشان داد که فرهنگ سازمانی این مراکز متأثر از مجموعه‌ای از عوامل و شرایط چندسطحی و  مرتبط با یکدیگر است که در قالب شش طبقه اصلی شامل شرایط علّی، پدیده مرکزی، راهبردها، عوامل مداخله‌گر، شرایط زمینه‌ای و پیامدها قابل‌تبیین است. هریک از این طبقات به تفصیل بررسی شدند تا تصویری روشن از نحوه شکل‌گیری و ارتقای فرهنگ سازمانی در محیط‌های درمانی و آموزشی ترسیم شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله مستخرج از رساله دکتری مدیریت آموزشی با عنوان «ارائه الگوی فرهنگ سازمانی مناسب مراکز آموزشی‌درمانی و رابطه آن با اخلاق کار و کیفیت خدمات» در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل است. این مطالعه را کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل با کد اخلاق IR.IAU.ARDABIL.REC.1402.114 تصویب کرده است.
حمایت مالی
این پژوهش حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی و طراحی مطالعه، جمع‌آوری، تحلیل و تفسیر داده‌ها و تهیه پیش‌نویس دست‌نوشته: فریبا انصاری؛ بازبینی نقادانه دست‌نوشته برای محتوای فکری مهم: یوسف نامور، اعظم راستگو و توران سلیمانی
تعارض منافع
در مطالعه حاضر هیچ‌گونه تعارض منافعی وجود ندارد.
استفاده از هوش مصنوعی در فرآیند نگارش
نویسندگان اعلام می‌دارند که در فرآیند نگارش این مقاله از هیچ‌گونه فناوری‌های هوش مصنوعی برای تولید محتوا، ایده، تجزیه‌و‌تحلیل و سایر موارد استفاده نشده است.
قدردانی
محققان از تمام افرادی که در فرآیند جمع‌آوری داده‌ها و انجام امور پژوهش همکاری کرده‌اند، به‌ویژه مدیران ارشد مراکز آموزشی‌درمانی مورد مطالعه تشکر و قدردانی می‌کنند.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: مدیریت آموزشی

فهرست منابع
1. Cancino VEC, Yáñez CSM. Evaluation of the organizational culture in public health centers of different complexity in Chile. Rev de Adm Pública 2024;58(4): e2023-0252. [DOIDOI:10.1590/0034-761220230252x]
2. Elrod JK, Fortenberry Jr JL. Organizational culture in health and medicine. Organizational Behavior and Management in Health and Medicine: Springer; 2024:149-172. [Link]
3. Schein EH. Organizational cultur. Am Psychol Assoc 1990;45(2):109-119. [DOI:10.1037/0003-066X.45.2.109]
4. Morales-Huamán HI, Medina-Valderrama CJ, Valencia-Arias A, Vasquez-Coronado MH, Valencia J, Delgado-Caramutti J. Organizational culture and teamwork: A bibliometric perspective on public and private organizations. Sustainability 2023;15(18):13966. [DOI:10.3390/su151813966]
5. Mannion R, Davies H. Understanding organisational culture for healthcare quality improvement. BMJ 2018;363: k4907. [DOI: 10.1136/bmj.k4907]
6. Curry LA, Brault MA, Linnander EL, McNatt Z, Brewster AL, Cherlin E, et al. Influencing organisational culture to improve hospital performance in care of patients with acute myocardial infarction: a mixed-methods intervention study. BMJ Qual Saf. 2018;27(3):207-217. [DOI: 10.1136/bmjqs-2017-006989]
7. Cicea C, Țurlea C, Marinescu C, Pintilie N. Organizational culture: A concept captive between determinants and its own power of influence. Sustainability 2022;14(4):2021. [DOI:10.3390/su14042021]
8. Szczepańska K, Kosiorek D. Factors influencing organizational culture. Zeszyty Naukowe Organizacja i Zarządzanie/Politechnika Śląska 2017;100:457-468. [DOI:10.29119/1641-3466.2017.100.34]
9. Liou C-L, Dellmann-Jenkins M. Exploring the organizational culture in adult day services (ADS) and its effect on healthcare delivery in Taiwan. Curr Gerontol Geriatr Res. 2020;2020(1):4934983. [DOI: 10.1155/2020/4934983]
10. Kazemi M, Fanudi S. The Study and Analysis of Effective Factors on Patients Satisfaction Due to Hospital Service Quality. Modiriat e-Farda 2009;8(21):66-73. [Link]
11. Szara M, Ksykiewicz-Dorota A, Klukow J, Lamont M. Review of research on organizational culture in health care system. Nursing in the 21st Century 2018;17(2(63)):32-44. [DOI:10.2478/pielxxiw-2018-0013]
12. Abington A. Croydon health services NHS trust creates an internal‐coaching culture: New skills promote organizational change and performance. Human Resource Manag Int Digest 2013;21(4):6-11. [DOI:10.1108/HRMID-04-2013-0013]
13. Johnson A, Nguyen H, Groth M, Wang K, Ng JL. Time to change: A review of organisational culture change in health care organisations. J Organizational Effectiveness: People Performance 2016;3(3):265-288. [DOI:10.1108/JOEPP-06-2016-0040]
14. Parimi PS, Fabres J, Ethawi Y, Alallah J, Fredenburg M, Jain R, et al. Leadership and organizational culture in healthcare. Principles of Neonatology: Elsevier 2024:856-560. [DOI:10.1016/B978-0-323-69415-5.00101-6]
15. Sriyasak A, Sridawruang C, Sriring P, Nitkhamhan B, Chatchumni M, Khaonuan B, et al. Factors affecting hospital provision of health-promoting services transferred to provincial administration in thailand. Int J Environ Res Public Health 2024;21(8):1053. [DOI: 10.3390/ijerph21081053]
16. 16. Lee DW-C, Tan CKN, Tan K, Yee XJ, Jion Y, Roebertsen H, et al. How community and organizational culture interact and affect senior clinical educator identity. Med Teach 2024;46(4):564-572. [DOI: 10.1080/0142159X.2023.2262103]
17. Cohen J, Ezer T. Human rights in patient care: a theoretical and practice framework. Health Hum Rts 2013; 15:7-19. [Link]
18. Mosadeghrad AM. Factors influencing healthcare service quality. Int J Health Policy Manag 2014;3(2):77-89. [DOI: 10.15171/ijhpm.2014.65]
19. Janavi E, Rezaei Z, Poroushasb S. A Study on the relationship between organizational culture and knowledge management in view of the staff of deputy of research and technology Ministry of health and medical education. Sci Techniques Inform Manag 2020;6(1):22-50. [Persian] [DOI: 10.22091/stim.2020.3905.1280]
20. Motevassel Arani M, Parsa M, Sayyedin SH, Isazadeh N, Rostamian A, Parwiz M, et al. Identification of organizational culture components based on Islamic–Iranian values: A field literature review with synthesizing approach. Iranian J Med Ethics History Med 2020;13:343-377. [Persian] [Link]
21. Glaser B, Strauss A. Discovery of grounded theory: Strategies for qualitative research. Routled; 2017.‏ [DOI:10.4324/9780203793206]
22. Strauss A, Corbin J. Basics of qualitative research: grounded theory procedures and techniques. Newbury Park, CA: Sage; 1990. [Link]

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پژوهش در آموزش علوم پزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Research in Medical Education

Designed & Developed by: Yektaweb