مقدمه
امروزه با توجه به گوناگونی جوامع، انسانها و علاقهمندیهای آنان، نیاز به تنوع در روشهای یادگیری وجود دارد و این امر نیازمند یک قالب جدید از آموزش است که انعطاف کافی را در این زمینه داشته باشد (1). نتایج پژوهشها نیز نشان میدهد که فناوری موجب ایجاد تغییراتی اساسی در فرآیند یادگیری شده و منابع غنی را فراهم آورده که میتواند فرصتی برای رشد یادگیرندگان باشد (2). از جمله کارکردهای آن ایجاد یک محیط مشارکتی است که به یادگیرندگان اجازه میدهد به جستجو پرداخته و انواع مسائل را بررسی کنند. این فناوریها فرصتهای متعددی برای محیطهای یادگیری ایجاد میکنند و سبب تعامل آموزشی قابل توجهی میگردند (3).
دانشگاههای علوم پزشکی کشور نیز سعی فراوانی در توسعه آموزشهای ترکیبی دارند. آموزش ترکیبی، تلفیقی از کلاس حضوری و آموزش الکترونیکی و مجازی است که در آن میتوان از مزایای حداکثری هر دو روش بهره برد (4). در آموزش ترکیبی ویژگیهای یادگیرنده ازجمله علایق، باورها و نگرشهای او درنظر گرفته میشود و برنامهریزی آموزشی با در نظر گرفتن استقلال یادگیرنده صورت گرفته و بهصورت کلنگر میباشد (5). در آموزش ترکیبی علاوه بر منابع درسی، منابع دیگری نیز برای مطالعه بیشتر در اختیار دانشجو قرار میگیرد که در اشکال مختلفی چون مولتیمدیا، نوشتاری و صوتی میباشد (2).
همچنین از موضوعات مورد علاقه روانشناسان تربیتی و پژوهشگران این حوزه، بررسی خلاقیت و چگونگی عملکرد، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن از شیوههای آموزش دانشجویان است (7). بررسی مطالعات انجامگرفته در این حوزه نیز نشان میدهد که خلاقیت در ترکیب عناصر اصلی خود تحت تأثیر آموزش افزایش مییابد. بهویژه مؤلفه ابتکار که از شیوههای نوین آموزشی تأثیر زیادی میپذیرد (6). در این راستا بیاسوتی (Biasutti) در مطالعه خود نشان داد که دانشجویان از محیط یادگیری ترکیبی رضایت داشته و اعتقاد دارند که یادگیری در محیط وب میتواند مهارتهای آنان را افزایش دهد. همچنین در این مطالعه نمرات خلاقیت شرکتکنندگان در پایان دوره افزایش یافته بود (8). نتایج بنیهاشم نیز نشان داد که خلاقیت دانشجویانی که به شیوه ترکیبی آموزش میبینند در مقایسه با گروه دیگر بهطور معنیداری بالاتر است (9).
گیلفورد (Gilford) خلاقیت را تفکر واگرا یعنی دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل در مقابل تفکر همگرا بهمعنی دستیافتن به پاسخ صحیح مترادف تعریف نمود. به اعتقاد او خلاقیت یافتن راهکارهای نوآورانه برای مسائل و پدیدآوردن چیزی که تاکنون وجود نداشته و آن را دارای چهار عنصر سیالی، انعطافپذیری، ابتکار و بسط دانست که ماهیتی آموزشی دارند. عنصر سیالی به کمیت یا تعداد ایدهها، انعطاف پذیری به تنوع و گوناگونی ایدهها، ابتکار به منحصر بهفرد بودن یا غیر معمولیبودن ایدهها و بسط به جزئیات ایدهها مربوط میشود (9،10). انتزاعی و تخیلی بودن از ابعاد مهم در خلاقیت بهشمار میرود و یا در این بعد برخی از متغیرهای دیگر از جمله هوش معنوی همپوشانی دارد (10). بهطوریکه رحیمی در یک مطالعه نشان داد که هوش معنوی بالاتر با خلاقیت بیشتر همراه است و از طریق توجه به رشد ابعاد هوش معنوی، میتوان زمینههای پرورش خلاقیت در دانشجویان را فراهم آورد (12).
در هوش معنوی عاملی شناختی-انگیزشی است که مجموعه ای از مهارت های سازگاری و منابع حلمسأله برای تسهیل دستیابی به هدف را شامل می شود (14، 13). بنابراین بهنظر میرسد هوش معنوی از روابط فیزیکی و شناختی دانشجو با محیط پیرامون خود فراتر رفته و وارد حیطه انتزاعی، شهودی و متعالی دیدگاه او به زندگی میگردد. دانشجویان میتوانند از این هوش برای چارچوبدهی و تفسیر مجدد تجارب خود بهره گیرند و این فرایند قادر است از لحاظ پدیدارشناختی بهره وری داده ها و تجارب، معنا و ارزش شخصی بیشتری بدهد (13). هر چند که تحقیقات زیادی در حیطه رشد و تحول هـوش معنوی صورت نگرفته و نیازمند تحقیقات تجربی و کیفی است، ولی میتوان گفت که هوش معنوی در افراد مختلف، متفاوت بوده و در اثر برخورد با محیطهای غنی یادگیری بهتدریج تحول یافته و شکل میگیرد (15).
بنابراین با توجه به شواهد آموزش ترکیبی میتواند در توسعه خلاقیت دانشجویان نقش مؤثری ایفاء نماید (7،8). کما اینکه هوش معنوی نیز با خلاقیت در بعد انتزاع و شهود همپوشانی داشتند و در مواردی نیز بین دو متغیر روابط مثبتی گزارش شد (12). با این حال مطالعهای که در برگیرنده سه متغیر مطالعه حاضر بوده و در عینحال نقش واسطه هوش معنوی را در رابطه بین تجربه دوره آموزش ترکیبی و خلاقیت گزارش نماید، یافت نشد و در این مورد خلأ مطالعاتی کمابیش محسوس بود. از طرف دیگر دورههای آموزش ترکیبی در سال 1395 و با ابلاغ بسته های طرح تحول نظام آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی زنجان پیادهسازی شد و تاکنون مطالعهای که تجربه دانشجویان را در مورد کیفیت این دورهها بررسی نماید، انجام نگردیده و ضرورت داشت تا با بررسی این مهم دیدگاه دانشجویان نیز در این مورد ارزیابی قرار گیرد. لذا با توجه به اهمیت هرکدام از متغیرهای مورد اشاره در دانشجویان و ضرورت ارزیابی دیدگاه دانشجویان نسبت به کیفیت دورههای آموزش ترکیبی، مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی هوش معنوی در رابطه باکیفیت دوره یادگیری ترکیبی و خلاقیت از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زنجان درسال تحصیلی 98-97 انجام گرفت.
روش این مطالعه از بعد هدف، کاربردی و از بعد اجرایی و جمع آوری اطلاعات مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دکترای حرفهای دانشگاه علوم پزشکی زنجان بودند که از آموزش ترکیبی در سال تحصیلی 98-97 بهرهمند گردیده و یا درحال گذراندن این دوره بودند که تعداد آنها 960 نفر بود. از معیار ورود به مطالعه، دانشجوی ورودی 93 تا 98 که حداقل تجربه یک دوره آموزش ترکیبی و ثبتنام در نیمسال منتهی به مطالعه و از معیارهای خروج میتوان به انتقال و میهمانی دانشجو و عدم تمایل به همکاری اشاره نمود. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 275 نفر برآورد گردید. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شد. به این منظور در دانشکدههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی دانشجویان به صورت تصادفی و از طریق نرمافزار تخصیص اعداد تصادفی انتخاب شدند. در راستای گردآوری اطلاعات از دو دسته اطلاعات کتابخانهای و میدانی استفاده شد که در زمینه گردآوری اطلاعات میدانی از ابزار پرسشنامه که در این راستا جهت اندازهگیری متغیرها از پرسشنامههای تجربه یادگیری ترکیبی گینس (Ginns)، خلاقیت عابدی و هوش معنوی کینگ (King) استفاده شد (11، 12، 13).
پرسشنامه سنجش خلاقیت که به آزمون سنجش خلاقیت عابدی (Torrance Creativity) مشهور است براساس نظریه تورنس (Torrance) درباره خلاقیت و در سال 1363 به وسیله عابدی در تهران ساخته و درسال 1372 بازبینی شده است. این پرسشنامه چندین بار مورد تجدید نظر قرار گرفته و در نهایت فرم 60 سوالی آن در دانشگاه کالیفرنیا بهوسیله عابدی تدوین گردید. این آزمون 60 سؤال سه گزینهای دارد که از چهار خرده آزمون سیالی، بسط، ابتکار و انعطافپذیری تشکیل شده است. گزینهها نشاندهنده میزان خلاقیت پایین، متوسط و بالا میباشند که نمره 1 برای خلاقیت پایین، نمره 2 برای خلاقیت متوسط و نمره 3 برای خلاقیت بالا در نظر گرفته شده است. گزینهها نشاندهنده میزان خلاقیت از کم به زیاد است و بهترتیب نمرهای از 1 تا 3 میگیرند. مجموع نمرات کسبشده در هر خرده آزمون، نمایانگر نمره آزمودنی در آن بخش است و مجموع نمرات آزمودنی در چهار خرده آزمون (سیالی، بسط، ابتکار و انعطافپذیری) نمره کلی و خلاقیت او را نشان میدهد. دامنه نمره کل خلاقیت هر آزمودنی بین 60 و 180 خواهد بود. سؤال های 1 تا 22 به سیالی، 23 تا 33 به بسط، 34 تا 49 به ابتکار و50 تا 60 به انعطافپذیری مربوط است. این نمرهها در چهار گروه جمع میشوند هرچه فرد در این پرسشنامه نمره بالاتری بگیرید دارای خلاقیت بیشتری است. پایایی آزمـون خلاقیت عابدی، از طریــق آزمــون مجــدد دانشآموزان مدارس راهنمایی تهران درسال ۱۳۶۳ در چهار بخش آزمون به این ترتیب بهدسـت آمـد: ضریـب پایایی بخـش سیالی 85/0، ابتکار 82/0، انعطافپذیری 84/0 و بسط 8/0 (17). ضریب همسانی درونی با استفاده از آلفای کرونبـاخ بـرای خرده آزمونهای سیالی، انعطافپذیری، ابتکار و بسط روی ۲۲۷۰ دانشآموز اسپانیایی به ترتیب 75/0، 66/0، 61/0 و 61/0 بـهدسـت آمد (12). برای روایی پرسشنامه در این مطالعه با توجه به استاندارد بودن پرسشنامه به روایی صوری اکتفا شد. بنابراین پرسشنامه در اختیار اساتید گروه روانشناسی، آمار و اپیدمیولوژی قرار گرفت و نظرات اصلاحی آنان لحاظ گردید. همچنین همسانی درونی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 894/0 محاسبه شد. این مقدار برای خرده مقیاسهای خلاقیت یعنی مؤلفههای سیالی، بسط، ابتکار و انعطافپذیری به ترتیب 74/0، 73/0، 73/0 و 65/0 بدست آمد.
پرسشنامه هوش معنوی کینگ (18) دارای 24 آیتم و 4 خرده مقیاس تفکر انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و توسعه حالت هشیاری میباشد. این پرسشنامه براساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت (4-0) بوده و نمرات آن بین صفر تا 96 متغیر است. همسانی درونی آن در یک نمونه 619 نفری از دانشجویان دانشگاه تورنتو کانادا درسال 2008، بهروش آلفای کرونباخ 95/0 و بهطریق تصنیف 84/0 بدست آمد. در مورد اعتبار هریک از این زیر مقیاسها، آلفای کرونباخ برای زیر مقیاس تفکر انتقادی وجودی، مقدار 88/0، برای زیر مقیاس تولید معنای شخصی 87/0، برای زیر مقیاس آگاهی متعالی 89/0 و برای زیر مقیاس توسعه حالت هوشیاری 94/0 بهدست آمد (13). همچنین در ایران، رقیبی و همکاران ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه را 89/0 و ضریب اعتبار آن را با استفاده از روش آزمون- بازآزمون در یک نمونه 70 نفری در فاصله زمانی دو هفته، 67/0 بهدست آوردند. برای روایی این پرسشنامه نیز همانند پرسشنامه خلاقیت و با توجه به استاندارد بودن آن از روایی صوری استفاده شد. بنابراین پرسشنامه در اختیار اساتید گروه روانشناسی، آمار و اپیدمیولوژی و معارف اسلامی قرار گرفت و نظرات آنان اعمال شد. همسانی درونی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 78/0 محاسبه شد. این مقدار برای خرده مقیاسهای خلاقیت یعنی مؤلفههای تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی، توسعه حالت هوشیاری، به ترتیب 74/0، 72/0، 69/0 و 67/0 بدست آمد.
پرسشنامه دیدگاه دانشجویان از دوره یادگیری ترکیبی توسط گینس و درسال 2009 طراحیشده و متشکل از 2 بخش تجربه کیفیت آموزش حضوری و آموزش مجازی می باشد. بخش حضوری شامل 23 گویه و 5 مؤلفه تدریس مناسب با 6 گویه، اهداف و استانداردهای روشن با 4 گویه، ارزیابی مناسب با 3 گویه، تکالیف مناسب با 4 گویه و مهارتهای عمومی با 6 گویه را مورد سنجش قرار میدهد. بخش آموزش مجازی و الکترونیکی نیز شامل 5 گویه میباشد که دیدگاه دانشجویان را نسبت به کیفیت بخش آموزش مجازی دوره بررسی مینماید. برای هر گویه، 5 گزینه براساس طیف لیکرت «کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم» برای پاسخ دادن درنظر گرفته شده بود که در تجزیه و تحلیل دادهها به تناسب 1 (کاملاً مخالفم) تا 5 (کاملاً موافقم) نمره به هر گویه اختصاص داده شد. نمرهگذاری گویههای 8، 12، 13، 14، 16 و 17 بهصورت معکوس صورت گرفته است (14). نسخه اصلی پرسشنامه تجربه کیفیت آموزش ترکیبی توسط گینس و با استفاده از روش تحلیل عاملی اعتباریابی شده است (11). مقادیر گزارششده نشاندهنده اعتبار ابزار بود. در مطالعه حاضر نیز روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و روایی سازه (تحلیل عاملی) تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی ابزار نشان داد که میزان کل واریانس تبیین شده 04/78 است که مقدار قابل قبولی را نشان میدهد. همچنین همسانی درونی پرسشنامه مقدار 83/0 بدست آمد.
جمع آوری اطلاعات شرکتکنندگان در مطالعه همراه با رعایت اصول اخلاقی اعم از تصادفیبودن انتخاب نمونه ها (تصادفی ساده با استفاده لیست اسامی)، محرمانهبودن نتایج، انتخاب افراد مطالعه بهصورت غیرعمد، آزاد بودن افراد برای خروج از مطالعه و در اختیار گذاشتن نتایج بود. در نهایت پس از جمعآوری پرسشنامهها، دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای نرمال بودن دادهها و پس از تأیید نرمالیتی آنها از آزمون های پارامتریک همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش همزمان و از طریق نرم افزار آماری SPSS.Ver.24 تجزیه و تحلیل شدند. همچنین جهت تعیین نقش میانجی هوش معنوی نیز از روش چهارگامی بارون و کنی (Baron & Kenny) استفاده شد.
در روش بارون و کنی هنگامی میتوان از رابطهی میان یک متغیر میانجی گر با متغیر مستقل و وابسته سخن گفت که الزاماتی میان روابط متغیرهای رعایت شود. مفروضه های مدلهای میانجیگر چهار شرط بود که در صورت برقراری هر چهار شرط یک متغیر میانجیگر کامل و درصورت برقراری سه شرط اول متغیر مذکور میانجیگر جزئی خواهد بود.این شروط عبارتند از:
1- ارتباط معنیدار میان متغیر مستقل با متغیر وابسته، 2- ارتباط معنیدار میان متغیر مستقل با متغیر میانجیگر، 3- ارتباط معنیدار میان متغیر میانجیگر با متغیر وابسته، وقتی که متغیر مستقل و میانجیگر بهطور همزمان برای پیش بینی متغیر وابسته در معادلهی رگرسیون وارد شده باشند.
اگر متغیر میانجی گر به طور کامل رابطه ی میان متغیر مستقل با متغیر وابسته را تبیین کند، ارتباط میان متغیر مستقل با متغیر وابسته به صفر تقلیل می یابد. برای آزمودن میانجی بودن کامل یعنی مرحلهی 4 نیازی به محاسبات اضافی نیست. نتایج حاصل از رگرسیون همزمان مرحله ی 3 (قضاوت براساس معنیداری ضریب رگرسیون متغیر مستقل) برای تأیید یا عدم تأیید مرحلهی 4 کافی است.
در مطالعه حاضر 275 نفر از دانشجویان مقطع دکترای حرفهای از دانشکدههای پزشکی (103 نفر)، دندانپزشکی (79 نفر) و داروسازی (93 نفر) شرکت داشتند. در این میان، تعداد 167 (7/60) نفر پسر و 108 (3/39) نفر دختر بودند. میانگین سنی دانشجویان 12/21 سال و میانگین معدل کل دانشجویان 8/16 بود (جدول 1).
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |