کاربست نظریه خود تعیینگری در آموزش اکوکاردیوگرافی
|
علی حسین ثابت* |
گروه قلب و عروق، بیمارستان مرکز قلب تهران، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران ، ایران ، ali_hosseinsabet@yahoo.com |
|
چکیده: (2449 مشاهده) |
نامه به سردبیر
نظریه خود تعیین گری بر نقش فرآیندهای انگیزشی در یادگیری تاکید می کند و کمتر در آموزش پزشکی مورد توجه قرارگرفته است. این نظریه بیان می کند که آدمی به طور ذاتی تمایل به رشد دارند و لذا سه نیاز بنیادین روانشناختی را مطرح می کند:
1- خودمختاری: تمایل فرد به اینکه منبع رفتارش باشد، احساس کند که خودش انتخاب میکند و اعتقاد پیدا کند که با اراده خود آزادانه انتخاب میکند. 2- شایستگی: تمایل فرد برای حس کردن موثر بودن در اعمالی که انجام میدهد و اینکه آنچه که انجام میدهد، خوب انجام می دهد. 3-وابستگی: تمایل به متصل شدن با دیگران برای اینکه توسط دیگران پذیرفته شود و ارزشمند تلقی شود (1،2). از سوی دیگر این نظریه طیفی از انگیزههای فرد را از بدون انگیزش تا انگیزش بیرونی و انگیزش درونی مطرح میکند. انگیزش بیرونی یعنی آنکه منبع رفتار در خارج فرد است مانند اجتناب از تنبیه و یا رسیدن به پاداش. انگیزش درونی به این معنی است که فرد خودش بهصورت خودجوش به انجام کاری می پردازد. انگیزش درونی با یادگیری بهتر و عملکرد بهتر و موفقیت بیشتر همراه است (1). برآورده شدن این سه نیاز بنیادین روانشناختی که منجر به تبدیل انگیزش از بیرونی به درونی (فرایند درونیسازی) میشود، همراه با عملکرد بهتر فرد است. از این رو روش های آموزشی که ارضای این سه نیاز بنیادین روانشناختی را در نظر می گیرند مطلوب هستند (3) و لذا توصیه هـایی بـر ایـن اساس مطرح شده است (1،2،4) که در ادامه با ذکر مثالهایی در زمینه آموزش اکوکاردیوگرافی به آن می پردازیم.
حمایت از خودمختاری:
1- شناسایی آنچه که دستیار می خواهند بدانند: در زمان شروع دوره عملی اکوکاردیوگرافی از دستیاران بخواهیم که به وضوح بیان کنند که در این دوره میخواهند به چه توانایی های برسند. این خواسته ها ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد. لذا اگر آموزش عملی اکوکاردیوگرافی به صورت فردی باشد میتوان این خواسته ها را برآورده کرد. لذا دستیار احساس می کند خودش آنچه را که می خواهد یاد می گیرد.
2- مشارکت فعال دستیار را تشویق کنید: در زمان اکوکاردیوگرافی از دستیار بخواهیم که خودش پروب اکوکاردیوگرافی بدست بگیرد و اکوکاردیوگرافی بیمار را انجام دهد تا اینکه صرفاً نظاره گر انجام اکوکاردیوگرافی باشد.
3- پذیرش مسئولیت بیشتر در آموزش: فراهم کردن مشارکت کافی نمی باشد بلکه دستیار را باید در فرایند یادگیری بیشتر درگیر کرد به عنوان نمونه از او بخواهیم از جلسه بعد با مطالعه نمره بندی دریچه میترال در تنگی دریچه میترال خودش این نمره دهی را انجام دهد یا راه های مختلف اندازه گیری سطح دریچه میترال و نقاط قوت و ضعف هر روش را مطالعه کند تا در مورد هر بیمار با تنگی دریچه بهترین روش ممکن ارزیابی را انتخاب کند.
4- دادن قدرت انتخاب: برای دستیار تا حدی این امکان فراهم شود که خودش بیماری را که مدنظرش است (با توجه به مشکلاتی که بیمار دارد) انتخاب نماید و اکوکاردیوگرافی او را انجام دهد.
5- ارزشمند سازی موارد غیر جالب: امکان ندارد که تمام موارد اکوکاردیوگرافی برای دستیار جالب باشد. در مواردی که اکوکاردیوگرافی بیماران خاصی برای او جالب نیست باید اهمیت اکوکاردیوگرافی این بیماران و این که در آینده در کار حرفه ای درگیر این موارد خواهد می تواند کمک کننده باشد. به عنوان مثال اکوکاردیوگرافی بیماران با چاقی شدید که از نظر فیزیکی سخت می باشد. در این موارد باید به دستیار یادآوری کرد که در آینده با تعداد زیادی از اینگونه بیماران روبرو خواهد شد و مشکلات قلبی عروقی در این بیماران زیاد می باشد.
6- استفاده کمتر از واژگان کنترل کننده: به جای استفاده از واژه های نظیر باید، حتماً و نیاز است از واژه هایی نظیر می توان و یا شاید استفاده کرد. به عنوان مثال به جای کاربرد شما باید اندازه حجم دهلیز چپ را اندازه گیری میکردید استفاده از اندازهگیری حجم دهلیز چپ شاید کمککننده بود.
7- فراهم کردن منطق معنی دار زمانی که انتخاب امکانپذیر نمی باشد: در صورت فراهم کردن دلیل قانع کننده فرد تنها گزینه موجود را خودش انتخاب می کند. به عنوان مثال "امروز تمام بیماران ما بیماران با اکوکاردیوگرافی ساده هستند و بیماری که چالش برانگیز باشد، نداریم اما اگر خوب دقت کنیم ممکن است نکات چالش برانگیزی را در همین بیماران پیداکنیم.
حمایت از شایستگی:
1- فراهم آوردن راهنمایی ساختارمند: واگذاری مسئولیت آموزش به دستیار به معنای اینکه دستیار هرچه را خواست انجام دهد، نیست. از اینرو آموزشگر اکوکاردیوگرافی باید اندازه گیرهای و تصاویر و ویدئوهای دستیار را چک کند و موارد خطا را به او گوشزد نماید تا تعادلی بین کسب تجربه و به دست گیری رهبری در آموزش ایجاد شود.
2- فراهم کردن چالش های بهینه: بیمارانی که برای انجام اکوکاردیوگرافی توسط دستیار انتخاب می کنیم باید متناسب با سطحی از شایستگی باشد که دستیار اکنون در آن قرار دارد. انتخاب موارد سخت و یا آسان کمک کننده نمی باشد زیرا موارد سخت باعث سرکوب شایستگی می شود و موارد ساده رضایت فراگیر از شایستگی را فراهم نمیکند. به عنوان مثال برای دستیار سال سوم نباید موارد بیماریهای مادرزادی پیچیده انتخاب شود و نباید بیماران با درد قفسه صدری انتخاب شود، بیماران با مشکلات دریچهای یا بیماریهای مادرزادی ساده مفید است.
3- ارائه پس خوراند سازنده و مثبت: ارائه پسخوراند منفی باعث تخفیف احساس شایستگی می شود و ارائه پسخوراند مثبت که فقط تمجید و تعریف است باعث کاهش خود تعیین گری است. پسخوراند مثبتی مفید است که دستاوردهای شایستگی فرد را به او بازنمایاند و قدم بعدی برای شایستگی بیشتر را به او نشان دهد. به عنوان مثال "شما بخوبی کارکرد سیستولی بطن چپ را با روش Modified Simpson ارزیابی می کنید من دوست دارم شما با روش Eye ball نیز بتوانید کارکرد سیستولی بطن چپ را ارزیابی کنید."
4- ارزشمند کردن و مهم نشان دادن کار دستیار: این که به طور جدی کار دستیار مهم نشان داده شود و اینکه احساس کند که در محیط بالینی مهم است به ارضای این نیاز بنیادین روانشناختی کمک میکند. به عنوان مثال: "از این که شما در اکوکاردیوگرافی این بیمار را به درستی انجام دادید و باعث کاهش بار بیماران منتظر در صف شدید، متشکرم."
حمایت از وابستگی:
1- فراهم کردن حمایت عاطفی: حمایت عاطفی اتمسفری را فراهم میکند دستیار با احساس ایمنی سئوالات و مشکلات خودش را بیان میکند و تعامل مثبت و سازنده با آموزشگر ایجاد می کند. به عنوان مثال "استاد من نتوانستم بطن راست را اندازه گیری کنم لطفا" شما اندازه گیری نمایید." یا "خسته به نظر می رسید، دیشب کشیک سختی داشتید؟"
2- آگاهی یافتن از عواطف منفی دستیاران: باید با صبر و حوصله به نظرات دستیاران در مورد مشکلات آموزشی گوش داد و با آنها همدلی کرد. دستیاران نیاز دارند که صحبت هایشان گوش داده شود و این که احساسات و عواطف آنها برای آموزشگرشان مهم است. به عنوان مثال: دستیار: قرار بود این جلسه من بعد از مطالعه الگوریتم تعیین اختلال کارکرد دیاستولی بطن چپ، اختلال کارکرد دیاستولی بطن چپ را خودم ارزیابی نمایم. اما دیشب دخترم تب داشت و من نتوانستم مطالعه کنم. استاد: وقتی بچه بیمار می شود پدر و مادر نمیتوانند به کار دیگری برسند، مشکلی نیست، برای جلسه بعد آماده می شوید."
هر چند که کاربرد همه این توصیه ها ممکن است در تمام موارد امکان پذیر نباشد اما کاربست مواردی از این توصیه ها نیز به بهتر شدن کیفیت آموزش کمک می کند. همچنین آگاهی آموزشگران اکوکاردیوگرافی از نظریه های مختلف آموزش آموزشگران اکوکاردیوگرافی را در آموزش اکوکاردیوگرافی توانمند ساخته و به آنها در مواجهه با دستیاران مختلف که ممکن است هر یک به سبکی بهتر یاد بگیرند، کمک می کند.
در این نوشتار ما سعی کردیم به طور مختصر نظریه خود تعیین گری را معرفی کرده و ایده استفاده از آن را در آموزش اکوکاردیوگرافی مطرح نماییم و با ذکر مثال هایی کاربست آن را بهتر نمایان کنیم. اگرچه این نظریه به جنبه های مهمی از فرایند یادگیری می پردازد، اما نمی توان بیانکرد که رویکرد این نظریه رویکردی جامع و مانع است. از سوی دیگر تاکنون استفاده از این نظریه در آموزش اکوکاردیوگرافی مورد بررسی و ارزشیابی قرار نگرفته است.
|
|
واژههای کلیدی: خودتعیین گری، اکوکاردیوگرافی، آموزش |
|
متن کامل [PDF 223 kb]
(587 دریافت)
| | متن کامل (HTML) (507 مشاهده)
|
نوع مطالعه: نامه به سردبير |
موضوع مقاله:
سایر
|
|
|
|
|
فهرست منابع |
1. Ten Cate TJ, Kusurkar RA, Williams GC. How self-determination theory can assist our understanding of the teaching and learning processes in medical education. AMEE guide No. 59. Med Teach 2011;33(12):961-73. [ DOI:10.3109/0142159X.2011.595435] 2. Orsini C, Evans P, Jerez O. How to encourage intrinsic motivation in the clinical teaching environment?: a systematic review from the self-determination theory. J Educ Eval Health Prof 2015;12:8. [ DOI:10.3352/jeehp.2015.12.8] 3. Lyness JM, Lurie SJ, Ward DS, Mooney CJ, Lambert DR. Engaging students and faculty: implications of self-determination theory for teachers and leaders in academic medicine. BMC Med Educ 2013;13:151. [ DOI:10.1186/1472-6920-13-151] 4. Kusurkar RA, Croiset G, Ten Cate TJ. Twelve tips to stimulate intrinsic motivation in students through autonomy-supportive classroom teaching derived from self-determination theory. Med Teach 2011;33(12):978-982. [ DOI:10.3109/0142159X.2011.599896]
|