مقدمه
آشنایی با رویکردهای نوین تدریس امری ضروری جهت دستیابی هرچه بهتر به اهداف برنامه درسی به ویژه در علوم پزشکی می باشد. در این میان رویکردهایی که سبب ایجاد یادگیری عمیق و کاربردی می گردد از اهمیت ویژه ای برخوردارند. موانع متعددی در راستای بکارگیری این رویکردها وجود دارد که یکی از مهمترین آنها فقدان آشنایی و یا آگاهی اندک مدرسین درباره ی آن هاست (1). برخورداری از دیدگاه نقادانه و قدرت تفکر استدلالی به ویژه در دانشجویان حِرف پزشکی، امکان عملکرد مطلوبتر در بالین و در نتیجه دستیابی به نتایج درمانی و مراقبتی بهتر در بیمار را فراهم می نماید (2). آموزش تأملی به عنوان رویکردی ساختارگرا و فراگیرمحور است که بر یادگیری فعال فراگیر تأکید دارد و امکان ایجاد یادگیری ماندگارتر، توأم با دیدگاهی نقادانه را برای دانشجو ایجاد می نماید (3).
واژه ی Reflection در فارسی؛ تأمل، انعکاس و بازاندیشی ترجمه می گردد. در زمینه مسائل آموزشی و یادگیری به نظر می رسد ترجمهی تأمل یا بازاندیشی مناسب تر باشد. تأمل به صورت های مختلفی تعریف شده است. منظور از تأمل، اندیشیدن بر روی یـک تجربه، به صورت هدفمند در جهت تجزیه و تحلیل عملکرد و قضاوت دربارهی راهکارهایی برای بهبود عملکرد و توسعه ی دانش و نگرش و تغییر در باورها و عقاید در راستای آن تجربه می باشد. به عبارت دیگر تأمل به معنای بازگشت به افکار و خاطرات درباره ی یک موضوع، تفکر هوشیارانه توأم با در نظرآوردن تمامی جوانب و زمینه ی آن حادثه و در نهایت تلاش برای یافتن راه حلی نوین جهت تغییر در آن موقعیت، در صورت نیاز، می باشد (4). تأمل در نهایت به انجام دادن کارها به نحو بهتر و تصمیم گیری مناسبتر در انجام وظایف حرفه ای می انجامد. تأمل ابزاری جهت توسعه ی تفکر خلاق و نقادانه میباشد که از عناصر ضروری در آموزش حرفه ای و دستیابی به صلاحیت بالینی است. شوآن (Schön) بین دو مفهوم تأمل در عمل(Reflection in action) و تأمل بر روی عمل (Reflection on action) تمایز قائل می شود. به نظر وی تأمل در عمل در حین انجام یک عملکرد اتفاق می افتد و ممکن است به بهبود فوری نتایج عملکرد منجر گردد. تأمل روی عمل یا دربارهی عمل، پس از انجام آن، صورت می گیرد. در این نوع تأمل، فرد پس از انجام عملکرد، به مرور ذهنی، توصیف شرایط، تجزیه و تحلیل و ارزشیابی موقعیت میپردازد تا بینشی به دست آورد که به ارتقای سطح عملکرد در آینده منجر شود. اساس تئوریک یادگیری تأملی بر فعالیت های جان دیوئی استوار است. برای اولین بار دیویی در سال 1933 با تاثیر از اندیشمندانی مانند؛ افلاطون و با تکیه بر تفکر مدرنیسم و فلسفه ساختگرایی در آموزش، مفهوم یادگیری تأملی را مطرح نمود (6 ،5).
شیوه های تدریس بسیار متنوعی برای یادگیری تأملی تاکنون معرفی شده است که به برخی از آنها در ذیل اشاره می گردد:
پرسش و پاسخ (Questioning): در این شیوه مدرس به روش سقراطی با پرسیدن سئوالات پیدرپی در راستای تجربهی یادگیرنده، تلاش میکند با ایجاد شک و تردید، وی را به تفکر عمیق و تأمل بر تجربه وادار نماید (7).
نگارش تجربه (Journaling): نوشتن تجربه توسط یادگیرنده می تواند روشی دیگر برای ایجاد فرصتی برای بازاندیشی در وی باشد. مدرس از یادگیرندگان می خواهد که تجربه کلاسی یا بالینی خود را به رشته تحریر درآورند. این کار سبب میشود یادگیرنده با مرور تجربهی خود، بار دیگر به جزئیات آنچه رخ داده است بیاندیشد و بدین ترتیب بتواند نقاط ضعف و قوت کار خود را تعیین نموده و به راهکارهای جدیدی فکر کند (8). بهبود توانایی استدلال منطقی از مزایای این شیوهی بازاندیشی می باشد. برخی از منابع این شیوه را تحت عنوان Debriefing یا گزارش کردن تجربه به ویژه تجارب بالینی در آموزش پزشکی و پرستاری مطرح می نمایند (9).
جستجوی بازخورد (feedback-seeking): دریافت بازخورد از مدرس، همکاران و همکلاسیها روشی برای دستیابی به یادگیری تأملی است (10). البته بازخورد دادن خود دارای اصولی است که مدرس باید از آن آگاه باشد تا بازخورد موثر صورت بگیرد و یادگیری که از آن انتظار می رود، رخ دهد.
بازخورد دادن یکی از موثرترین روشها برای افزایش درک دانشجویان از میزان دانش و مهارت و به طور کلی صلاحیت حرفهای آنها می باشد. پژوهش ها نشان داده است که این شیوه به طور قابل ملاحظه ای بر بهبود عملکرد افراد تاثیر دارد. روش بازخورد دادن در تمامی موقعیت های آموزشی و در سطوح آموزشی متنوع میتواند به طرز موثری بکار گرفته شود. تاثیر مثبت این شیوه بر عملکرد افراد به ویژه در مورد حرفه ای عملکردی مانند پزشکی و پرستاری، به طور قوی در پژوهش ها مشخص شده است. بازخورد دادن ابزاری برای تقویت توانایی خود تنظیمی و خودارزیابی در دانشجویان می باشد. از جمله اصول مربوط به بازخورد موثر عبارتند از؛ انتخاب زمان مناسب برای ارائه ی بازخورد، ارائ ی بازخورد مثبت، هدایت دانشجو برای دستیابی به سطح بالاتری از یادگیری و عملکرد، اجازه دادن به دانشجو برای صحبت و اظهار نظر و غیره (12 ، 11).
وبلاگنویسی (Web logging): در این شیوه، دانشجویان پس از هر جلسه ی درس که ممکن است به صورت سخنرانی باشد، درک خود را از آن مبحث، بر روی وبلاگی که بدین منظور طراحی شده است، قرار می دهند. روش های اجرا در این مورد می تواند متفاوت باشد. به عنوان مثال در برخی موارد ممکن است مدرس نظرات و بازخوردهایی را برای دانشجو بر روی وبلاگ قرار دهد. وبلاگ نویسی علاوه بر اینکه دانشجویان را وادار به تأمل دربارهی موضوعات درسی می نماید، آنها را با ادراکات و نتایج بازاندیشی همکلاسی ها نیز آشنا نموده و از سوی دیگر بازخورد دریافت شده از سوی مدرس، سبب رفع برخی کج فهمی ها و تأمل مجدد بر موضوع نیز می گردد (13).
بحث آنلاین (Online discussion): بحث و تبادل نظر در قالب یک چتروم تخصصی که بدین منظور طراحی شده باشد، یکی از روشهای تأمل دربارهی موضوعات یادگیری است که فضایی نسبتاً مشابه بحث گروهی را فراهم میآورد. پژوهشها نشاندهندهی تأثیر مثبت این شیوه بر یادگیری تأملی دانشجویان بوده است (7).
خلاصهنویسی (Briefing): خلاصه کردن مطالب کلاس طی 24 تا 48 ساعت پس از اتمام کلاس، روشی است که علاوه بر افزایش طول مدت ماندگاری مطالب درسی در ذهن فراگیر، امکانی را برای تأمل و بازاندیشی بر مسائل یادگیری فراهم میآورد. این مطالب میتواند از طریق ایمیل به استاد مربوطه ارسال گردد و در صورت امکان، بازخوردهایی توسط وی بر روی تکالیف نوشتاریِ خلاصه شده انجام گردد که از یک سو باعث رفع اشکال میگردد و از سوی دیگر دریافت بازخورد خود روشی دیگر برای افزایش توانایی تأمل و تفکر انتقادی و ترغیب یادگیری در یادگیرندگان میباشد (14).
کارپوشه (Portfolio): کارپوشه مجموعه مدارکی است توانایی های یادگیرنده و سیر یادگیری وی را در طول زمان نشان میدهد. کارپوشه شامل مجموعه شواهدی که معمولاً کتبی بوده و دربرگیرنده ی فرآیند یادگیری و یا محصول نهایی آن، مدارکی دال بر موفقیت و پیشرفت تحصیلی فردی و حرفه ای توأم با ارائهی تحلیل انتقادی در مورد محتویات آن میباشد. کارپوشه می تواند به صورت کتبی یا الکترونیکی باشد (15). این اقدام نوعی خودارزیابی برای دانشجویان فراهم میکند و سبب افزایش توانایی تفکر و بازاندیشی و پیشرفت تحصیلی آنها گردد. هم چنین پژوهش ها نشان دهندهی ارتقای توانایی تفکر انتقادی دانشجویان با استفاده از این روش ارزشیابی است (16) .
بحث در گروه متمرکز (Focus group discussion): بازگوکردن تجارب با حضور در یک گروه، موقعیتی را برای بازاندیشی و تأمل برای دانشجویان فراهم می نماید. تعامل و ارتباط در گروه عاملی تاثیرگذار بر خلاقیت و یادگیری دانشجویان میباشد (5). علاوه بر این با کمک این روش، تجارب دانشجویان با یکدیگر به اشتراک گذاشته می گردد و با بازاندیشی جمعی، امکان دستیابی به راهکارها و دیدگاه های جدید به کمک خرد جمعی افزایش خواهد یافت (17). برخی پژوهشگران معتقدند که یادگیری، در جمعِ افراد مربوط به یک حوزه ی حرفه ای مشترک، بسیار بهتر اتفاق میافتد زیرا این افراد با موضوعات مشترکی درگیر هستند و اهداف مشترکی را دنبال می نمایند؛ لذا بیان تجارب در قالب جمعی از همکاران سبب تعمیق یادگیری، ارتقای سطح درک افراد از مشکلات و توسعه ی توانمندی آنها در چگونگی برخورد با این مشکلات می گردد (5).
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |