مقدمه
بیهوشی یک فرایند پیچیده است که شامل ریز فرآیندهای متعدد است (1). ارائهدهندگان مراقبتهای بیهوشی نیز براساس توانمندی حرفهای، مسئولیت مهمی در ارائه مراقبت از بیماران دارند (2). علاوهبراین، آموزش کادر پرستاری و بهداشتی هماهنگ با سایر حرفههای پزشکی درجهت تخصّصی شدن و افزایش توانمندی شاغلین پیش میرود. از اینرو، نیازسنجی امری ضروری جهت توسعه آموزش برای همه سطوح پرسنل مراقبتهای بهداشتی است (3). همچنین با توجه به نتایج مطالعات، برنامههایی که منطبق بر نیازسنجی و درجهت حفظ و ارتقای توانمندیهای حرفهای فراگیران باشند، مورداستقبال آنها قرار میگیرند (4). یکی از اصول مهمّ تدوین برنامه آموزشی، بهخصوص در برنامهریزیهایی که مبتنیبر وظایف و شایستگیهای شغلی باشند، تعیین و تحلیل نیازهای آموزشی است (5). بهعبارتدیگر، اساسیترین قدم در برنامهریزی آموزشی، شناسایی و اولویتبندی نیازهای آموزشی است که تحتعنوان نیازسنجی قلمداد میشود (3). درواقع، نیاز آموزشی عاملی است که افراد را به یادگیری آنچه که برای خود، سازمان یا جامعه لازم است، سوق میدهد تا عملکرد شغلی بهتر داشته باشند و دانش و مهارت بیشتری را کسب کنند (6). همچنین تحلیل نیازهای آموزشی، اولویتبندی و تخصیص منابع آموزشی محدود براساس نیازهای آموزشی شناساییشده را تسهیل میکند (7).
هدف این مطالعه بررسی و اولویتبندی نیازهای مهارتی دانشآموختگان جدید مقطع کارشناسی پیوسته رشته هوشبَری با رویکردی گامبهگام در دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علومپزشکی کاشان است. یک راهکار مؤثر اسـتفاده از مـدل تحلیـل سلسلهمراتبی (AHP- Analytical Hierarchy Process) است (8). در این روش تصمیمگیرنده بـا فـراهم کـردن درخـت سلسلهمراتبی که شاخصها و گزینههای تصـمیمگیـری را نشـان مـیدهـد، مجموعهای از مقایسات زوجی را انجام میدهـد. ایـن مقایسـه وزن هریک از فاکتورها را در مقایسه با گزینههای دیگر نشان میدهد و درنهایت منطق AHP ماتریسهای حاصل از مقایسات زوجی را با یکدیگر تلفیق میسازد تا تصمیمگیری بهینه انجام شود، علاوهبراین، ماهیّت اجماع در تصمیمگیری گروهـی موجـب بهبود سازگاری قضاوتها میشود و پایایی مدل را بـهعنـوان یـک ابزار تصمیمگیری افزایش میدهد (9). با توجه به نیاز کشور به داشتن کارشناسان هوشبَری توانمند و بهمنظور ارتقای سطح سلامت در جامعه جهت دسترسی همگان به بالاترین کیفیت مراقبتها و خدمات بیهوشی با ایمنترین شکل ممکن و با در نظر داشتن ملاحظات کلی سازمانی مرتبط با تغییر برنامه درسی، در این مطالعه به بررسی و اولویتبندی نیازهای مهارتی دانشآموختگان جدید مقطع کارشناسی پیوسته رشته هوشبَری با استفاده از نظرات اساتید در دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علومپزشکی کاشان و دانشآموختگان مقطع کارشناسی رشته هوشبَری پرداخته شد.
روش ها
پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع نیازسنجی است که در دو مرحله تعیین و اولویتبندی نیازهای مهارتی با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل متخصّصان بیهوشی عضو هیئت علمی، اعضای هیئت علمی گروه هوشبَری و دانشآموختگان هوشبَری مستقر در بیمارستانهای آموزشی شهر کاشان بود. در مرحله اوّل پس از بررسی مستندات شامل برنامه آموزشی رشته کارشناسی پیوسته هوشبَری و شرح وظایف جامع سطوح و ردههای پرستاری و همچنین نظر مطّلعان کلیدی (یک متخصّص بیهوشی عضو هیئت علمی، چهار دانشآموخته هوشبَری و سه عضو هیئت علمی گروه هوشبَری) با استفاده از روش گروه متمرکز (focus group) لیستی از نیازهای مهارتی در 6 حیطه گردآوری شد.
افراد موردنظر و حائز شرایط جهت دعوت به جلسه گروه متمرکز (8 نفر) با استفاده از روش غیرتصادفی هدفمند و با تأکید بر افراد دارای تجربه (مطّلعان کلیدی) انتخاب شدند. زمان و مکان انجام گروه متمرکز و مدتزمان برگزاری جلسه (دو ساعت) نیز متناسب با موضوع پژوهش و شرایط شرکتکنندگان بود. پس از مطرح کردن سؤال کلیدی «با توجه به تجربیات شما تاکنون دانشآموختگان جدید رشته کارشناسی هوشبَری نیاز دارند بهطور خاص چه مهارتهایی را آموزش ببینند؟» و جمعآوری کلّیه نظرات (در قالب کاغذهای جمعآوریشده)، جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از جلسه از روش کدگذاری استفاده شد که شامل خلاصه کردن بحثهای جلسه، تحلیل خلاصهها و نوشتن گزارش نهایی بود. دبیر جلسه مسئول تدوین برنامه و از اساتید دانشگاه بود. تلفیق مهارتهای استخراجشده از مستندات و نظرات مطّلعان کلیدی حاصل از روش گروه متمرکز در تیم تحقیق انجام شد.
در مرحله دوم پرسشنامه محقّقساخته در دو بخش اطلاعات جمعیتشناختی و سؤالات مربوط به نیازهای تخصّصی جهت ارسال به افراد نمونه طراحی شد. جهت تعیین اعتبار صوری پرسشنامه، از دو نفر از اعضای هیئت علمی گروه هوشبَری دارای سابقه کار حداقل 15 سال، ازنظر گویا و قابلفهم بودن گویهها نظرسنجی شد. اعتبار محتوای پرسشنامه نیز با نظرسنجی از گروهی از مطّلعان کلیدی (سه نفر از اعضای هیئت علمی گروه هوشبَری، چهار نفر از دانشآموختگان هوشبَری شاغل دارای مدرک حداقل کارشناسی و 5 سال سابقه کار، یک پزشک متخصّص بیهوشی عضو هیئت علمی) به روش گروه متمرکز انجام گرفت. سؤالاتی که نسبت روایی محتوایی (CVR) کمتر از 49/0 داشتند، حذف شدند.
شاخص اعتبار محتوایی (CVI) سؤالات نیز 94/0 محاسبه شد و درنهایت 54 گویه در 6 حیطه موردتأیید نهایی قرار گرفت. مقدار آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ازلحاظ اهمیت 91/0 و ازلحاظ قابلیت اجرا نیز 92/0 محاسبه شد که نشاندهنده پایایی بالای پرسشنامه بود. برای تعیین اولویت نیازهای مهارتی، پرسشنامه ازسوی 29 نفر (9 نفر از خبرگان که شامل 5 نفر از متخصّصان بیهوشی و 4 نفر از اعضای هیئت علمی گروه هوشبَری و همچنین 20 نفر از دانشآموختگان هوشبَری شاغل) تکمیل شد. قابلذکر است انتخاب تعداد افراد نمونه در این مرحله به روش نمونهگیری هدفمند انجام گرفت. در مقابل هر گویه دو ستون قرار داشت که از افراد خواسته شده بود میزان اهمیت و قابلیت اجرای هر نیاز را در ایران مشخص کنند. منظور از اهمیت، میزان تأثیر هر وظیفه بر ارتقای یادگیری فعال و مهارتهای مرتبط با مراقبت از بیماران تحت انواع بیهوشی و سرویس درد جهت دوره کارشناسی بود.
قابلیت اجرا نیز بهصورت توانایی انجام هر وظیفه توسط دانشآموختگان هوشبَری با توجه به امکانات آموزشی، پژوهشی، بهداشتی و فضاهای بالینی اختصاصی موجود در کشور بود. از شرکتکنندگان خواسته شد به هریک از گویهها نمره 1-5 (میزان اهمیت و قابلیت اجرای خیلی زیاد امتیاز 5، اهمیت و قابلیت اجرای زیاد امتیاز 4، اهمیت و قابلیت اجرای متوسط امتیاز 3، اهمیت و قابلیت اجرای کم امتیاز 2 و اهمیت و قابلیت اجرای خیلی کم امتیاز 1) تخصیص دهند. بهمنظور رعایت مسائل اخلاقی، در ابتدا به کلّیه شرکتکنندگان درباره هدف پژوهش و نحوه انجام مطالعه توضیحات لازم ارائه داده شد و مشارکت آنها در مطالعه بهصورت داوطلبانه بود. کلّیه اطلاعاتی که از شرکتکنندگان در پژوهش جمعآوری شد و نیز نام آنها محرمانه باقی ماند. مهلت بازگرداندن پرسشنامهها سه روز در نظر گرفته شد. بعد از اتمام فرصت درنظرگرفتهشده،
پرسشنامهها جمعآوری و با استفاده از نرمافزار SPSS-26 تجزیهوتحلیل شدند. ابتدا میانگین و میانگین استانداردشده نمرات هرکدام از گروههای هدف برای هرکدام از گویهها محاسبه شدند و سپس براساس نمرات هرکدام از سه گروه موردمطالعه، اولویتبندی نیازهای موردنظر انجام شد. تعیین وزن هرکدام از حیطههای تحتمطالعه نیز با استفاده از تکنیک AHP و نرمافزار Expert Choice انجام شد. به این صورت که ابتدا بین شاخصها مقایسات زوجی انجام شد (در فرایند تحلیل سلسلهمراتبی بعد از طراحی سلسلهمراتب مسئله میبایست مجموعه ماتریسهایی که بهطور عددی اهمیت یا برتری نسبی شاخصها را نسبت به یکدیگر اندازهگیری میکنند، تشکیل شوند. این کار با انجام مقایسات دوبهدو بین عناصر تصمیم (مقایسه زوجی) و ازطریق تخصیص امتیازات عددی که نشاندهنده برتری یا اهمیت بین دو عنصر تصمیم است، صورت میگیرد). سپس، سنجش نرخ ناسازگاری انجام شد که از تقسیم شاخص ناسازگاری به شاخص تصادفی بودن حاصل میشود. چنانچه این ضریب کوچکتر از یکدهم باشد، سازگاری در قضاوتها موردقبول است و درغیراینصورت لازم است در قضاوتها تجدیدنظر کرد. وزن نهایی شاخصهای تحقیق نیز با استفاده از نرمافزار Expert Choice محاسبه شد.
یافته ها
جهت تعیین اولویت هرکدام از حیطههای مورد مطالعه و تجمیع نظرات سه گروه موردمطالعه، میانگین کلّ نمرات در هر حیطه محاسبه شد و براساس مقایسات زوجی میانگین کلّ نمرات در هر حیطه، اولویتبندی حیطهها صورت گرفت. نتایج اطلاعات دموگرافیک سه گروه تحتمطالعه در جدول 1 نمایش داده شده است.
.png)
نتایج نشان داد که 1/62% از پاسخدهندگان زن و 9/37% از آنان مرد بودند. 2/17% از افراد موردمطالعه نیز متخصّص بیهوشی، 8/13% هیئت علمی گروه هوشبَری و 69% دانشآموخته هوشبَری بودند. همچنین از مجموع شرکتکنندگان، 7/58% لیسانس و 3/41% فوقلیسانس و بالاتر بودند.
براساس نتایج نهایی ارزیابی AHP توسط سه گروه موردمطالعه، شاخص اداره و مراقبت از بیمار دارای بالاترین اولویت در بین 6 شاخص اصلی تحقیق بود. شاخصهای آمادهسازی و استفاده از تجهیزات، کنترل و ارزیابی بیمار، آمادهسازی و استفاده از داروها و ارتباط حرفهای به ترتیب در رتبههای بعدی قرار گرفتند و پایینترین اولویت به شاخص ایمنی و پیشگیری از خطرات تعلّق گرفت. نتایج حاصل در جداول 2 و 3 آمده است.
.JPG)
پس از انجام مقایسات زوجی، سنجش نرخ ناسازگاری انجام شد. نـرخ نـاسازگـاری 03/0 بـه دست آمد که نشان میدهد در مـقایسات زوجی، سازگاری وجـود دارد و میتوان کار را ادامه داد. وزن نهایی شاخصهای تحقیق نیز با استفاده از نرمافزار Expert Choice محاسبه شد.
.JPG)
در مرحله بعد جهت تعیین اولویت هرکدام از گویههای هر شاخص، میانگین نظرات سه گروه موردمطالعه از دو جنبه میزان اهمیت و قابلیت اجرایی نیازهای مهارتی در هرکدام از شاخصهای اصلی تحقیق محاسبه شد که نتایج حاصل در جدول شماره 4 آمده است.
بحث و نتیجه گیری
مطالعه حاضر با هدف تعیین و اولویتبندی نیازهای مهارتی دانشآموختگان جدید مقطع کارشناسی رشته هوشبَری درسال 1401 در دانشگاه علومپزشکی کاشان با استفاده از مدل AHP انجام گرفت. AHP بهعنوان یک روش تصمیمگیری چندمعیاره قابلانعطاف است که برای تعیین وزن معیارها و اولویتهای گزینهها براساس مقایسه زوجی و بهطور گستردهای برای ارزیابی سیستمهای مراقبتهای بهداشتی استفاده میشود (10، 11). جبّاری و همکاران با استفاده از روش AHP شاخصهای عملکردی حیطه کیفیت- اثربخشی بیمارستانهای عمومی را اولویتبندی کردند که 73 شاخص عملکردی ازطریق بررسی نظامند متون و اخذ نظرات صاحبنظران استخراج شد (12).
در مطالعه حاضر و براساس نتایج نهایی روش AHP، از میان شش شاخص اصلی تحقیق، شاخصهای مهارتهای اداره و مراقبت از بیمار، آمادهسازی و استفاده از داروها، کنترل و ارزیابی بیمار، آمادهسازی و استفاده از تجهیزات و ارتباط حرفهای به ترتیب در رتبههای اوّل تا پنجم اولویت نیازهای مهارتی از دید سه گروه موردمطالعه تعیین شدند. درحالیکه شاخص مهارتهای ایمنی و پیشگیری از خطرات کمترین اولویت را کسب کرده است و در میان شاخصها در رتبه ششم قرار داشت. در مطالعه کشمیری و همکاران نیز نشان داده شد که نمرات ادراک شرکتکنندگان از نگرش به ایمنی کمتر از حدّ متوسط است. در این مطالعه مسائل سیستمی بهعنوان عوامل مؤثر در بروز رفتارهای نا ایمن بررسی شد و ضعف سیستم حمایتی (فردی، کار تیمی، سلامت روان، رفاه، مدیریت و فرهنگ)، برنامه درسی ناکارآمد در آموزش اصول ایمنی و بیتوجهی به اصول ایمنی در سیستم آموزش رسمی و غیررسمی بهعنوان عوامل مؤثر در بروز رفتارهای نا ایمن گزارش شدند (13). همچنین در مطالعات مختلف به جایگاه اصول ایمنی در بخش کوریکولوم پنهان اشاره شده است (14، 15) و به نظر میرسد علت توجه کمتر به این مسئله در مطالعه حاضر توسط ذینفعان نیز به عدم تبیین درست کوریکولوم پنهان مرتبط است که اگر بر روی تبیین این مهم در قالب کوریکولوم پنهان در کنار کوریکولوم مصوب به یک اندازه تأکید و ارزشگذاری شود، آموزشهای لازم در این زمینه نیز تقویت خواهد شد.
همچنین با توجه به تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه، ازلحاظ میزان اهمیت و قابلیت اجرای نیازهای مهارتی در هرکدام از شاخصهای اصلی تحقیق، اولویتبندی گویههای هر شاخص انجام شد:
1- شاخص مهارتهای ارتباط حرفهای
شاخص اصلی مهارتهای ارتباط حرفهای شامل هفت شاخص فرعی است. از میان زیرمعیارهای مورد مطالعه در این شاخص، بالاترین اولویت مربوط به شرححالگیری پیش از بیهوشی است، درحالیکه مشارکت در آموزش دانشجویان ورودی به اتاق عمل آموزشی، همتایان و خدمتگزاران مرتبط دارای کمترین اولویت و کمترین سطح را به خود اختصاص داده است.
ارتباط حرفهای مؤثر، نتایج و پیامدهای متعدد بر سلامت جسمی و عاطفی بیمار، بهبود کنترل درد وی و افزایش رضایت آن دارد. ارتباط حرفهای از مباحثی است که در پژوهشهای مختلف به نقش آن اشاره شده است. سیستمهای سیاستگذاری باید در آمادهسازی افکار کارکنان خود و ایجاد بستر لازم جهت دستیابی به این مهم تلاش کنند و بهطور مرتب به نیازسنجی کارکنان خود جهت بررسی میزان حصول این امر اهتمام ورزند (16).
2- شاخص مهارتهای آمادهسازی و استفاده از داروها
شاخص اصلی مهارتهای آمادهسازی و استفاده از داروها شامل نُه شاخص فرعی است. از میان زیرمعیارهای موردمطالعه در این شاخص، تکرار داروهای بیهوشی تحت نظارت متخصّص بیهوشی بیشترین اولویت را به خود اختصاص داده است و ازسویدیگر کمترین اولویت مربوط به آمادهسازی داروها جهت انجام روشهای کنترل درد است.
داروها نقش بسیار حیاتی در مراقبتهای بهداشتیدرمانی حوزه حِرف سلامت دارند. ازاینرو، در بسیاری از پیشاندیشیهای نظام سلامت، از جایگاه ویژهای برخوردارند. کوتاهی در امر دارودهی میتواند نتایج جبرانناپذیری را بر سلامتی بیمار تحمیل کند. بههمینترتیب، نیاز به اتّخاذ راهبردهای متناسب جهت برآوردن نیازهای افراد دخیل در امر دارودرمانی بهشدت احساس میشود تا تواناییهای مطلوب حاصل شود (17).
3- شاخص مهارتهای آمادهسازی و استفاده از تجهیزات
شاخص اصلی مهارتهای آمادهسازی و استفاده از تجهیزات شامل هشت شاخص فرعی است. از میان زیرمعیارهای موردمطالعه در این شاخص، بهکارگیری پایشهای تهاجمی و غیرتهاجمی بالاترین اولویت را به خود اختصاص داده است. ازطرفی، کمترین اولویت مربوط به بهکارگیری پایشهای پیشرفته (BIS, Nerve Stimulator) است.
تجهیزات نقش مهمی در فرایند تشخیص، درمان و آموزش به فراگیران علوم سلامت دارند. پژوهشها حاکیاز آن است که هزینههای مربوط به تأمین تجهیزات، سهمی معادل 5 تا 15 درصد از کلّ هزینههای بیمارستان را به خود اختصاص میدهد. این هزینه بالا نشاندهنده میزان اهمیت این ادوات در امر سلامت است، بهطوریکه سیاستگذاران را به تأمین مالی آن قانع میکند. دانش بیهوشی نیز که خود در بسیاری از موارد حول پایش بیمار به این ادوات تکیه دارد، نیازمند ارتقای مهارتهای کارکنان خود و رفع نیازهای ملموس این حیطه است تا بهطور مؤثر بتوانند امر مراقبت از بیمار را ایفا کنند (18).
4- شاخص مهارتهای کنترل و ارزیابی بیمار
شاخص اصلی مهارتهای کنترل و ارزیابی بیمار شامل هفت شاخص فرعی است. از میان زیرمعیارهای موردمطالعه در این شاخص، بالاترین اولویت مربوط به تکمیل و بررسی پرونده بیمار است، درحالیکه ارزیابی سطح هوشیاری با روشهای رایج کمترین اولویت را به خود اختصاص داده است.
افرادی که ارتباط مسمتر بالینی با بیمار دارند و بهطور پیوسته بیمار را تحتپایش قرار میدهند، در شناخت اختلالات بالینی وی موفقترند. اهمیت آموزشهای حمایتکننده از این امر به نیازی مهم و قابلتوجه تبدیل شده که بهطور گسترده در پژوهشهای مختلف به بررسی آن پرداخته شده است. ازآنجاکه علم بیهوشی علمی است که بهطور مستمر با بیمار ارتباط دارد، بههمیندلیل ارتقای توانمندیها و برآورده ساختن نیازهای آن بهطور جدّی احساس میشود (19).
5- شاخص مهارتهای ایمنی و پیشگیری از خطرات
شاخص اصلی مهارتهای ایمنی و پیشگیری از خطرات شامل هفت شاخص فرعی است. از میان زیرمعیارهای موردمطالعه در این شاخص، حفظ ایمنی بیمار حین انتقال از تخت عمل به برانکارد بالاترین اولویت و پیشگیری از عوامل انفجار، احتراق و صدمات مشابه در اتاق عمل کمترین اولویت را به خود اختصاص دادهاند.
مفهوم ایمنی میتواند ریشه در عقاید و فرهنگ آن جامعه داشته باشد. بهعنوانمثال، در مطالعه نورت و همکاران فرهنگ ایمنی بهعنوان مفهومی درک میشود که توسط پدیدههای گستردهتری مانند فرهنگ ملّی شکل گرفته است. همچنین، این نظریه را مطرح میکند که گرایشهای فرهنگیملّی که در یک جامعه توسعه مییابد، بر کارکردهای ایمنی کارکنان تأثیر میگذارد. پس بههمینترتیب در واکاوی نیازسنجیهای یک حیطه آموزشی، بستره اجتماعیفرهنگی آن مورد نیز نیازمند بررسی است (20).
6- شاخص مهارتهای اداره و مراقبت از بیمار
شاخص اصلی مراقبتی شامل 16 شاخص فرعی است. از میان زیر معیارهای موردمطالعه در این شاخص، اداره راههوایی و انجام مانورهای مربوط در ردههای مختلف سنّی بالاترین اولویت را به خود اختصاص داده است. ازسویدیگر، کمترین اولویت مربوط به پایش عوارض احتمالی و گزارش آنها در سرویس درد است.
در برنامه آموزشی رشته کارشناسی پیوسته هوشبَری (21) دانشآموختگان ضمن آشنایی با تجهیزات و امکانات، اصول و روشهای مختلف بیهوشی، توانمندی و مهارتهای ارائه خدمات مراقبتی به بیماران تحت بیهوشی و بیحسّی ناحیهای در مراحل قبل، طی و بعد از بیهوشی و ارائه خدمات مراقبتی در واحدهای کنترل درد حاد و مزمن، فوریتهای پزشکی و وضعیت بحرانی را کسب میکنند و خدمات خود را در اختیار جامعه قرار میدهند که تأکیدی بر فرایند مراقبت و توجه به کسب نیازهای مهارتی مرتبط با مراقبت از بیماران است.
نیازهای مهارتی معرفیشده در این مطالعه میتواند راهگشای برنامهریزان آموزشی جهت استفاده بهینه از منابع محدود برای پیشبرد مهارتهای دانشآموختگان جدید مقطع کارشناسی رشته هوشبَری باشد تا با شناسایی حیطههای آموزشی دارای اولویت بالا (مانند حیطه اداره و مراقبت از بیمار) و اجرای برنامههای آموزشی مرتبط با این حیطهها، شرایطی را فراهم سازند که دانشآموختگان بتوانند دانش و مهارت لازم را برای حرفه آینده خود کسب کنند و کیفیت مراقبتها و خدمات بیهوشی را ارتقا بخشند. با توجه به نکات ذکرشده، پیشنهاد میشود توانمندیهای کسبشده توسط دانشآموختگان جدید مقطع کارشناسی رشته هوشبَری و نظرسنجی درخصوص محتوی برنامه موردمطالعه قرار گیرد تا بتوان با رفع مشکلات احتمالی برنامه به ارتقای هرچه بیشتر آن کمک کرد. انجام پژوهشهای بیشتر درزمینه حیطه ایمنی و پیشگیری از خطرات نیز پیشنهاد میشود. همچنین، توصیه میگردد مطالعاتی دیگر با استفاده از روش مشابه و روشهایی نظیر AHP فازی در سایر دانشگاههای علومپزشکی سراسر کشور انجام شود و نتایج با هم مقایسه شوند.
عدم تمایل برخی از پرسنل هوشبَری جهت شرکت در مطالعه از محدودیتهای مطالعه حاضر بود. بنابراین برای حلّ این مشکل، پرسشنامهها در ابتدای شیفت کاری تحویل داده و از پرسنل درخواست شد در ابتدای شیفت کاری و قبل از انجام مأموریت پرسشنامهها را تکمیل کنند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی کاشان با کد اخلاق IR.KAUMS.NUHEPM.REC.1401.046 تصویب شد.
حمایت مالی
کلّیه منابع مالی و بودجه این مطالعه ازسوی دانشگاه علومپزشکی کاشان تأمین شد.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی و طراحی مطالعه را رضا تقوائی، مهرداد مهدیان و حسین اکبری، جمع آوری، تحلیل و تفسیر دادهها را رضا تقوائی و حسین اکبری، تهیه پیشنویس دستنوشته را رضا تقوائی، بازبینی نقّادانه دستنوشته برای محتوای فکری مهم را مهرداد مهدیان و حسین اکبری، تحلیل آماری را حسین اکبری، جذب منابع مالی، حمایت اداری، فنّی یا موادی را مهرداد مهدیان و نظارت بر مطالعه را رضا تقوائی و مهرداد مهدیان برعهده داشتهاند.
قدردانی
نویسندگان این مقاله قدردانی و سپاس خود را از تمام شرکتکنندگان محترم که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند، ابراز میدارند.