مقدمه
فرسودگی شغلی یک ساختار چند بعدی میباشد که از سه مولفه مرتبط به هم تشکیل شده است. خستگی هیجانی (عاطفی)، نگرش منفی در پاسخ به دیگران، کاهش احساس کفایت شخصی مولفه های فرسودگی شغلی محسوب می شوند
(1). خستگی هیجانی به معنای وجود احساساتی که فرد در آن توان عاطفی خود را از دست داده و قادر به برقراری ارتباط با مددجویان نیست،میباشد. مسخ شخصیت به معنای رفتارهای خشن و عاری از احساس نسبت به همکاران و مددجویان همواره با نگرش منفی نسبت به آنان و درک افراد به صورت اشیای غیرانسانی است. کاهش احساس کفایت شخصی بدین معنا است که افراد از تلاشهای شغلی خود برداشت منفی دارند و احساس میکنند در شغل خود پیشرفتی نکردهاند
(2). بزرگترین خطر و تهدید سلامتی برای پزشکان، سندرم فرسودگی شغلی است و میتوان آن را از دست دادن رابطه مثبت با خود و اطرافیان و از دست دادن شایستگی کاری توصیف کرد
(3). این خطر شغلی توسط تعداد زیادی از پزشکان در تمامی تخصصها تجربه میشود، در طول مسیر حرفهای آنها ادامه داشته و در مقایسه با جمعیت غیرپزشک با نرخهای فزایندهای روبه رو است
(4). در مطالعهای که توسط میراندا در سال 2019 انجام شد، نتایج نشان داد که فرسودگی شغلی میتواند بر وضعیت روانی و عاطفی آنان تاثیر بگذارد. این اختلال در درازمدت منجر به آموزش معیوب و عملکرد ضعیف در حرفه پزشکی میگردد
(5). در مطالعهای که توسط پارابات در سریلانکا در سال 2021 انجام شد، سطوح فرسودگی و مسخ شخصیت در بین دانشجویان که در دوره کارورزی بودند، به طور قابلتوجهی بالاتر بود
(6). در مطالعهای که توسط گرادسکی در سال 2022 در زاگرب انجام شد، مشخص شدکه فرسودگی شغلی یک مشکل روانی رایج در دانشجویان پزشکی است. همچنین برای افرادی که در خارج از کشور تحصیلات پزشکی را ادامه میدهند به دلیل همراه بودن استرس تحصیلی و استرس ناشی از وضعیت جدید زندگی، خطر ابتلا به این سندرم در آنان بیشتر است
(7). در مطالعهای که در سال 2016 توسط یوسف در کارائیب انجام شد مشخص شد که فرسودگی شغلی در دانشجویان رشته پزشکی بیشتر از جمعیت عمومی است. نتایج بیانگر آن بود که دانشجویان سطوح بالایی از استرس و شیوع قابلتوجهی از فرسودگی شغلی (52%) و علائم افسردگی (40%) را نشان دادند. همچنین دانشجویانی که سال آخر رشته پزشکی در مقطع کارورزی بودند، سطوح بالاتری از فرسودگی شغلی و علائم افسردگی را نشان دادند
(8). فرسودگی شغلی میتواند پیشرفت حرفهای کارآموزان را تضعیف کند، بیماران را در معرض خطر قرار دهد و به پیامدهای شخصی مختلفی از جمله افکار خودکشی منجر شود. وجود محرکهایی در محیط یادگیری و کار، از عوامل اصلی فرسودگی شغلی هستند. دادههای محدودی در مورد چگونگی رسیدگی به فرسودگی کارورزان در دسترس است، اما تلاشهای چند جانبه، با توجه به فرهنگ، محیط یادگیری، کار و رفتارهای فردی، برای ارتقای سلامتی کارورزان و کمک به افرادی که در اضطراب هستند، مورد نیاز است
(9). فرسودگی شغلی فرایندی است که تحت استرس شغلی پدید میآید و میتواند باعث بروز انواع بیماریهای جسمی، روانی و نگرش منفی نسبت به فعالیتهای حرفهای و عدم ارتباط مطلوب با گیرنده خدمت شود. فشار روانی اغلب در میان دانشجویان رشته پزشکی گزارش شده است که این امر توجه مسئولین آموزشی را میطلبد. تحقیقی که در سال 1386 انجام گرفت، میزان شیوع فرسودگی شغلی در دانشجویان پزشکی را 1/91 درصد در دانشگاه کاشان نشان داد
(10).
طبق مطالعه ای مشخص شده است که هرساله 11 درصد از دانشجویان پزشکی به فکر ترک تحصیل رشته پزشکی هستند. به نظر میرسد فرسودگی شغلی با افزایش احتمال افکار ترک تحصیل ارتباط داشته باشد
(11). دانشجویان رشته های علوم پزشکی علاوه بر استرس آموزش مباحث نظری، تحت تأثیر سایر استرسها از جمله حضور در بیمارستان قرار دارند که به دلیل ارتباط با زندگی و مرگ یکی از تنشزا ترین محیطهای کاری است. این امر میتواند سبب تاثیر منفی بر روی ارتباط آنها با بیماران گردد. با عنایت به اینکه رسالت اصلی دانشگاه، تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه و فراهم آوردن زمینه مناسب برای توسعه کشور است و با توجه به اینکه آموزش پزشکی به دلیل مسئولیت دانشآموختگان آن در برابر جان انسانها، از اهمیت و حساسیت ویژهای برخوردار است، از این رو باید تلاش نمود تا کیفیت سیستم آموزش پزشکی افزایش یابد. در پژوهشهای انجام شده پیشنهاد شده است که مسئولین دانشگاههای علومپزشکی موضوع فرسودگی شغلی دانشجویان را بهطور جدی مورد توجه قرار دهند و با توجه به اهمیت و شیوع بالای فرسودگی شغلی در دانشجویان رشتههای علومپزشکی در سایر مطالعات نیز پیشنهاد گردیده بود تا پژوهشهای مشابهی صورت گیرد
(12). تحقیقات کمی و کیفی در زمینه فرسودگی شغلی در مقاطع علوم پایه، کارورزی و دستیاری پزشکی به صورت محدود در کشور انجام شده است و با توجه به متفاوت بودن شرایط آموزشی هر دانشگاه علومپزشکی و ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مختص هر استان، انجام پژوهش حاضر به صورت مجزا در استانهای مختلف میتواند برای به دست آوردن رویکرد آموزشی و نتیجهگیری کلی در کشور بسیار کمککننده باشد. تحقیق حاضر در شرایطی انجام شد که جهان و کشور ایران با همه گیری کوید 19 روبرو بوده است، که میتواند عامل فزایندهای برای فرسودگی شغلی این گروه از دانشجویان باشد. همانطور که در مطالعه مودی در سال 2022 انجام شد، نگرانی از این اختلالات در شرایط همهگیری کوید 19 ممکن است بر سلامت روانی آنها تاثیر بگذارد
(13). سازمان بهداشت جهانی و نیز انجمن پزشکی اروپا در سال 2003 در مورد افزایش سندرم فرسودگی شغلی در بین پزشکان و وخامت این مسئله با صدور بیانیهای به تمامی انجمنهای پزشکی جهان خواستار افزایش آگاهی، بررسی و مطالعه عوامل و اقدامات پیشگیرانه در قبال آن شدهاند
(14) . از آنجایی که دانشجویان رشته پزشکی از سرمایههای کشور هستند و در ارتباط تنگاتنگ با بیماران میباشند، رسیدگی به مشکلات آنان و بررسی و تحقیقات بیشتر در این زمینه میتواند نقش مهمی در آموزش و نیز ارتقای سلامتی دانشجویان داشته باشد. لذا با شناخت و بررسی عوامل موثر در ایجاد فرسودگی و ارائه راهکارهای لازم، امری قابل پیشگیری خواهد بود. لذا این مطالعه با هدف تعیین سطوح فرسودگی شغلی و عوامل همراه آن در کارورزان رشته پزشکی دانشگاه علومپزشکی گیلان انجام شد.
روش ها
این مطالعه به صورت تحلیلی مقطعی با هدف تعیین سطوح فرسودگی شغلی و عوامل همراه آن در کارورزان رشته پزشکی دانشگاه علومپزشکی گیلان در سال 1401 انجام گرفت. روش نمونهگیری سر شماری بوده و تعداد 71 نفراز دانشجویان پزشکی دوره کارورزی دانشگاه علومپزشکی گیلان در سال 1401، در مطالعه شرکت کردند.
معیار ورود در این مطالعه، دانشجویانی که در مقطع کارورزی ( مقطع اول تا هجدهم) بوده و تمایل به تکمیل پرسشنامه و شرکت در مطالعه را داشتند. قبل از آغاز نمونه گیری، این تحقیق توسط کمیته اخلاق دانشگاه مورد تائید قرار گرفت. از کلیه افراد شرکت کننده، رضایت نامه آگاهانه اخذ شد. به همه دانشجویان لینک پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ و پرسشنامه قدرت نما به صورت پیامکی ارسال شد. در ابتدای پرسشنامه، اهداف کلی پژوهش توضیح داده شد. برای رعایت اصول اخلاقی، هیچ گونه اطلاعات هویتی از افراد منتشر نشد. همچنین شرکت در مطالعه به صورت داوطلبانه بوده و به منظور محرمانه ماندن اطلاعات، پرسشنامه بدون نام تکمیل شد. در این پژوهش 71 نفر از دانشجویان به صورت سرشماری در مطالعه شرکت کردند و پرسشنامه توسط آنان تکمیل گردید.
ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه پرسشنامه ماسلاچ و پرسشنامه وضعیت اجتماعی- اقتصادی قدرت نما بود. اولین ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه ماسلاچ بود. این پرسشنامه شامل 22 سوال ( 9 سؤال خستگی عاطفی یا هیجانی، 5 سؤال مسخ شخصیت و 8 سؤال احساس موفقیـت فـردی) با طیف لیکرت 7 درجهای از صـفر تـا شـش (نـاچیز تـا خیلـی زیـاد) بود. شیوه نمره گذاری بدین ترتیب بود که: سوالات 1 ،2 ،3 ،6 ،8 ،13 ،14 ،16 و 20 معرف خرده مقیاس خستگی عاطفی میباشند. سوالات ،5 ،10 ،11 ،15و 22 معرف خرده مقیاس مسخ شخصیت میباشند و سوالات ،4 ،7 ،9 ،12 ،17 ،18 19 و 21 نیز معرف خرده مقیاس عملکرد فردی بود. دامنه نمره هر سوال از (0) تا (6) تغییر مینماید. مجموع نمرات سوالات هر مقیاس، نشان دهنده نمره فرد در آن مقیاس است. در این پرسشنامه، گزینه ما بین (هرگز، کم، گاهی، متوسط، زیاد و همیشه) معرف نمرات 1 ،2 ،3 ،4 و 5 می باشند و اکتساب نمره بیشتر نیز نشان دهنده مشکلات بیشتر است. تفسیر نمرات به دست آمده به شرح ذیل است: الف) در خرده مقیاس خستگی عاطفی، نمره بالاتر از 30 میزان «خستگی عاطفی زیاد»، نمره بین 29-18 معرف میزان «خستگی عاطفی متوسط» و نمره کمتر از 17 معرف میزان «خستگی عاطفی کم» بود .ب) در خرده مقیاس مسخ شخصیت، نمره بالاتر از 12 معرف میزان «مسخ شخصیت زیاد»، نمره بین 11-6 معرف میزان «مسخ شخصیت متوسط» و نمره کمتر از 6 معرف میزان«مسخ شخصیت کم« بود. ج) در خرده مقیاس عملکرد فردی، نمره بالاتر از 40 معرف میزان «عملکرد فردی زیاد»، نمره بین 39-34 معرف میزان «عملکرد فردی متوسط»، و نمره کمتر از 33 معرف میزان «عملکرد فردی کم« بود. در نهایت نقـاط 66 و 33 درصدی به عنوان نقطه برش در نظر گرفتـه شـد. یعنی افرادی کـه زیـر یـک سـوم ابتـدایی قـرار بودند ، فاقـد فرسودگی، یک سوم بعدی دارای فرسودگی متوسط و یک سوم انتهایی دارای فرسودگی شدید بودند. بر همین اساس، افرادی که در این پرسشنامه نمره بالاتر از 40 را کســب کردنــد، دارای فرســودگی محسوب شدند. اعتبار پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 71/0 تا 90/0 و ضریب پایایی آن 60/0 تا 80/0 گزارش شده است . اعتبار و پایایی پرسشنامه در ایران طبق بررسیهای مختلف تایید شده است
(15). ماسلاچ ضریب آلفای کرونباخ 83/0 را برای این پرسشنامه تعیین کرده است
(16). در پژوهش حاضر با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ ضریب 71/0 بدست آمد.
در بعد خستگی هیجانی، نمره زیر 18 به عنوان فرسودگی خفیف، 18 تا 29 متوسط و بالای29 شدید، در بعد مسخ شخصیت نمره زیر 6 به عنوان فرسودگی خفیف ، 6 تا 11 متوسط و بالای 11 شدید و در بعد کاهش کفایت شخصی، نمره بالای 39 به عنوان فرسودگی خفیف، 34 تا 39 متوسط و زیر 34، شدید در نظر گرفته شد
(17).
دومین ابزار مورد استفاده، پرسشنامه وضعیت اجتماعی- اقتصادی قدرت نما (1392) بودکه دارای 4 مولفه میزان درآمد، طبقه اقتصادی، تحصیلات و وضعیت مسکن بود. این پرسشنامه مجموعا دارای 5 سوال اصلی و 5 سوال در زمینه اطلاعات فردی شامل جنسیت، سن، وضعیت تاهل و شغل دانشجو و یا خانواده وی بوده است. مقیاس اندازهگیری سوالها در این پرسشنامه به صورت طیف لیکرت پنج درجهای و روش نمره دهی به ترتیب خیلی پایین (1) تا خیلی بالا (5) میباشد. طبق مطالعه اسلامی و همکاران ضریب پایایی این پرسشنامه83/0 محاسبه شده است
(18). در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ 78/0 بدست آمد که بیانگر پایایی قابل قبول ابزار میباشد. در این مطالعه علاوه بر اطلاعات مربوط به فرسودگی شغلی متغیرهای دیگر مانند جنس، وضعیت تاهل، بیماری زمینه ای، محل سکونت، وضعیت اقتصادی- اجتماعی، مقطع کارورزی، سال ورود، معدل، نمره آزمون پیش کارورزی، بیمارستان محل استقرار دانشجویان، رشته تخصصی مورد علاقه در آینده و وضعیت حمایتی دانشجو در دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت.
داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. برای بررسی پیش فرض نرمال بودن متغیرهای مورد مطالعه، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف (Kolmogorov-Smirnov) استفاده شد. برای بررسی تعیین سطوح فرسودگی شغلی و عوامل همراه آن در کارورزان رشته پزشکی از آمار توصیفی )درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و برای و استنباطی (آزمون کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر) مورد بررسی قرار گرفت. از جدولهای فراوانی و نمودارهای آماری برای نشان دادن توزیع دادهها استفاده شد. 05/0P< سطح معنیداری اختلافها در نظر گرفته شد.
یافته ها
9/47 درصد از دانشجویان پزشکی مورد مطالعه را زنان و 1/52 درصد از دانشجویان را مردان تشکیل می دادند. بیشترین گروه سنی دانشجویان متعلق به 25سال با درصد 3/42 درصد و بعد از آن، 26سال با 1/21 درصد بود. همچنین کمترین گروه سنی را 23سال با 4/1 درصد و 30 سال با 4/1 درصد تشکیل دادند. 7/12 درصد از دانشجویان متاهل و 3/87 درصد مجرد بودند. 6/29 درصد از دانشجویان در مقطع اول کارورزی مشغول به تحصیل بودند. نمره آزمون پیش کارورزی 4/36 درصد از شرکت کنندگان بین 111 تا 130 و 6/33 درصد از آنان بین 90 تا 110 بود. همچنین 7 درصد از دانشجویان، نمره بیشتر از 150 و 8/2 درصد نیز نمره کمتر از 90 را کسب کردند. 8/95 درصد از دانشجویان هیچ بیماری زمینهای را ذکر نکردند و 8/2 درصد دارای پرفشاری خون و 4/2 درصد دارای بیماری قلبی-عروقی بودند. 3/80 درصد از دانشجویان فاقد شغل و تنها 7/19 درصد از آنها شاغل بودند. 1/45 درصد از شرکت کنندگان میزان درآمد کلی خانوار را تا حدی کافی ذکر نمودند. وضعیت اقتصادی اجتماعی 2/66 درصد از آنها در حد متوسط بود. 1/52 درصد از کارورزان مورد تحقیق دارای فرسودگی شغلی متوسط و 9/47 درصد دارای فرسودگی شغلی شدید بودند. هیچ کدام از دانشجویان فرسودگی شغلی ضعیف نداشتند.
جدول شماره یک نشان میدهد، 1/76 درصد دارای خستگی هیجانی شدید، 6/67 درصد دارای مسخ شخصیت شدید و 7/57 درصد از کارورزان مورد تحقیق دارای احساس کاهش کفایت شخصی خفیف بودند.
.PNG)
بر اساس جدول شماره یک، 7/19 درصد از دانشجویان مورد تحقیق دارای خستگی هیجانی متوسط، 1/76 درصد دارای خستگی هیجانی شدید و 2/4 درصد از دانشجویان دارای خستگی هیجانی ضعیف بودند. بر این اساس، 6/67 درصد از دانشجویان مورد تحقیق دارای مسخ شخصیت شدید، 6/29 درصد دارای مسخ شخصیت متوسط و 8/2 درصد از کارورزان دارای مسخ شخصیت ضعیف بودند.
نتایج مطالعه، ارتباط آماری معنیداری بین مقطع کارورزی دانشجویان با فرسودگی شغلی دانشجویان مورد تحقیق را نشان داد (05/0P<)، (جدول شماره 2)
.PNG)
همچنین نتایج نشان داد ارتباط معنی داری بین نمره حیطه خستگی هیجانی با اطلاعات فردی دانشجویان شامل مقطع کارورزی (000/0P=)، معدل دوره پزشکی (011/0P=)، نمره آزمون پیش کارورزی (003/0P=) و میزان تحصیلات پدر (023/0P=) وجود دارد(جدول شماره 3). به نظر می رسد فراوانی تعداد افراد دارای خستگی هیجانی شدید در مقطع اول، هفتم، دوازدهم، سیزدهم، هجدهم کارورزی بیشتر از سایر مقاطع بوده است. همچنین دانشجویانی که دارای معدل دوره پزشکی در گروه بین 01/16 تا 99/17 و نمره آزمون پیش کارورزی آنان بین 90 تا 110 بود، دارای فراوانی بیشتری در نمره بعد خستگی هیجانی شدید بودند. ارتباط آماری معنیداری بین خستگی هیجانی و سایر متغیرهای فردی مورد مطالعه دیده نشد (05/0P>) .
.PNG)
با توجه به جدول شماره 4، ارتباط آماری معنیداری بین مسخ شخصیت و مقطع کارورزی دانشجویان مورد مطالعه دیده شد (003/0=P). همچنین فراوانی تعداد افراد دارای مسخ شخصیت شدید در مقطع اول، دوازدهم، سیزدهم و هجدهم کارورزی بیشتر از سایر مقاطع بوده است. ارتباط آماری معنیداری بین مولفه مسخ شخصیت و متغیرهای دیگر مورد مطالعه دیده نشد (05/0P>).
.PNG)
با توجه به جدول شماره 5، در بررسی ارتباط متغیرها با نمره مولفه کاهش احساس کفایت شخصی، ارتباط آماری معنیداری بین کاهش احساس کفایت شخصی با معدل دوره پزشکی(004/0=P)، میزان تحصیلات مادر (026/0=P)، وضعیت اقتصادی (ارزیابی قیمت مسکن دانشجو) (یا خانواده) (047/0=P) دانشجویان مورد مطالعه دیده شد. همچنین این بررسی نشان دادکه ارتباط آماری معنی داری بین مولفه کاهش احساس کفایت شخصی و متغیرهای دیگر مورد مطالعه دیده نشد (05/0P>).
.PNG)
بحث و نتیجه گیری
با توجه به نتایج این مطالعه، به طور کلی می توان گفت عوامل محیطی متعددی میتوانند بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان تاثیرگذار باشند. از جمله متغیرهای اثرگذار بر فرسودگی تحصیلی شامل شرایط محیط آموزشی، نبود رضایت از شرایط آموزشگاهی و افت کیفیت زندگی دانشگاهی است که میتواند موجب کاهش انگیزه برای یادگیری و تحصیل شود و موفقیت فرد را در رشته تحصیلی تحت الشعاع قرار دهد
(19). مطالعه حاضر با هدف تعیین سطوح فرسودگی شغلی و عوامل همراه آن در کارورزان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1401 انجام شد. 1/52 درصد از کارورزان مورد تحقیق دارای فرسودگی شغلی متوسط و 9/47 درصد دارای فرسودگی شغلی شدید بودند، 6/67 درصد دارای مسخ شخصیت شدید 1/76 درصد دارای خستگی هیجانی شدید، 7/57 درصد دارای کاهش احساس کفایت شخصی ضعیف و 8/26 درصد دارای کاهش احساس کفایت شخصی شدید و 5/15 درصد از دانشجویان کارورز دارای کاهش احساس کفایت شخصی متوسط بودند بودند. در مطالعه ای که صحرائیان در سال 1399به منظور بررسی ارتباط بین فرسودگی شغلی و پرخاشگری در دانشجویان اینترن دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام داد، دانشجویان از نظر کاهش احساس کفایت شخصی تنها 4/24 درصد در گروه خفیف و 9/68 درصد در گروه متوسط تا شدید قرار داشتند. در این مطالعه اینگونه بیان شده است که اگر بخواهیم به بحث فراوانی فرسودگی شغلی بپردازیم و تخمینی از فرسودگی شغلی در بین دانشجویان اینترن دانشکده پزشکی داشته باشیم، در صورتی که فرد میزان خستگی هیجانی و مسخ شخصیت بالا و کفایت شخصی پایین داشته باشد دچار فرسودگی شغلی شده است. در واقع برای ما عدم کفایت شخصی اینترنها جهت بررسی فرسودگی شغلی اهمیت دارد
(14). در مطالعه حاضر نیز نتیجه مشابه حاصل گردید. همچنین تحقیق کنونی با تحقیقات انجام شده توسط کوپر (Cooper) در سال 1987
(20) و اولکینورا (Olkinuora) در سال 1990 که در خصوص تعیین شیوع فرسودگی شغلی در بین پزشکان انجام شد و فرسودگی شغلی را شدید گزارش کرد، تقریبا همخوانی دارد
(21). در یک مطالعه مقطعی در بیمارستان آموزشی ماهار در پاکستان که در سال 2018 انجام شد، نتایج نشان داد که 8/33 درصد پزشکان فرسودگی شغلی متوسط تا زیاد، 8/47 درصد خستگی عاطفی بالا و 24 درصد مسخ شخصیت بالا داشتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که درجه بالایی از فرسودگی شغلی در بین پزشکان وجود دارد
(22). در مطالعه حاضر، 8/26 درصد از دانشجویان در بعد کاهش احساس کفایت شخصی امتیاز بالایی داشتند، همچنین امتیاز خستگی هیجانی و مسخ شخصیت در مطالعه حاضر بالاتر از درصدهای بدست آمده در تحقیقات فوق می باشد. نتایج این مطالعه با نتایج تحقیقی که توسط بیجاری در سال 1395 با عنوان بررسی فرسودگی شغلی و سلامت عمومی در دانشجویان پزشکی در دوران کارورزی در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد، همسو بوده است. در آن مطالعه، دانشجویان 23 درصد در بعد خستگی هیجانی، 3/28 درصد در بعد مسخ شخصیت و 7/20 درصد در بعد عدم کفایت شخصی امتیاز بالایی را کسب کردند
(15). در مطالعه حاضر ارتباط آماری معنی داری بین فرسودگی شغلی و جنسیت مشاهده نشد که مطالعه عکاشه در سال 1386نتیجه بدست آمده را تایید می کند
(10). در مطالعه ای که در نیویورک انجام شده، 71 درصد از دانشجویان دچار فرسودگی شغلی بودند. فرسودگی شغلی در بین دانشجویان پزشکی کاملاً رایج است و باید تلاشهایی برای توانمندسازی دانشجویان پزشکی انجام گردد. در اینصورت آنها قادر خواهند بود تا با کسب دانش و مهارتهایی در برابر چالشهای عاطفی، ذهنی و جسمی دوران تحصیل مقاوم شده و به پزشکانی توانمند تبدیل شوند
(23). نتایج مطالعهای که در سال 2016 توسط یوسف انجام شد، بیانگر آن بود که دانشجویان سطوح بالایی از استرس و شیوع قابل توجهی از فرسودگی شغلی (52 درصد) و علائم افسردگی (40 درصد) را نشان دادند. دانشجویان سال آخرپزشکی که در مقطع کارورزی بودند، سطوح بالاتری از فرسودگی شغلی و علائم افسردگی را نشان دادند
(8). در مطالعه حاضر نیز ارتباط معنی داری بین فرسودگی شغلی و مقطع کارورزی دیده شد. در مطالعات عظیمی و همکارانش در سال 2016 ارتباط معنی دار بین اشتغال و سنوات تحصیلی دانشجویان با فرسودگی تحصیلی نشان داده شده است
(24). فونتانا در سال 2020 شیوع فرسودگی شغلی در بین کارورزان برزیلی را بالا گزارش کرده است. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که ارتباط آماری معنی داری بین فرسودگی شغلی و درامد خانوار مشاهده نگردید که یافته حاضر نیز با آن همسو بوده است
(25). در مطالعه سپهر منش و همکاران
(26) و نیز مطالعه بیجاری و همکاران
(15) بین فرسودگی شغلی و میزان علاقه به رشته تحصیلی ارتباط آماری معنیداری مشاهده نشد که با نتایج تحقیق تحقیق حاضر همخوانی دارد.
از محدودیتهای مطالعه حاضر می توان به تعداد کم شرکت کنندگان و پاسخ دهی 60 درصد اشاره کرد. همچنین میتوان علت عدم ارتباط بین فرسودگی شغلی و سایر متغیرها را به حجم کم نمونه نسبت داد. البته تفاوتهای محیطی و جغرافیایی هم میتواند در نتایج تحقیقات انجام شده در خصوص تعیین شیوع فرسودگی شغلی تاثیر زیادی داشته باشد. از نقاط قوت این طرح افزودن پرسشنامه برای سنجش وضعیت اقتصادی و اجتماعی دانشجویان و ارتباط آن با فرسودگی شغلی بود.
به طور کلی، پیشنهاد میشود تا در مطالعات بعدی علل ایجادکننده فرسودگی شغلی همچون افسردگی شغلی، استرس مزمن و طولانی مدت، اضطراب در محیط کار، بی انگیزگی، بی تحرکی و عدم فعالیت منظم ورزشی، کمبود خواب، تفریحات و سرگرمی، وضعیت تغذیه و همچنین نقش مدیران آموزشی در پیشگیری از افسردگی و فرسودگی شغلی بررسی و سنجیده شود. با توجه به حساسیت موضوع اختلالات فرسودگی شغلی در کارورزان پزشکی و با توجه به محدودیت های این مطالعه (حجم کم نمونه، درصد کم پاسخدهی، وجود تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی و شرایط آموزشی هر بیمارستان)، نتایج قابل تعمیم به تمام دانشجویان مقطع کارورزی در نقاط دیگر نمی باشد. بنابراین پیشنهاد میشود بر مبنای اطلاعات موجود و بهکارگیری روش های آماری مناسب، مطالعات آیندهنگر طراحی گردد تا اطلاعات کاملتری بدست آید.
این مطالعه نشان داد که فرسودگی شغلی در بین کارورزان رشته پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی گیلان بالا می باشد. دانشجویان در مولفه خستگی هیجانی و مسخ شخصیت امتیاز بالایی را کسب کردند و در مولفه کاهش احساس کفایت شخصی (کاهش موفقیت فردی) امتیاز متوسطی را کسب کردند. نتایج نشان داد بین خستگی هیجانی و مسخ شخصیت با مقطع کارورزی دانشجویان ارتباط آماری معنی داری وجود دارد. به نظر می رسد فراوانی تعداد افراد دارای نمره خستگی هیجانی شدید در مقطع اول، هفتم، دوازدهم، سیزدهم و هجدهم کارورزی بیشتر از سایر مقاطع بوده است. همچنین فراونی تعداد افراد دارای نمره مسخ شخصیت شدید در مقطع اول، دوازدهم، سیزدهم و هجدهم کارورزی بیشتر از سایر مقاطع بوده است. همچنین در مطالعه حاضر ارتباط آماری معنیداری بین جنسیت، وضعیت تاهل و بیمارستان محل استقرار دانشجویان، وضعیت شغلی دانشجو (یا خانواده)، وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانشجو، معدل دوره پزشکی، بیماری زمینهای، نمره آزمون پیش کارورزی با وضعیت فرسودگی شغلی دانشجویان مورد تحقیق دیده نشد. لذا میتوان از تیمهای آموزشی شامل متخصصین روانپزشکی و روانشناسان، مدیران ارشد و کارشناسان ﺑـﻪ ﻣﻨﻈـﻮر شناخت عوامل منجر به فرسودگی شغلی، روشهای پیشگیری از آن و استفاده از مشاوره و درمان برای دانشجویان استفاده گردد. همچنین انجام مطالعاتی در زمینه راههای پیشگیری، مداخلاتی جهت کاهش مواجهه با عوامل فرسودگی شغلی (محدود نمودن ساعات کشیک، مدیریت حجم کاری، افزایش کمک هزینههای آموزشی، آموزش مبتنی بر برنامه درسی، ارائه بازخورد مناسب و به موقع و استفاده از روشهای بازاندیشی) توصیه می گردد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان با کد اخلاق: I IR.GUMS.REC.1401.259 تصویب شد.
حمایت مالی
این تحقیق هیچگونه کمک مالی از سازمانهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی و طراحی مطالعه: آبتین حیدرزاده، محمدرسول خلخالی؛ تحلیل و تفسیر دادهها: آبتین حیدرزاده، مهنوش صادقی؛ تهیه پیشنویس دستنوشته: مهوش غلامحسین زاده ؛ بازبینی نقادانه دستنوشته برای محتوای فکری مهم: نگار پوروخشوری؛ تحلیل آماری: آبتین حیدرزاده، مهنوش صادقی؛ جذب منابع مالی: آبتین حیدرزاده؛ حمایت اداری، فنی یا موادی: نگار پوروخشوری
تعارض منافع
نویسندگان اظهار می دارند که هیچگونه تعارض منافعی در این مقاله وجود ندارد.
.قدردانی
این مقاله حاصل پایان نامه دانشجویی با عنوان بررسی سطوح فرسودگی شغلی و عوامل همراه آن در کارورزان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1401 می باشد. از دانشگاه علوم پزشکی گیلان، مرکز تحقیقات آموزش پزشکی و کلیه دانشجویان شرکت کننده در این پژوهش سپاسگزاریم.