مقدمه
دانشگاه یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه به عهده دارد (1). اعضای هیات علمی در دانشگاه ها بزرگترین نقش را در بهبود کیفیت آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی دانشگاهها ایفامی کنند و بدیهی است که دانش تخصصی استادان هنگامی می تواند کارایی خوبی داشته باشد که با سبک های مناسب مدیریت کلاس مورد بهرهبرداری مخاطبان قرار گیرد (2). کلاس درس به عنوان کوچکترین خرده سیستم نظام آموزشی به تبع تحولات و تغییرات اجتماعی و آموزشی در حـال تغییر است. از میــان عنــاصـر کـلاس درس، نقـش استاد و سبک مدیریتی او در تحقق اهداف آمـوزشی و تربیت دانشآموزانی متناسب با جهان امروز بسیار مهم و اساسی است (3). مهمترین نقش اساتید در کلاس درس، این است که دانستههای خود را به دانشجویان انتقال دهند اما دانشجویان هر یک ویژگیهای خاص به خود دارند و همین امر موجب میشود که یک روش آموزش مخصوص، نیازهای یادگیری کلیه دانشجویان را برآورده نسازد. برای مدرسان هیچ چالشی بالاتر از رفتار دانشجویان نیست و آنها صرفاً با یادگیری مهارتی یا روشهای مدیریت عمومی نمیتوانند با این چالش برخورد کنند (4). اما مدیریت کلاس شامل روشها و فنون بسیار دقیق و حساسی است که اگر به موقع و با درایت و نکتهسنجی لازم به کار رود به فراگیران کمک میکند تا در فعالیت یادگیری موفق باشند و به مدرسان کمک میکند تا با اطمینان و اعتماد به نفس از حداکثر توان در آسانتر کردن یادگیری و تأثیرپذیری بهره گیرند(5). بنا بر تعریف دیگر، مدیریت کلاس درس عبارت است از رهبری کردن امور کلاس درس از طریق تنظیم برنامه درسی، سازماندهی مراحل کار و منابع، سازماندهی محیط به منظور بالا بردن کار نظارت بر پیشرفت دانشجویان و پیشبینی مسائل بالقوه است (6).
از آنجا که برای انجام دادن هر فعالیتی، طرح نقشه یا مدلی لازم است تا اهداف، فعالیتها، مراحل و توالی آنها مشخص و نظم و انضباط بر آن فرایند حاکم گردد پس یک استاد برای تدوین یک برنامه مناسب باید زمینه طراحی آموزشی، اجرای برنامهی تدوین شده و کنترل و ارزشیابی آموخته ها، توانایی و مهارتهای لازم را داشته باشند، و حرفهای بودن شغل استادی بستگی به چگونگی انجام این تواناییها دارد (7). مدیریت کلاس درس از زمینه های اصلی نگرانیهای ابراز شده به وسیله اساتید در تمام رشته ها است (8).
دانشگاه به عنوان یک موسسه آموزشی، روابط انسانی را که موجب ایجاد تعادل فکری در دانشجو میشود ترغیب میکند و به دانشجویان این احساس را میبخشد که متعلق به گروه معینی هستند و در این گروه نقش مهمی دارند. در کلاسهایی که در آن روابط انسانی نیکو وجود دارد، محیط مطلوبی ایجاد میکند که دانشجویان در داخل آن شکفته میشوند پس لازم است که استادان با شیوههای مدیریت کلاس و مهارتهای ارتباط با دانشجویان آشنا بوده و برحسب موقعیت و فضای کلاس آن را به نحو مطلوب به کار ببندد (9).
همچنین سبک مدیریت کلاس (Classroom Management Style) استاد یکی از متغیرهایی است که میتواند نقش مهمی در انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانشجویان داشته باشد (10) بر اساس منابع مختلف سبکهای مدیریت به سه شیوه مداخلهگر، تعاملی و غیرمداخلهگر تقسیم شده است. استاد مداخلهگر، شخصی است که دوست دارد بدون استفاده از مهارتهای مدیریت، کنترل کاملی بر کارها داشته باشد و تصمیم او تنها تصمیم با اهمیت در کلاس است (9) در سبک مدیریت متعادل (تعاملی)، استاد محدودیتها را در نظر گرفته و انتظارات به وضوح به دانشجوان تفهیم میشود و به خوبی کارهای روزانه و شیوههای آموزش جریان پیدا میکند تا کلاس درس منظمی بوجود آید. این سبک دانشجو مدار است (10). اگابو ) (11) تفاوتهایی را بین استاد آموزشدهنده و استاد رهبر بیان داشته است. در سبک رهبری استادان غیرمداخلهگر (بیتفاوت)، فاقد صلاحیت حرفهای و سهلانگار است، دانشجو نسبت به این استاد احساس منفی دارد و برای آن احترام قائل نیست و او را ناامید و مضطرب معرفی میکنند. سبک ایدهآل، مدیریت پویاست که استادان توانایی توانمند کردن دانشجویان را دارند و فرصتهای آموزشی و زمینه ابراز وجود برای فراگیر را مهیا میکنند (12). بهترین سبک در کلاس درس، سبکی است که بتواند جو کلاس درس را مطلوب و تداوم بخشد و در نهایت فرصت رشد و یادگیری بیشتری را فراهم نماید (13).
با بررسی مطالعات گذشته، عالی (14) در پژوهش خود نشان میدهد که تفاوت میان سبک مدیریت کلاس معلمان براساس مدرک تحصیلی معنی دار است؛ یعنی معلمان دارای مدارک کارشناسی بیشتر به سبک تعاملی تمایل دارند درحالیکه معلمان دارای مدارک دیپلم به سبک مداخلهگر گرایش دارند. گلد و برافی(Goold & Brophy) (15) معتقدند برای کنترل کلاس درس رفتارهایی چون آگاهی و هوشیاری نسبت به کل کلاس، به کارگیری یک علامت مشخص و تعریف شده به منظور جلب توجه دانشجویان، توانایی ایجاد ارتباط اثربخش با دانشجویان، نگهداری فعالیتهای کلاس در یک حالت زنده، فعال و شاداب، آگاهی دادن دانشجوان نسبت به مسئولیتشان در انجام تکالیف و یادگیری مطالب، ایجاد تنوع در فعالیتهای کلاس بسیار مؤثر است (9). اوریم (Evrim) با هدف کشف رابطه ی بین اعتقادات و سبک مدیریت معلمان، نشان داد که بین سبک مدیریت کلاس معلمان و تدریس واقعی اعتقادات آنان رابطه وجود دارد (16). پژوهش ها نشان می دهند که سبک های رهبری معلمان در کلاس نقش مهمی در موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ایفاء می کند و سبک مدیریت معلمان نقش مهمی در درگیری دانش آموزان در کلاس و ایجاد انگیزه نشان دادند که وضوح نقش معلمان و کنترل در آنان دارد. کانتر (Kunter,) نشان داد که بین معلمان و علاقهی دانشآموزان ارتباط مثبت وجود دارد (17). کایکسی (Kaykci) معتقد است که بین ابعاد مهارتهای مدیریت کلاس معلمان و بیانضباطی دانش آموزان رابطه وجود دارد (18). نتایج مطالعه (Djigic) نشان داد زمانی که معلمان سبک مدیریت کلاسی تعاملگرا را به کار میبرند، دانشآموزان پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند و زمانی که معلمان مداخله گر هستند، آنان پیشرفت تحصیلی پایینی دارند (19).
به طور کلی، مدیریت کلاس، متغیر کلیدی در ایجاد جوی مطلوب برای آموزش یادگیری دانشجویان به شمار میآید. امروزه تجهیز اساتید به مهارتهای کارآمد مدیریتی، در برنامه ریزی برای آموزش های حرفهای، ضرورتی غیر قابل انکار است. بنابراین، شناخت بررسی سبکهای مدیریت کلاس به منزله پیش نیازی در طراحی روشهای توسعه سبکها و مهارت های مدیریتی اهمیت دارد. لذا با توجه به اهمیت سبک مدیریت اساتید برای آموزش و یادگیری موثر و همچنین ناکافی بودن پژوهش های انجام شده در این زمینه، این مطالعه، با هدف بررسی وضعیت سبکهای مدیریت کلاس اساتید از دیدگاه دانشجویان صورت گرفت .
روش ها
این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند (1100 نفر) که براساس جدول کرجسی و مورگان 283 نفر به عنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابتدا هر دانشکده به عنوان یک طبقه در نظر گرفته شد سپس با توجه به حجم جامعه آماری هر دانشکده تعداد نمونه به شیوه تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پرسشنامه بعد از مطالعه منابع مختلف و همچنین مشاوره با اساتید متخصص در حوزه علوم تربیتی و آموزش پزشکی با توجه به اهداف تحقیق طراحی شد پرسشنامه محقق ساخته سبک های مدیریت کلاس دارای 30 سئوال و سه خرده مقیاس به شرح ذیل است:
1-سبک مدیریت کلاس مداخلهگر با سئوالات(7-8-10تا 17)
2-سبک تعاملی با سئوالات(1-2-3-4-5-6-19-23-28-30)
3- سبک آسانگیر با سئوالات (9-18-20-21-22-24-25-26-27-29).
مقیاس استفاده شده بصورت مقیاس پنج گزینه ای لیکرت (کاملاً موافق تا کاملاً مخالف) که شیوه نمرهگذاری آن از 1 تا 5 بود. سئوالات منفی (7-8-14-16-17) کاملاً مخالف برابر نمره 1 و کاملاً موافق نمره 5 و در بقیه سئوالات مثبت شیوه نمرهگذاری معکوس محاسبه شد. از آنجاییکه خرده مقیاسها هر کدام 10 سئوال و بهصورت 1 تا 5 نمرهگذاری و بالاترین نمره کسب شده 50 و پایینترین نمره 10 در نظر گرفته شد. برای تعیین روایی پرسشنامه از شیوه روایی صوری و محتوایی استفاده شد بدین صورت که بعد از طراحی پرسشنامه، 5 پرسشنامه در اختیار افراد متخصص قرار داده شد و پس از جمعآوری، دادهها وارد نرمافزار آماری SPSS.Ver.16 شد و میزان همبستگی تک تک سئوالات و بصورت کلی گرفته شد که ضریب همبستگی برابر با 82% مشخص شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که برابر با 0/86 بود. برای تجزیه وتحلیل دادهها از میانگین، انحراف استاندارد و برای سبک های مدیریت کلاس و برای تحلیل استنباطی تحقیق از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس در سطح خطای 05/0 استفاده شد.
یافته ها
اطلاعات جمعیتشناختی پژوهش نشان داد که بیشترین نمونه مورد بررسی بر اساس جنس، دختران (63/3درصد)؛ براساس دانشکده، پیراپزشکی (41/3درصد) و بر اساس رشته تحصیلی، بهداشت (17/3 درصد) بودند (جدول 1).
در این پژوهش، میانگین و انحراف استاندارد سبک های مدیریت کلاس از دیدگاه دانشجویان سبک تعاملی با میانگین و انحراف استاندارد 6/33±30/72و سبک مداخله گر 6/59±29/08 و سبک غیرمداخله گر 6/14±28/77بدست آمد. همچنین با توجه به میانگین سبک ها مشخص شد که اساتید دانشگاه علوم پزشکی به ترتیب از سبک تعاملی، مداخله گر و سبک غیرمداخله گر مشخص شد (جدول 2).
در این پژوهش مشخص شد که بین سبک های مدیریت کلاس اساتید از دیدگاه دانشجویان بر اساس جنسیت تفاوت معنی داری وجود دارد (0/05 >P). سبک مدیریت اساتید از دیدگاه دانشجویان پسر به ترتیب سبک تعاملی، مداخله گر و غیرمداخله گر و دانشجویان دختر سبک غیرمداخله گر، تعاملی و مداخله گر بدست آمد (جدول3).
بر اساس مقایسه میانگین ها نتایج نشان داد که سبک غالب اساتید رشته های پرستاری، مامایی، پزشکی، علوم آزمایشگاهی، رادیولوژی، بهداشت، هوشبری، فوریت پزشکی سبک مدیریت تعاملی بود. اما سبک مدیریت اساتید رشته اتاق عمل غیر مداخله گر و سبک مدیریت اساتید دندانپزشکی مداخله گر نشان داده شد (جدول4).
نتایج نشان داد که بین سبک مدیریت کلاس تعاملی (0/004=p،2/89=f) و غیر مداخله گر (0/048=p،1/99=f) بر اساس رشته تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت، اما بین سبک مدیریت کلاس مداخله گر با رشته تحصیلی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (جدول 5).
بحث و نتیجه گیری
نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر اساتید مورد بررسی دارای سبک مدیریت کلاس تعاملی (میانگین 30/70) بودند که با نتایج مطالعه بخشایش (18) مبنی بر اینکه بیشتر افراد مورد بررسی دارای سبک تعاملی هستند، همخوانی و با یافته رحیمی و اسدالهی (19) که بیانگر سبک مدیریت کلاس مداخله گر در بیشتر استادان و اساتید ایرانی بود، مغایرت دارد. اساتید دارای سبک تعاملی، شیوهای متعادل بین مداخله گر و غیر مداخلهگر را دارند و در دادن اختیار به دانشجویان در انتخاب فعالیت های آموزشی و یادگیری حد تعادل را رعایت می کنند. شاید علت ناهم خوانی این پژوهش با یافته رحیمی و اسدالهی این باشد که اگر اساتید در فرایند یادگیری و مدیریت کلاس مداخله نکنند، یادگیرندگان به علت ناآشنایی با فضا و فرایند چنین کلاس هایی دچار سردرگمی و اغتشاش شوند. اداره کلاس کارآمد و مؤثر یگانه راهی است که به آموزش و یادگیری مفید و مؤثر ختم میشود. ایجاد نظم و هماهنگی شرط لازم برای آموزش سودمند است، اما کافی نیست. چنانچه مدیریت در کلاس درس به شیوه تعاملی اعمال شود، رفتارهای مناسب دانشجویان تقویت شده و رفتارهای نامناسب آنان که مستلزم شیوههای برخورد خاص خود میباشد، کاهش مییابد و این امر زمینه را برای آموزش و یادگیری هدفمند دانشجویان فراهم میکند.
هم چنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بین سبکهای مدیریت کلاس اساتید از دیدگاه دانشجویان بر اساس جنسیت، تفاوت معنی داری وجود دارد. گود (Good) نشان داد که بین سبک مدیریت کلاس اساتید از دیدگاه دانشجویان دختر و پسر تفاوت وجود دارد که با نتایج مطالعه حاضر همخوانی دارد (15). شاید علت تفاوت بین دختر و پسر، ناشی از تفاوتهای شخصیتی آنان باشد. بر این اساس مدیریت در هر کلاس به دنبال برقراری ارتباط با دانشجویان میسر است. بدیهی است که هر یک از استادان در برقراری ارتباط با دانشجویان دختر و پسر روش خاصی دارند که ناشی از شخصیت استاد، شخصیت دانشجویان و موقعیت است. با این حال میتوان گفت استفاده سبک مدیریتی مناسب موجب افزایش انگیزه دانشجویان میشود. استاد باید ابتدا رابطه مثبت، حمایت کننده و قابل اعتماد با دانشجویان دختر و پسر برقرار کند. این هدف هنگامی حاصل میشود که استاد برای کنترل دانشجویان بیش از اندازه از تنبیه کلامی و از شوخیهای زننده پرهیز کند، از پیش داوریهای غیرمنصفانه بپرهیزد.
نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن بود که بین سبک های مدیریت کلاس (تعاملی و غیرمداخله گر) با رشته تحصیلی دانشجویان تفاوت معنی داری وجود دارد. با مقایسه میانگین ها در رشته های مختلف مشخص شد که اساتید در رشته های پرستاری، مامایی، پزشکی، علوم آزمایشگاهی، رادِیولوژی بهداشت، هوشبری، فوریت پزشکی بیشتر از سبک مدیریت کلاس مداخله گر و اساتید در رشته های (اتاق عمل و دندانپزشکی) بیشتر از سبک مدیریت کلاس تعاملی استفاده می کردند که این با یافته های مارتین و بالدوین (Martin & Baldwin) (12) بخشایش (20) رحیمی و اسدالهی (21) مبنی بر اینکه بین سبک مدیریت کلاس اساتید بر اساس رشته تحصیلی تفاوت وجود دارد همخوانی دارد. لذا میتوان علت تفاوت سبک های مدیریت کلاس اساتید در رشته های مختلف علوم پزشکی را ماهیت بالینی و غیر بالینی بودن دانست.
تحقق اهداف آموزشی مستلزم توجه به تغییر و به کارگیری سبک مدیریتی کارآ و اثربخش در اداره ی کلاس درس است. وظیفه اساسی استاد در فرایند یاددهی و یادگیری، آماده ساختن دانشجویان در زندگی فردی و جمعی و جهان رو به پیشرفت و تغییرات سریع است. استاد در کلاس درس باید فرصت کسب مهارت در ابعاد مختلف مانند مهارت در حل مساله، تصمیمگیری، برقراری روابط انسانی و تفکر انتقادی و خلاق را برای دانشجویان فراهم نماید. بنابراین پیشرفت تحصیلی دانشجویان محدود به افزایش معلومات و قبولی آنان نیست بلکه کسب مهارتهای اساسی زندگی در محیطی کاملاً انسانی و اخلاقی و با به کارگیری سبک مدیریتی متناسب با شرایط و وضعیت کلاسی و ویژگیهای روحی و روانی دانشجویان، یکی از ضروری ترین مهارت های شغل استاد است. با توجه به نتایج بدست آمده باید اساتیدی که از سبک مدیریت مداخله گر یا غیرمداخله گر استفاده می کنند درصدد اصلاح سبک تدریس خودشان باشند و هم چنین اساتید باید آگاه باشند که هر درسی دارای روش تدریس خاص و دارای سبک مدیریت خاص است. از محدودیتهای این پژوهش می توان به عدم همکاری کلیه دانشجویان در تکمیل پرسشنامه و وضعیت روحی و مشکلات دانشجویان اشاره نمود که ممکن است بر نحوه پاسخ دهی آنان اثرگذار بوده باشد که کنترل آن خارج از توان پژوهشگر بود.
قدردانی
این مقاله برگرفته شده از طرح تحقیقاتی با کد 706 که توسط معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی بیرجند حمایت مالی شده است. در اینجا نویسندگان مقاله بر خود لازم میدانند از سرکار خانم دکتر بتول اقبالی، هاشم هوشیار، ابوالفضل محقق به عنوان کارشناسان EDC و معاونت تحقیقات و فنآوری به خاطر تامین مالی و از دانشجویان عزیز که در انجام این طرح کمک کردند، تشکر و قدردانی نمایند
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |