دوره 16، شماره 2 - ( 1403 )                   جلد 16 شماره 2 صفحات 14-4 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mehravar Giglou S, Zahed Babelan A. Explanation of the Components of Skill-Based Education in Higher Education With A Qualitative Approach. Res Med Edu 2024; 16 (2) :4-14
URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-1394-fa.html
مهرآور گیگلو شهرام، زاهد بابلان عادل. تبیین مولفه های آموزش مبتنی بر مهارت در آموزش عالی با رویکرد کیفی. پژوهش در آموزش علوم پزشکی. 1403; 16 (2) :4-14

URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-1394-fa.html


گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران ، s.mehravar@atu.ac.ir
متن کامل [PDF 483 kb]   (461 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1225 مشاهده)
متن کامل:   (464 مشاهده)
مقدمه
امروزه دانشگاه­ ها در توسعه مهارت­ محوری در جامعه نقش تعیین­کننده­ای دارند (1،2) و آموزش مبتنی­ بر مهارت برای دستیابی به اهداف و مقاصد آموزشی از اصول اساسی به­ شمار می­ رود (3). هم­چنین در محیط متغیر و رقابتی آینده، دانشگاه ­ها برای حفظ بقای خود راهی جز حرکت به سمت مهارت­ محوری ندارند. برای رسیدن به این منظور باید تغییراتی در فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ساختار، فرهنگ، شیوه و محتوای تعامل دانشگاه­ها با بنگاه­ها و دولت ایجاد شود (4). از جمله مزایای آموزش مبتنی­بر مهارت در دانشگاه می­توان به توانمندسازی دانشجویان با مهارت و توانایی فنی سطح بالا (5) و ایجاد خزانه مهارتی در ذهن و نظام رفتاری دانشجویان اشاره کرد که وی را برای حضور موثر در جامعه و محیط شغلی آماده می­کند (6). از جمله مشکلات نبود آموزش مبتنی­بر مهارت نیز می­توان به بیکاری دانش­آموختگان (7) و شکاف بین مهارت­های دانش­آموختگان و انتظارات بازار کار اشاره کرد (8). در این راستا  Kavalaبه دانشگاه­ها توصیه می­کند با ادغام مهارت­های موجود در دانشگاه در برنامه­های خود و به کارگیری آن­ها در عمل، بر مهارت­های قرن بیست و یکم تمرکز کنند (9). یکی از عواملی که نقش به­سزایی در مهارت آموزی دانشجویان، کیفیت یادگیری و وضعیت اشتغال آن­ها دارد، شیوه­ی تدریس یا به عبارتی فرایند یاددهی- یادگیری است. بنابراین کیفیت فرایند آموزش نه تنها بر یادگیری دانشجویان موثر است، بلکه بر اشتغال آن­ها نیز پس از اتمام دوره دانشجویی تاثیرگذار است (10،11،12). از طرفی دیگر اعضای هیات علمی نیز یکی از مهم­ترین ارکان آموزش عالی محسوب می­شوند و مهم­ترین عامل در تربیت نیروی انسانی هستند.  Tangمعتقد است که داشتن تجربه میدانی برای اعضای هیات علمی اهمیت فراوانی دارد، زیرا آن­ها از طریق حضور در میدان کسب و کار نکات ارزشمندی را در اختیار دانشجویان قرار می­دهند و آن­ها را با مسائل دنیای واقعی آشنا و از این طریق فرایند یادگیری را تسهیل می­ کنند (13).    هم­چنین Partey توسعه مهارت­ های آموزشی و بهبود محتوای دانش و توسعه مهارت­های اجتماعی و تجربه کسب و کار را از جمله مزیت­های تجربه میدانی اساتید می­داند (14). براساس یافته­های پژوهش مالکپور و همکاران الزامات فردی، الزامات مهارتی، الزامات محیطی، الزامات دانشگاهی و الزامات آموزشی و پژوهشی به عنوان مولفه­های برنامه درسی مبتنی­بر مهارت در آموزش عالی شناسایی شدند (15). براساس یافته­های شریفی و همکاران سه مقوله اصلی دانش و مهارت آکادمیک، دانش و مهارت­های مرتبط با محیط کار، نگرش و ویژگی­های فردی به عنوان مولفه­های اشتغال­پذیری دانش­آموختگان دانشگاهی شناسایی شدند (16). در پژوهش صالحی عمران و عین خواه ایجاد پیوند میان بازار کار و توسعه آموزش مبتنی­بر مهارت از عوامل دستیابی به اشتغال و کارآفرینی می­باشد (17). یافته­ های پژوهش CHAN حاکی از آن است که فقدان  شایستگی­ها، صلاحیت­ها و مهارت­های عمومی در دانشجویان و عدم توجه به آن ها  در تدریس و برنامه ­های درسی، دانشجویان را از اشتغال و آمادگی در محیط کار محروم    می­نماید (18). در پژوهش Emike کسب مهارت مدیریت شخصی، مهارت فناوری اطلاعات و کسب شایستگی شغلی از نتایج بکارگیری آموزش مبتنی­بر مهارت بحساب می­آید (3). هم­چنین Muratore نیز معتقد است در آموزش­های کاربردی و  مهارت­محور از جمله آموزش رشته­های پزشکی، برنامه­های درسی باید در محیط­های عملی و شبیه ­سازی شده مناسب تدریس، اجرا شود  و مهارت­های اساسی از این طریق به دانشجویان منتقل شود تا اثربخشی لازم را دارا باشد (19).امروزه شکاف مهارتی ایجاد شده بین نیازهای بازار کار و آموزش­های ارائه شده توسط سیستم­های آموزشی مسئله­ای مورد توجه در نظام آموزش عالی دنیا محسوب می­شود و این عدم تعادل باعث به چالش کشیدن برنامه­های درسی مبتنی بر  مهارت آموزشی شده است (20). هم­چنین آموزش­های مهارت­محور دانشگاهی و تحقیقات مربوط به آن هم­اکنون با چالش­های متعددی مواجه شده است که یکی از چالش ­های موجود در زمینه کارآفرینی، ناشناخته بودن مقوله مهارت­ محوری می­باشد که از موانع گسترش فرهنگ کارآفرینی در کشور است (17). از طرف دیگر، امروزه اکثر دروس دانشگاه­ها به ویژه رشته­های علوم انسانی به­طور نظری ارائه می­شوند و تلاش جدی برای کاربردی کردن آن­ها صورت نگرفته است. از این رو، اکثر خروجی­های دانشگاه­ها با نیازهای بازار کار هماهنگی و هم­خوانی ندارند. از این رو، بازار کار نیازمند بعضی تخصّص­های جدید است که لزوماً دانش­آموختگان دانشگاه­ها آن­ها را در دوران تحصیل فرا نمی­گیرند. هم­چنین نتایج پژوهش­های مختلف حاکی از آن است که محتوای دوره­های آموزشی ارائه شده در دانشگاه­های کشور با نیازهای محیط کار و شغلی انطباق ندارد (21) و عدم توجه نظام آموزش عالی به نیازهای جامعه یکی از دلایل اصلی بروز بحران بیکاری  دانش­آموختگان است، در صورتی که نیاز اساسی یک فارغ­التحصیل دانشگاهی برای رسیدن به شغل و پذیرش مسئولیت تخصصی جامعه، مهارت است (15)، اما شواهد حاکی از آن است که بین محتوای آموزشی ارائه شده در دانشگاه با آنچه بازار کار از بعد مهارت فنی و عملی می­طلبد تناسب منطقی برقرار نشده است (22). با عنایت به نکات ذکر شده  بخش کثیری از دانش­آموختگان دانشگاهی در کشور به دلیل عدم ارائه آموزش مبتنی­بر مهارت در    دانشگاه­های کشور قادر به بکارگیری آموخته­های خود در بازار کار و جامعه نیستند، بنابراین ایجاد تعادل و هماهنگی بین آموزش­ها و برنامه­های درسی نظام آموزش عالی با نیازهای بازار کار جهت جلوگیری از اتلاف سرمایه انسانی در جامعه ضرورت دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه­ های آموزش مبتنی ­بر مهارت در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد کیفی انجام شده است.
روش ­ها
پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی از نوع توصیفی- اکتشافی انجام شده است. گروه هدف مورد مطالعه، نیز اعضای هیات علمی دانشگاه­های محقق اردبیلی، علامه طباطبائی، شهیدبهشتی و تهران بود. با توجه به ماهیت پژوهش کیفی از روش نمونه­گیری هدفمند استفاده شد که 15 نفر از اعضای هیات علمی که سابقه پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش داشته­اند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر به­منظور شناسایی نظر خبرگان در حوزه پژوهش از مصاحبه نیمه­ساختار یافته استفاده شد. دلیل استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته در پژوهش حاضر این بود که علاوه بر آن که امکان تبادل نظرات و تفکر وجود دارد، می‌توان بحث و موضوع مصاحبه را در جهت دستیابی به اهداف پژوهش هدایت نمود. پس از تعیین مصاحبه­شوندگان، هماهنگی لازم برای زمان و مکان تشکیل جلسه توسط مصاحبه­کننده انجام گرفت. قبل از تشکیل جلسه، سوالات مصاحبه و اهداف پژوهش در اختیار   مصاحبه ­شوندگان قرار گرفت تا آمادگی لازم را برای انجام مصاحبه داشته باشند. (نمونه سوالات: آموزش مبتنی ­بر مهارت از نظر شما چیست؟ آموزش مبتنی­ بر مهارت به نظر شما از چه ابعاد و مولفه­هایی تشکیل شده است؟ نقش اعضای هیات علمی در توسعه آموزش مبتنی ­بر مهارت در دانشگاه چیست؟) همچنین در حین مصاحبه با استفاده از سوالات پیگیری کننده از مشارکت کننده خواسته می شد تا  ابهاماتی که بوجود می آمد را با توضیحات بیشتر روشن کند.  مصاحبه­ها به صورت جداگانه با خبرگان کلیدی حوزه پژوهش برگزار و عموما طی یک جلسه حدود یک ساعت و نیم انجام گرفت. در طول مصاحبه از روش­های مختلف یادداشت­برداری و ضبط مصاحبه­ها برای ثبت اطلاعات استفاده گردید. هم­چنین سعی بر این بود که رابطه مناسبی با مصاحبه­شونده برقرار و اعتماد وی جلب شود. تحلیل داده­ ها براساس دستورالعمل ارائه شده تحلیل مضمون استربرگ (Sterberg) انجام گرفت. در همه شیوه­های تحلیل داده­های کیفی، تحلیل مضمون از اهمیت زیادی برخوردار است. تحلیل مضمون ضمن اینکه خود یک روش مستقل تحلیلی است  می­تواند در روش­های تحلیلی دیگر نیز به کار رود. داده­های مورد تحلیل در روش مضمونی شامل داد­های متنی،   مصاحبه­ها و داده­های مشاهده­ای متنی شده هستند. این نوع تحلیل در وهله اول به دنبال الگویابی است. زمانی که الگویی از داده­ها به دست آید باید حمایت موضوعی از آن صورت گیرد. به عبارتی مضامین از داده­ها سرچشمه  می­گیرند. الگوهای متعددی برای تحلیل مضمونی وجود دارد که  شباهت­های بسیار زیادی باهم دارند. الگوی ارائه شده توسط استربرگ (Sterberg) یکی از کامل­ترین الگوها است که  شامل 5 مرحله است که به ترتیب ذیل  اجرا شد.   1. مدیریت داده­ها: در این مرحله به تنظیم و سازماندهی داده­ها و جداسازی انواع داده­های موجود، قرار دادن داده­ها در  یک بازه زمانی به صورت منظم ، سازماندهی براساس عنوان، نوع داده و تهیه فهرست یا کتابچه پرداخته شد. ۲. درگیری با داده­ها: در این مرحله پژوهشگر تلاش کرد تا با انجام کدگذاری باز که نخستین و مهم­ترین مرحله درگیری و درک داده­هاست، مقدمات تحلیل و سنخ­شناسی داده­ها را فراهم کند. ٣. ترسیم داده­ها: در این مرحله پژوهشگر، مقولات، مضامین و الگوهای یافته­شده را در قالب نقشه­های داد­ها و دیاگرام مفهومی به تصویر کشید. 4. توسعه تحلیل: در این مرحله پژوهشگر تحلیل­های مبتنی­بر مقولات و مضامین را با استفاده از الگوهایی که از داده­ها استخراج شد بودند، آغار و توسعه داد. ۵. سنخ­شناسی: این مرحله آخرین گام تحلیل است. در این مرحله پژوهشگر الگوها را دسته­ بندی و برحسب تفاوت­ها و تشابهات سنخ­بندی کرد و در نهایت پژوهشگر برای رسیدن به اشباع کدها، مضامین، الگوها و سنخ­شناسی­ها را تا حد امکان از نظر مفهومی بررسی کرد تا به اشباع برسد (23).  سپس برای بررسی اعتبار داده­ها نیز از چهار معیار باورپذیری،  انتقال­پذیری، وابستگی و اعتمادپذیری که توسط لینکلن و گوبا (Lincoln & Guba) برای ارزیابی اعتبار نتایج پژوهش کیفی ارائه شده است، بهره گرفته شد. ابتدا مقوله­های شناسایی شده در اختیار مشارکت­کنندگان قرار گرفت تا برداشت و تحلیل پژوهشگر را بررسی نمایند.  هم­چنین تحلیل  داده­ها و نتایج در اختیار دو تن از متخصّصان قرار گرفت تا نظر تخصّصی خود را در خصوص تحلیل داده­ها و نتایج بیان کنند. کد پایایی بین دو کدگذار 85/0 به دست آمد و به منظور افزایش قابلیت تأیید یافته­ها از مصاحبه­ها یادداشت­برداری شد.
ملاحظات اخلاقی: در پژوهش کیفی که با توصیف مفهوم‌سازی و تحلیل تجارب انسان‌ها سروکار دارد، جدا کردن ارزش‌ها و حقایق و موضوعات اخلاقی از موضوعات علمی امکان‌پذیر نیست. به‌طور سنّتی چهار حوزه‌ی توافق آگاهانه، رازداری، پیامدها و نقش پژوهشگر به‌ عنوان رهنمودهای اخلاقی برای پژوهشگران مطرح‌شده است. در این پژوهش نیز از این چهار رهنمود برای رعایت مسائل اخلاقی در پژوهش حاضر بهره گرفته‌ شده است.
یافته ­ها
مشارکت­کنندگان در پژوهش حاضر 15 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه­های محقق اردبیلی، علامه طباطبائی تهران، شهید بهشتی و تهران بودند که 5 نفر از مشارکت کنندگان داراری مرتبه استادیاری، 6 نفر دارای مرتبه دانشیاری و 4نفر  نیز دارای مرتبه استادی بودند. پس از تجزیه و تحلیل داده­های حاصل از مصاحبه، مجموع کدهای استخراج شده از محتوای مصاحبه­ها 113مورد بود که پس از ادغام کدهای مشابه با یکدیگر در نهایت 98 کد استخراج و در16 مفهوم مشابه طبقه ­بندی و در نهایت مولفه­ های دانشگاه توانمندساز در نظام آموزش عالی کشور در 7 مقوله اصلی دسته­بندی شدند. مقوله­بندی یافته­ها در جدول شماره یک ارائه گردیده است.
سیاست­گذاری: یکی از مولفه­های شناسایی­شده در پژوهش حاضر، سیاست­گذاری بود. سیاست­گذاری یعنی تلاشی آگاهانه و هدفمند برای مشکل­یابی و مسئله­شناسی در نظام آموزش عالی و اقدام برای رفع آن است. مشارکت­کنندگان متّفق­القول معتقد بودند که حمایت مدیران و مسولان تصمیم­گیر نظام آموزش عالی از آموزش­های مبتنی­بر مهارت می­تواند آموزش دانشگاه­ها را به سمت مهارت­محوری هدایت نماید.     مشارکت­کننده شماره 2 در این باره اینگونه بیان می­کند: «بنظرم بحث سیاست­گذاری برای توسعه آموزش مبتنی­بر مهارت در نظام آموزش عالی کشور بسیار، ضروری می­باشد و تا زمانی که ما در سطح سیاست­های کلان و برنامه­های توسعه آموزش عالی کشور مهارت محوری را به عنوان یک الویت راهبردی در نظر نگیریم امکان نهادینه شدن مهارت­محوری در دانشگاه­های ما بسیار ضعیف می­باشد». اما مشارکت­کننده شماره 6 در این باره اینگونه بیان می­کند: «بنظر نقش حمایتی دولت از دانشگاه در راستای حرکت به سوی دانشگاه نسل سوم و چهارم که توجه ویژه­ای در این نوع دانشگاه­ها به  مهارت­محوری و کارآفرینی شده نیز می­تواند اثرگذار باشد».
برنامه­درسی مبتنی­بر مهارت: یکی دیگر از مولفه­های شناسایی­شده برنامه­درسی مبتنی­بر مهارت بود. وجود برنامه ­درسی مبتنی­بر مهارت در دانشگاه می­تواند نقش اساسی در ایجاد مهارت­های عمومی اشتغال در دانشجویان داشته باشد. مشارکت­کنندگان به اتفاق معتقد بودند که تدوین مدل مطلوب مهارت­محوری در برنامه­های درسی رشته ­ها و هم­چنین ایجاد پیوند بین محتوای برنامه­درسی با نیازهای صنعت و بازار کار را از ضروریات برای اشتغال دانش­آموختگان در آینده است. در این باره مشارکت­کننده شماره 12 اینگونه بیان می­کند:« امروزه بسیاری از دانش­آموختگان دانشگاهی بخاطر پایین بودن سطح مهارت­شان نتوانسته­اند وارد بازار کار شوند، چون بسیاری از محتوای ارائه شده در دانشگاه ­ها کاربردی و مهارت­محور نیست. بنابراین بهتر است محتوای دروس به سمت مهارت­محوری حرکت کند. مشارکت­کنندگان هم­چنین بر ایجاد پیوند میان بازار کار و آموزش و توجه به مهارت­های تخصصی صنعت در محتوا نیز تاکید داشته­اند». در این باره مشارکت­کننده شماره6 اینگونه بیان می­کند: «برای اینکه بتوانیم دانشجویان را وارد بازار کار کنیم علاوه بر ارائه  مهارت­های مورد نیاز جامعه و صنعت باید در محتوا و    برنامه­های درسی نیز نیاز­های جامعه و صنعت گنجانده شود».
ماموریت و رسالت­های دانشگاه: مهارت­محوری در ماموریت و رسالت­های دانشگاه دیگر مولفه شناسایی­شده بود. رسالت دانشگاه متمایز کننده آن از سایر نهادها و نشان دهنده جوهره همگرایی دانشگاه و چراغ راهنمای فعالیت­های آن است.  مشارکت­کنندگان متفق­القول معتقد بودند که توجه به آموزش مهارت­محور در رسالت­های دانشگاه، داشتن چشم­انداز  مهارت­محور و هم­چنین توجه به آموزش مهارت­محور در برنامه­های دانشگاه می­تواند دانشگاه را به سمت آموزش مهارت­محوری رهنمون سازد. مشارکت­کننده شماره3 در این باره اینگونه بیان می­کند: «برای اینکه مهارت­محوری در آموزش دانشگاهی نهادینه شود نیاز است برای دانشگاه   چشم­انداز، ماموریت و رسالت­های مهارت­محور تعریف کرد، چون که راهنمای فعالیت دانشگاه رسالت­های آن می­باشد».
روش­ های تدریس: روش­های تدریس دیگر مولفه شناسایی شده در پژوهش حاضر بود. یکی از عواملی که نقش به­سزایی در کیفیت یادگیری و وضعیت اشتغال دانش­ آموختگان بعد از اتمام دوره­های تحصیلی دارد، شیوه­های تدریس است. مشارکت­کنندگان به اتفاق معتقد بودند که پرورش تفکر مهارت محوری در دانشجویان و هم­چنین مسئله­محور کردن آموزش و تدریس می­تواند در نهادینه کردن مهارت محوری در نظام آموزش عالی موثر باشد. مشارکت­کننده شماره 11 در این باره اینگونه بیان می­کند: «اصولاً یکی از ضعف­های اساسی در دانشگاه­های ما مربوط به شیوه­های تدریس و آموزش   می­باشد، خب آموزش ما در واقع روش­های تدریسی که اساتید ما استفاده می­کنند خیلی نوین و کاربردی نیست و خیلی بعد تفکر انتقادی را در دانشجو تقویت نمی­کند و نکته مهم دیگر اینکه باید به دانشجویان مهارت­های مورد نیاز را آموزش داد».
کارآفرینی: توجه به مسئله کارآفرینی در آموزش دانشگاهی دیگر مولفه شناسایی در پژوهش حاضر بود. آموزش کارآفرینی به دانشجویان کمک می­کند تا مهارت­های لازم برای راه­اندازی یک کسب و کار را یاد بگیرند، هم­چنین، آموزش کارآفرینی می­تواند تاثیر مهمی بر رشد شخصیتی و رشد فردی آنان داشته باشد. از نظر مشارکت کنندگان در پژوهش توجه به مقوله کارآفرینی در آموزش و هم­چنین برگزاری دوره­ها و ارائه فوق برنامه آموزش کارآفرینی در دانشگاه می­تواند مسئله اشتغال فارغ­التحصیلان را تحت تاثیر قرار دهد. مشارکت کننده شماره8 در این باره اینگونه بیان می­کند: «بنظرم یکی از نکات اصلی برای توسعه مهارت محوری در دانشگاه آموزش کارافرینی می­باشد، اگر ما بتوانیم دانشجوها را کارآفرین تربیت کنیم، تا حد زیادی می­توانیم مسئله اشتغال را نیز حل کنیم».
توانمندسازی اعضای هیات علمی: یکی­دیگر از مولفه­های شناسایی­شده در پژوهش حاضر توانمندسازی اعضای هیات علمی بود. در دانشگاه، کیفیت کارهای علمی، پژوهشی و تدریس بیش از هر چیز به پویایی اعضای هیات علمی بستگی دارد. بنابراین توانمندسازی آن­ها بر عملکرد کلی دانشگاه تاثیرگذار است. از نظر مشارکت کنندگان در پژوهش اصلاح فرایند جذب اعضای هیات علمی براساس مقوله مهارت­ محوری، ترسیم مسیر شغلی اعضای هیات علمی مبتنی­بر ارتقای مهارت و برگزاری دوره­های مهارت محوری برای اعضای هیات علمی جهت آموزش مناسب از ضروریات محسوب    می­شود. در این باره مشارکت­کننده شماره 1   این­گونه بیا­ن می­کند: «اعضای هیات علمی از آن­جایی­که بار اصلی   فعالیت­های پژوهشی و آموزشی را برعهده دارند نقش کلیدی در این زمینه می­توانند داشته باشند، بنابراین توانمندسازی اعضای هیات علمی و برگزاری دوره­ها و کارگاه های مرتبط پیرامون مهارت­محوری و هم­چنین توجه به مهارت­محوری در فرایند جذب آن­ها بسیار در این زمینه راه­گشا خواهد بود».
توسعه فناوری: دیگر مولفه شناسایی­شده در پژوهش حاضر توسعه فناوری بود. از نظر مشارکت­کنندگان با عنایت به پیشرفت تکنولوژی و جهت بهره­مندی از ظرفیت­های فناوری در آموزش دانشگاهی زیرساخت­های فناوری در دانشگاه باید تقویت شود. در این باره مشارکت­کننده شماره 15 این­گونه بیان می­کند: « از آنجایی­که امروزه فناوری رشد قابل   ملاحظه­ای داشته باید زیرساخت­های فناوری در دانشگاه­ها مهیا شود و هم­چنین ما باید مهارت­های فناورانه را نیز به دانشجویانمان یاد بدهیم و به نوعی سواد فناوری دانشجویان را افزایش دهیم».
بحث و نتیجه­ گیری
پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه­های آموزش مبتنی ­بر مهارت در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد کیفی انجام شده است. این پژوهش بینش جدیدی نسبت به مولفه­های آموزش مبتنی ­بر مهارت ارائه نموده است که می­تواند در نحوه مدیریت، رهبری و  سیاست­گذاری برای مهارت­ محور کردن آموزش دانشگاهی در نظام آموزش عالی کشور مؤثر باشد. یافته­های پژوهش حاضر نشان می­دهد که مولفه­های آموزش مبتنی­ بر مهارت از هفت مقوله اصلی تشکیل شده است. براساس  یافته­های پژوهش سیاست­گذاری در سطح کلان یکی از مولفه­های شناسایی­شده در پژوهش حاضر بودکه در  پژوهش­های مالکپور و همکاران (15) و هم­چنین پژوهش شریفی و همکاران (16) از سیاست­گذاری در سطح کلان به عنوان یکی از اصلی­ترین عوامل برای توسعه آموزش مبتنی­بر مهارت یاد شده، که با نتایج پژوهش حاضر نیز هم­خوانی دارد. در تبیین یافته­های این بخش از پژوهش می­توان گفت از   آن­جایی­که نظام آموزش عالی کشور به صورت متمرکز اداره می­شود، لذا تدوین مدل جامع و مطلوب مهارت­محوری ملی برای نظام آموزش عالی کشور در سطح کلان ضروری می­باشد و ایده مهارت­محوری در برنامه­های توسعه آموزش عالی کشور به عنوان یک الویت راهبردی باید در نظر گرفته شود. ماموریت و رسالت دانشگاه دیگر مولفه شناسایی­شده در پژوهش حاضر بود. در پژوهش­های مالکپور و همکاران (15) و صالحی عمران و عینی­خواه (17) نیز مولفه­های مهارت­محوری در برنامه­ها، طرح­ها و چشم­اندازه­های دانشگاه مورد توجه بوده و بر نتایج پژوهش حاضر نیز صحّه گذاشته­ است. در تبیین یافته­های این بخش از پژوهش می­توان گفت که در راستای دستیابی به آموزش مبتـنی­بر مهارت در نظام آموزش عالی کشـور نهادینه­کردن مهارت­محوری در رسالت­ها و ماموریت­های دانشگاه ضروری است، زیرا رسالت و ماموریت دانشگاه نشان می­دهد که دانشگاه به کدام سمت حرکت کند. در این راستا تعریف رسالت­ مهارت­محوری در نظام آموزش عالی کشور که بتواند دانشجویانی را متناسب با نیازهای جامعه و بازار کار تربیت کند ضروری بنظر می­رسد. برنامه­درسی مبتنی­بر مهارت دیگر مولفه شناسایی­شده در پژوهش حاضر بود که در پژوهش­های مالکپور و همکاران (15)، Muratore (19) و CHAN et al (18) نیز برنامه­درسی مبتنی ­بر مهارت برای توسعه مهارت­محوری در آموزش دانشگاهی مورد توجه بوده و بر نتایج پژوهش حاضر نیز صحّه گذاشته­است. در تبیین یافته­های این بخش از پژوهش می­توان گفت که با توجه به تحولات مختلف اقتصادی، تکنولوژی، اجتماعی و پیشرفت لحظه­ای در علم، باید بازنگری در برنامه­درسی هم با توجه به این تغییرات محیطی و براساس مهارت­محوری صورت گیرد و در بازنگری برنامه­درسی نیازهای دانشجو، جامعه و صنعت در راستای کاربردی و مهارت­محور کردن محتوا در نظر گرفته شود و  هم­چنین در فرایند تدوین برنامه­درسی محتوا براساس نیازهای بازار کار طراحی و تدوین شود. از آن­جایی­که دانشجویان بعد از فارغ­التحصیلی وارد بازار کار خواهند شد، بنابراین باید دانش، مهارت و نگرش یکسان با بازار کار داشته باشند و این دانش و مهارت متناسب با بازار کار از طریق برنامه­درسی مبتنی­بر مهارت در دانشگاه به آن­ها آموخته می­شود. روش­های تدریس دیگر مولفه شناسایی   شده در پژوهش حاضر بود، که در پژوهش­های Phusalux & Fongsuwan (10) ، Amin(11) و Idris & Mbudai (12) نیز نقش کلیدی   شیوه­های تدریس بر مهارت­محورکردن دانشجویان در فرایند یاددهی و یادگیری مورد توجه بود که بر نتایج پژوهش حاضر صحّه گذاشته است.  در تبیین یافته­های این بخش نیز می­توان گفت که با توجه به دنیای پرشتاب و متحّول امروز، آموزش دانشگاهی با چالش‌ها و الزامات جدیدی روبرو می باشد. از یک­سو، فناوری‌های نوین و رشد روزافزون دانش بشری موجب شده است که صرف انتقال دانش، دیگر پاسخگوی نیازهای دانشجویان نباشد. از سوی دیگر، تحولات سریع بازار کار و لزوم تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد موجب شده است تا آموزش دانشگاهی به سمت روش­های تدریس مهارت ‌محور حرکت کنند. بنابراین با تاکید بر مهارت‌آموزی عملی در کلاس درس، ارتباط محتوای آموزشی با نیازهای واقعی جامعه و بازار کار و هم­چنین به‌کارگیری روش‌های نوین تدریس می­توان کاستی‌ها و چالش‌های روش­های تدریس فعلی مبتنی­بر انتقال دانش نظری را مرتفع کرد. آموزش کارآفرینی دیگر مولفه    شناسایی­شده در پژوهش بود که در پژوهش­های مالکپور و همکاران (15) و صالحی عمران و عینی­خواه (17) نیز ترویج و نهادینه­کردن کارآفرینی در دانشگاه تاکید شده  است که با نتایج پژوهش حاضر هم­خوانی دارد. در تبیین یافته­های این بخش از پژوهش می­توان گفت که با کارآفرینانه نمودن دروس، شیوه­های تدریس، برگزاری دوره­ها و کارگاه­های آموزشی کارآفرینی و هم­چنین برگزاری دوره­های کارآموزی می­توان در راستای توسعه آموزش مبتنی­بر مهارت در نظام آموزش عالی کشور قدم برداشت. توانمندسازی اعضای هیات علمی دیگر مولفه شناسایی­شده در پژوهش حاضر بود. که این مولفه در  پژوهش­های Tang (13) Amin (11) و Idris & Mbudai (12) که در آن­ها نیز بر نقش کلیدی توانمندسازی اعضای هیات علمی تاکید شده است، مورد توجه بوده و با یافته­های پژوهش حاضر همسویی دارد. در تبیین یافته­های این بخش از پژوهش می­توان گفت از آن­جا که اعضای هیات علمی باعث افزایش کیفیت و توان علمی آموزش عالی بخصوص در امر آموزش و پژوهش و تربیت افراد نخبه و متخصص می­شوند، نقش مهمی در امر توسعه کشور ایفا می­کنند. بنابراین مطلوب است دانشگاه­ها در راستای توسعه همه جانبه اعضای هیات علمی خود گام­های اساسی برداشته و به گونه ­ای  برنامه ­ریزی­ شده، رشد و ارتقای همه­جانبه اعضای هیات علمی خود را فراهم آورند. بنابراین نیاز است که تدابیری برای ارتقای توانمندی­ها، قابلیت­های علمی و مهارت­های حرفه­ای اعضای هیات علمی در دانشگاه در راستای توسعه آموزش مبتنی­بر مهارت اتخاذ شود.
یافته­ها هم­چنین نشان داد که توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات عامل مهم دیگری در جهت گسترش آموزش مبتنی ­بر مهارت در آموزش عالی کشور است. در تبیین یافته­های این بخش می­توان گفت که با ظهور و توسعه فنّاوری اطّلاعات، روند جهانی‌شدن با شتابی بیشتر با محور عنصر اطّلاعات در حال گسترش است. این پدیده دیری نپایید که عرصه‌های اقتصادی، تجاری و سیاسی کشورها را نیز با توسعه تجارت الکترونیک و ایجاد دولت الکترونیک متأثر ساخت. بی‌شک یکی از مهم‌ترین دستاوردهای توسعه فنّاوری اطّلاعات، تحوّل در عرصه آموزش است. کلاس‌های مجازی و دانشگاه مجازی، به‌ طورکلی یادگیری الکترونیکی از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های قابل‌اتکا برای توسعه این مهارت‌هاست. امروزه گسترش فنّاوری اطّلاعات به‌ ویژه اینترنت، به‌ عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از جهانی‌شدن مزایای فراوانی برای آموزش عالی به همراه آورده است. بنابراین ایجاد زیرساخت­های فناوری اطلاعات در راستای آموزش مهارت­های فناوری برای دانشجویان جهت بهره ­مندی در دنیای بازار کار از ضروریات محسوب می­شود.
از جمله محدودیت­ ها و مشکلات پیش­روی پژوهش حاضر  می­توان به موراد زیر اشاره کرد: عدم همکاری بعضی از اعضای هیات علمی با پژوهشگر برای انجام مصاحبه و جمع­آوری داده­ها؛ فراهم نبودن شرایط برای انجام مصاحبه­های جمعی به صورت گروه­های کانونی برای گردآوری داده­های دقیق­تر. با عنایت به یافته‌های این پژوهش به‌منظور تقویت و توسعه مهارت­محوری در آموزش دانشگاه­ها برای رسیدن به وضعیت مطلوب، ابتدا باید به مقوله مهارت­محوری در رسالت، ماموریت و چشم­اندازهای دانشگاه توجه کرد و  مهارت محوری را به تمامی سطوح تصمیم­گیری و اجرایی دانشگاه تعمیق داد.   هم­چنین باید بین محتوای دروس دانشگاهی با نیازهای شغلی از طریق بازبینی و به روز رسانی برنامه­های درسی سازگاری ایجاد کرد و در دانشگاه موقعیت­هایی را برای تجربه مبتنی­بر کار و  مکان­های کارآموزی برای دانشجویان فراهم کرد،    هم­چنین بستر را برای اجرای برنامه­های آموزش عملی و    تجربه­محور از طریق حضور دانشجوها در میدان کار برای تحریک ذهن آن­ها فراهم کرد و از ظرفیت­های تکنولوژی برای هوشمندسازی کلاس­های درس با هدف شبیه­سازی کسب و کارها بهره جست.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط معاونت پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی با شماره نامه : 310 در تاریخ 1402/12/13 تصویب شد.
حمایت مالی
این مقاله حاصل بخشی از طرح پسادکتری رشته مدیریت آموزشی در دانشگاه محقق اردبیلی است که با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شده است. مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی و طراحی مطالعه: عادل زاهد بابلان، شهرام مهرآور گیگلو؛ کسب، تحلیل و تفسیر داده‌ها: شهرام مهرآور گیگلو؛ تهیه پیش‌نویس دست‌نوشته: شهرام مهرآور گیگلو؛ بازبینی نقادانه دست‌نوشته: عادل زاهد بابلان، شهرام مهرآور گیگلو؛ تحلیل آماری: عادل زاهد بابلان، شهرام مهرآور گیگلو؛ جذب منابع مالی: عادل زاهد بابلان؛حمایت اداری، فنی یا موادی: عادل زاهد بابلان؛ نظارت بر مطالعه: عادل زاهد بابلان
تعارض منافع
هیچ­گونه تعارض منافعی بین مولفان مقاله وجود ندارد.
قدردانی
بدین وسیله از همه کسانی که در انجام پژوهش حاضر پژوهشگران را یاری کرده­اند، تشکر می­ گردد.


 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: مدیریت آموزشی

فهرست منابع
1. Kayzouri AH, Mohammadi Hoseini SA. Sadat Soleimani E .[Students' Perception of Faculty Members' Teaching Competence (Case Study: Ferdowsi University of Mashhad)]. Research in Teaching 2019; 7(4):107-131.‏ [Persian]
2. Talman K, Vierula J, Kanerva AM, Virkki O, Koivisto JM, Haavisto E. Instruments for assessing reasoning skills in higher education: A scoping review. Assessment & Evaluation in Higher Education 2021;46(3): 376-392.‏ [DOI:10.1080/02602938.2020.1776212]
3. Emike OE, Chidi DM. Skill-Oriented Education And Career Competence Among Postgraduate Students In University Of Lagos, Nigeria. Ethiopian e-Journal for Research and Innovation Foresight (Ee-JRIF) 2019;11(1).
4. Soini K, Jurgilevich A, Pietikäinen J, Korhonen-Kurki K. Universities responding to the call for sustainability: A typology of sustainability centres. Journal of Cleaner Production 2018;170: 1423-1432.‏ [DOI:10.1016/j.jclepro.2017.08.228]
5. Śleszyńska M. How to Write (Science) Better. Simplified English Principles in a Skill-Oriented ESP Course. Studies in Logic, Grammar and Rhetoric 2021; 66(1):115-33.‏ [DOI:10.2478/slgr-2021-0008]
6. Huckabee ML, Flynn R, Mills M. Expanding rehabilitation options for dysphagia: skill-based swallowing training. Dysphagia 2023; 38(3): 756-767.‏ [DOI:10.1007/s00455-022-10516-3]
7. Mwita, KM. Tanzania graduate employability: Perception of human resource management practitioners. International Journal of Human Resource Studies 2018; 8(2): 263-272.‏ [DOI:10.5296/ijhrs.v8i2.12921]
8. Thirunavukarasu G, Chandrasekaran S, Subhash Betageri V, Long J. Assessing learners' perceptions of graduate employability. Sustainability 2020; 12(2): 460.‏ [DOI:10.3390/su12020460]
9. Khawla A, Khataybeh A. Representing teaching staff in Jordanian universities for the 21st century skills. Pegem Journal of Education and Instruction 2021;11(3): 17-25.‏
10. PhusaluxJ UB, Fongsuwan W. Determinants of modern management of private vocational colleges: A Structural Equation Model. Research Journal of Business Management, 2015;9(2):378-90.‏ [DOI:10.3923/rjbm.2015.378.390]
11. Amin JB. Quality assurance of the qualification process in TVET: Malaysia Country. The Online Journal for Technical and Vocational Education and Training in Asia 2016;7: 1-12.‏
12. Idris A, Mbudai Y. Technical and vocational education: Challenges towards youths empowerment in Kano State-Nigeria. Journal of Technical Education and Training 2017; 9(1).‏
13. Tang KN. Innovate Higher Education to Enhance Graduate Employability. Pertanika Journal of Social Sciences & Humanities 2019;27(2). [DOI:10.4324/9780429058899-14]
14. Partey PA. The importance of field experience in teacher preparation: Perspectives of trainee economics teachers in the University of Cape Coast. International journal of research in social sciences 2014;4(4): 58-63.‏
15. Malekpour Lapari K, Montazeri T. [The components of the Curriculum based on Skills in Higher Education and Presenting a Model: A Meta-synthesis]. Journal of higher education curriculum studies 2022; 12(24): 103-137.[Persian]
16. Sharifi Asadi Malafeh F, Khorasani A, Fathi Vajargah K, Salehi Omran E.[Determination of Employability skills of Academic Graduates with Exploratory Mixed Method Approach]. Theory and Practice in the Curriculum 2019;7 (13): 29-52. [Persian]
17. Salehi Omran, Ebrahim; Einkhah, F. [Skill training, human capital development and employment]. 7th National Conference on Human Capital Development. 2019 Dec 28; Tehran 2020. [Persian]
18. Chan CK, Fong ET, Luk LY, Ho R. A review of literature on challenges in the development and implementation of generic competencies in higher education curriculum. International Journal of Educational Development 2017; 57: 1-10.‏ [DOI:10.1016/j.ijedudev.2017.08.010]
19. Muratore S, Kim M, Olasky J, Campbell A, Acton R. Basic airway skills acquisition using the American College of Surgeons/ Association for Surgical Education medical student simulation-based surgical skills curriculum: Initial results. The American Journal of Surgery 2017; 213(2): 233-237.‏ [DOI:10.1016/j.amjsurg.2016.09.053]
20. Purnima KS, Lalitha A, Srinivas T. Constraints Perceived by Participants of Skill Oriented Certificate Courses in Establishing Small Scale Enterprise Units. Asian journal of Extension Education 2020; 38: 66.‏
21. Lotfi Jalal Abadi M, Farhadi A, Ravaei S, Gholami M.[Designing a Skill-oriented Model for Occupational Students: Using the Grounded Theory]. Karafan Journal 2020; 16 (2): 71-100. [Persian]
22. Entezarian N, Tahmasebi T. [Examining the degree of coordination and adaptation of the higher education system and technical and vocational educational whit the needs of the labor market]. Work and society 2011;11 (140): 59-70. [Persian]
23. Mohammadpour A. [Anti-Method: Logic and Design in Qualitative Methodology.].Tehran.2nd ed. Sociologists; 2012. [Persian]

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پژوهش در آموزش علوم پزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Research in Medical Education

Designed & Developed by: Yektaweb