دوره 10، شماره 4 - ( 1397 )                   جلد 10 شماره 4 صفحات 40-31 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Amini M, Rahimi H, Kiani M. The Evaluation of Class Culture from the Viewpoint of Student’s at Kashan University of Medical Sciences. Res Med Edu 2019; 10 (4) :31-40
URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-672-fa.html
امینی محمد، رحیمی حمید، کیانی مسعود. ارزیابی فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی کاشان. پژوهش در آموزش علوم پزشکی. 1397; 10 (4) :31-40

URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-672-fa.html


گروه مدیریت آموزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران ، dr.hamid.rahimi@kashanu.ac.ir
واژه‌های کلیدی: فرهنگ کلاس، دانشجو، دانشگاه
متن کامل [PDF 209 kb]   (837 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4013 مشاهده)
متن کامل:   (1805 مشاهده)
مقدمه

یکی از مهم­ترین مفاهیم انسانی و اجتماعی که همواره  دلالت­های آن در حوزه­ های مختلف ازجمله قلمروهای آموزشی و تربیتی مورد توجه و تاکید است، مفهوم فرهنگ می ­باشد. این واژه مرکب از دو کلمه یعنی "فر" به معنای بالا و "هنگ" از ریشه اوستایی سنگ به معنای کشیدن سنگینی و وزن است و ترکیب آن­ها به لحاظ لغوی به معنای کشیدن و بیرون کشیدن است (1) و در کاربردهای این کلمه نوعاً هر امر متعالی و مثبت را با آن یاد می­کنند (2). به علاوه، معادل انگلیسی فرهنگ یعنی Culture هم در اصل به معنای کشت و کار بوده و در تحولات معناشناختی، به تدریج این واژه در کاربردهای مجازی از کشت زمین به پرورش اندیشه تعمیم یافته (3) و بار معنایی حرکت به سوی کمال و عامل اصلی پیشرفت فکری انسان و جامعه را پیدا کرده است (4،5).
اما فارغ از این معانی واژه­شناختی، می­توان فرهنگ را در تعریفی وسیع­تر به منزله بستری شامل ارزش­ها و آداب و رسوم مختلف مطرح و تعریف کرد که تمامی رفتارهای پایدار اجتماعی در درون آن شکل گرفته و در عین حال به کنش­ها و رفتارهای فرد نیز جهت می­دهد (6). درواقع، هم­چنان­که در مطالعات روان­شناسی، مفهوم شخصیت به عنوان یک مفهوم محوری مطرح است، فرهنگ نیز شاه بیت مطالعات  انسان­شناسی و مردم­شناسی می­ باشد (7). لذا آنچه که تحت عنوان فرهنگ سازمانی و در سطح خردتر فرهنگ کلاسی نامیده می­شود ناظر بر وجود مجموعه­ای از ارزش­ها و ترجیحات مختلف است که در بستری اجتماعی یعنی سازمان و یا کلاس درس شکل گرفته و عملکردها و رفتارهای افراد حاضر در آن را هدایت و جهت­دهی می­نماید (8).بدون تردید، کلاس درس به عنوان بستر یا محیط اصلی تحقق مهم­ترین هدف نظام­های آموزشی یعنی یادگیری است. اگر یادگیری را به معنای ایجاد تغییرات مطلوب در رفتارهای بالقوه یادگیرندگان تعریف نماییم (9)، در آن صورت محمل یا محیطی که این تحول مثبت در آن باید رخ دهد، کلاس درس می­باشد. درواقع، کلاس درس به عنوان محلی برای ارائه خدمات مستقیم به فراگیران، می­تواند زمینه رشد فردی و توسعه همه جانبه جوامع انسانی را فراهم کند (10). می­توان کلاس درس را سازمانی متشکل از استاد و دانشجویانی تلقی کرد که هر یک مجموعه­ای از صفات منحصر به فردی همچون احساسات، ارزش­ها، نیازها و انگیزه­ها را با خود به این مکان می­آورند (11). بدیهی است خصوصیات شخصی دانشجویان در کلاس درس و خرده فرهنگ­های آن بر یکدیگر تاثیر گذاشته و فرهنگ جدیدی را به وجود می­آورد. هویت، شخصیت و رفتار افراد می­تواند به مرور تحت تاثیر فرهنگ سازمانی قرار گرفته که حاصل آن عدم رضایت و بی­میلی و یا بالعکس پویایی و خلاقیت است (12). از این منظر، کلاس درس به عنوان یک نظام اجتماعی و گروه ثانویه دارای مجموعه ­ای از باورها، هنجارها و ارزش ­های مشترک است که زمینه تمایز آن را از سایر واحدها فراهم می­کند (13). این باورها، دیدگاه­ها، هنجارها و ارزش­های مشترک، خود را در قالب مفهومی تحت عنوان فرهنگ کلاسی بروز و نشان می­دهد. جانسون معتقد است فرهنگ کلاسی با توجه به باورها و ارزش­های ضمنی و صریح خود می­تواند از یک سو مروج فضایی آزاد، برانگیزاننده و دلگرم کننده برای ایجاد یادگیری در فراگیران باشد و از سوی دیگر هم ممکن است محیطی سرد، منفی و غیرمنعطفی را  به­وجود آورد که زمینه مقابله و مقاومت افراد با یکدیگر را فراهم می­سازد (14). فرهنگ کلیت در هم بافته­ای از دانش، هنر، اخلاق، قانون، آداب رسوم و هرگونه قابلیت­ها و عاداتی است که به وسیله انسان به­عنوان عضوی از جامعه کسب شده و در رفتارها وی بروز می­نماید. برخی از فرهنگ ­ها مثبت و باز بوده و فضایی گرم، انسانی، همراه با جو اعتماد و حمایتی ایجاد و باعث عملکرد و بهره­وری مؤثر می­شوند در مقابل، فرهنگ­هایی که از مسأله­یابی ممانعت نموده و منبع مقاومت و هرج و مرج باشند، را می­توان فرهنگ منفی و بسته تلقی نمود که نشانگر وجود فضائی سرد، مستبدانه وظیفه­گرا، سفت و سخت خواهد بود (14). فرهنگ بینابین، حالتی بین فرهنگ باز و بسته است که البته آنچه در این میان باید مورد توجه جدی قرار بگیرد نحوه ادراک و برداشت دانشجویان از فضای حاکم بر کلاس درس یا همان فرهنگ کلاسی است. دقیقاً همین تصورات و برداشت­های دانشجویان است که منجر به بروز رفتارهای مثبت و سازنده و یا منفی و مخرب از سوی آنان می­گردد (15). از دیدگاه لوسرو ایجاد یک فرهنگ کلاسی مثبت به ویژه از نظر افزایش سطح همکاری و مشارکت دانشجویان در فرآیندهای یاددهی- یادگیری ضرورت دارد (16).
آدلمن و تایلور هم معتقدند که مفاهیم اصلی مرتبط با فرهنگ کلاسی شامل مواردی هم­چون روحیه دانشجویان، نگرش­های اجتماعی حاکم بر کلاس، ساختار اجتماعی محیط آموزشی، برنامه درسی و انتظارات آموزشی است که نحوه تعامل آن­ها با یکدیگر، چگونگی فرهنگ کلاسی را مشخص می­کند. البته در رویکردی کلان­تر ، فرهنگ و جو کلاس درس به وسیله محیط کلی مدرسه یا دانشگاه شکل گرفته و آن هم متاثر از بسترهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه پیرامونی است (17). از دیدگاه الیاس، فضاهای آموزشی متنوع در یک واحد آموزشی، تجهیزات سمعی و بصری، محیط پیرامونی، روش­های تدریس، رفتار معلمان، سطح مشارکت یادگیرندگان در فعالیت­های کلاس درس و سایر شرایط فیزیکی و روانی موجود، یک فرهنگ جمعی را در کلاس به وجود آورده که به نوبه خود تاثیرات زیادی بر روی فرآیند یاددهی– یادگیری برجا گذاشته (18) و علاوه بر پیشرفت تحصیلی، تاثیرات زیادی برروی میزان رضایت درونی و اجتماعی از مدرسه و کارآیی و اثربخشی آن دارد (19). آلن و هسیک (Allen & Hessick)، حتی وجود تصاویر، رنگ و نور در کلاس­های درس و تاثیرات روانی آن­ها برروی فراگیران و تقویت و تضعیف فرهنگ کلاسی را مورد توجه قرار می ­دهند (20). به علاوه، وجود عواملی مانند کمک به مدرسان برای تقویت انگیزه­های درسی دانشجویان، تعیین انتظارات بالای آموزشی، انتقال و ارجاع اهداف و انتظارات به والدین و دانشجویان، ارائه بازخوردهای متعدد، مقابله با رفتارهای سوء و تاکید بر برنامه درسی مورد نظر ازجمله متغیرهایی محسوب می­گردند که در ایجاد فرهنگ کلاسی مثبت نقش مهمی ایفاء می­ کنند (21). به علاوه، عوامل دیگری هم­چون رهبری کلاس درس و میزان نفوذ واقعی اساتید بر روی دانشجویان (13)، سبک اساتید از نظر وظیفه ­مداری یا رابطه­ مداری (22)، توجه به جنبه­های مختلف رشد و شخصیت یادگیرندگان (23)، الگوی ارتباطی استاد- دانشجو (24)، وجود شاخصه­ هایی مثل صمیمیت، بردباری، انعطاف­ پذیری، تعامل میان یادگیرندگان و اساتید (25)، همدلی، مسئولیت­ شناسی، نظم و انضباط (26) ازجمله متغیرهایی هستند که وجود و حضور آن­ها در موقعیت­ های یاددهی– یادگیری یعنی کلاس درس نقش قابل توجهی در ایجاد و بسط یک فرهنگ کلاسی مثبت و اثربخش دارند.
از سوی دیگر، پژوهش ­های انجام گرفته توسط محققان مختلف نیز نقش و جایگاه فرهنگ کلاسی را در ابعاد مختلف نشان   می­دهد. یافته ­های حاصل از پژوهش ذوالفقار و زمیر موید آن بود که از دیدگاه دانشجویان، مولفه­های مختلف فرهنگ کلاسی (روش­ های تدریس، نحوه چیدمان کلاس درس، سطح مسئولیت­پذیری استاد، تجهیزات کمک آموزشی) تاثیر   معنی­داری برروی میزان یادگیری درسی و عملی آن­ها دارند (21). تحقیق فیشر هم نشان داد که برای ایجاد یک فرهنگ اثربخش کلاسی و نیز یک محیط یادگیری سازنده، پیش­بینی فضاهای مختلف در کلاس درس (کار، مباحثه و استراحت دانشجویان) و وجود حمایت­های روانشناختی لازم از ضرورت زیادی برخوردارند (27). پولولی و همکاران نیز در پژوهش خود گزارش کرده­اند که در مراکز دانشگاهی پزشکی، موانع و مشکلات متعددی در زمینه فرهنگ ارتباطی وجود دارد و این مشکلات نهایتاً ممکن است کارآیی و بهره­وری دانشجویان، اساتید و کارکنان این واحدهای آموزشی را مختل نماید (11). همچنین، صابریان و همکاران در پژوهشی به بررسی فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان پرداخته و گزارش کرده­اند که از نظر اکثر دانشجویان کارشناسی ارشد و پزشکی عمومی، فرهنگ کلاسی دانشگاه مورد بررسی فرهنگی باز، گرم و حمایتی بوده ولی در مورد سایر رشته­ها، نتایج حاصله وجود یک فرهنگ بینابینی را نشان می ­دهد (28). نتایج تحقیق دل آرام نیز در مورد فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد نشان داد که غالب دانشجویان مورد مطالعه فرهنگ حاکم بر کلاس­های درس خود را فرهنگ بینابینی ارزیابی نموده­اند (29). جویباری و همکاران نیز در تحقیق خود ضمن گزارش یافته مشابه تصریح کرده­اند که بیان روشن انتظارات از جانب اساتید و وجود تعامل و ارتباط مثبت میان آن­ها با دانشجویان و بکارگیری شیوه­های دانشجو- محور، زمینه ایجاد یک فرهنگ کلاسی باز و صمیمی را فراهم کرده و باید به­عنوان عاملی مهم در عملکرد تحصیلی آن­ها مورد توجه قرار بگیرد (24). حقیقی و همکاران، نیز طبق نظر اکثر دانشجویان مقاطع و رشته­های تحصیلی مختلف، فرهنگ کلاسی دانشگاه علوم پزشکی شهر اهواز را فرهنگ بینابینی ارزیابی نمودند (30). گاراس (Garaas) در تحقیق خود نشان داد که توسعه فرهنگ کلاسی مثبت منجر به مشارکت بیشتر دانشجویان در امور و و فعالیت­های کلاسی می­شود و فرهنگ کلاسی که همراه با اعتماد، ایمنی، چالش و شادی باشد سنگ بنای آموزش فراگیر و موثر است (31). قدسیان و همکاران دریافتند مشتری مداری، داشتن چشم انداز، پیشرو و فعال بودن، داشتن نگاه سرمایه­ای به انسان، دانش­گرایی، ارزش­محوری، کرامت ذاتی، انگیزه رشد و تعالی، روابط انسانی و انسجام درونی از عناصر اصلی الگوی فرهنگ سازمانی سازمان­های آموزشی شهر بیرجند است (32).
از آنجا­که مفهوم دانشگاه به عنوان نهادی که مرکز پردازش و انتقال زمینه­های مختلف علمی از نسلی به نسل دیگر است، همچنین فرهنگ­سازی علمی، اجتماعی، تربیتی و آموزشی از این نهاد نشأت می­گیرد، شناخت ادراکات و احساسات دانشجویان نسبت به فرهنگ و روابط اعضای کلاس چه برای برنامه­ریزی، سازماندهی و چه برای دگرگونی و تغییرات مثبت که لازمه پویایی کلاس می­باشد، دارای اهمیت است. از طرف دیگر، فرهنگ کلاسی به عنوان یک متغیر مهم آموزشی، نقش قابل توجهی در کارآمدی و اثربخشی نهادهای آموزشی ازجمله دانشگاه­ها و مراکز آموزش عالی دارد. لذا این مطالعه با درک این واقعیت درصدد بررسی و ارزیابی فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان بود تا از این طریق، ضمن ارائه تصویری روشن از واقعیات موجود، داده­ها و اطلاعات لازم را جهت اصلاح و بهبود احتمالی این حوزه ارائه نماید و با ایجاد فضایی امن و حمایت­کننده، محیطی خلاق و آزاد برای رشد و شکوفایی استعدادهای دانشجویان فراهم سازند. بر همین اساس هدف تحقیق حاضر، بررسی فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی و مقایسه آن از دیدگاه دانشجویان برحسب جنسیت، مقطع تحصیلی و دانشکده محل تحصیل بود.
روش­ ها
در این پژوهش از روش پژوهش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. پژوهش حاضر از پژوهش‌های کاربردی است که با هدف بررسی فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی طراحی شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان به تعداد 2148 بود که در 4 دانشکده پزشکی، پرستاری و مامایی، بهداشت و پیراپزشکی در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. جهت تعیین واریانس جامعه آماری، انجام یک مطالعه مقدماتی روی تعدادی از دانشجویان ضروری بود. لذا تعداد 30 نفر از دانشجویان به­صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه­ها در بین آن­ها توزیع شد، پس از استخراج داده­های مربوط به پاسخ­های گروه مزبور و پیش برآورد واریانس (40/0)، سطح معنی­داری (95/0)، حجم جامعه (2148) و میزان خطا (05/0)، حجم نمونه آماری پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 221 نفر   به­دست آمد. حجم نمونه برآورد شده 221 نفر بوده که در ‌این پژوهش تعداد 200 پرسشنامه برگشت داده شد. با توجه به این­که نرخ بازگشت پرسشنامه­ها 90/0 بود بر این اساس تجزیه و تحلیل آماری بر روی 200 آزمودنی انجام گرفت و توان آماری و سطح معنی­داری پس از تحلیل مقدماتی محاسبه و کفایت آن از طریق توان آزمون، 83/0 برآورد گردید. برای نمونه‌گیری از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای متناسب با حجم استفاده شد. بر این اساس از 442 نفر دانشجوی دانشکده پزشکی 41 نفر (21 درصد)، از 381 دانشجوی دانشکده پرستاری 35 نفر (17 درصد)، از 654 دانشجوی دانشکده بهداشت 61 نفر (31 درصد) و از 671 دانشجوی دانشکده پیراپزشکی 63 نفر (31 درصد) در نمونه آماری قرار گرفتند. سپس از بین دانشکده­های مذکور، 8 کلاس به­صورت تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده‌ها در این پژوهش پرسشنامه‌ای دو بخشی شامل اطلاعات جمعیت‌شناختی و فرهنگ کلاسی بود که توسط استیفن رابینز (Robbins) تهیه شده بود. این پرسشنامه استاندارد، شامل 8 سئوال بود که براساس مقیاس پنج درجه­ای لیکرت از کاملاً موافقم، تا کاملاً مخالفم نمره‌گذاری می‌شد. در مورد سئوال‌های فرهنگ کلاسی، برای پاسخ‌ها امتیاز 1 تا 5 منظور شد و مجموع نمره‌ها مورد قضاوت قرار گرفت. به نحوی که کسب نمره 30 به بالا نشانگر فرهنگ باز، گرم، انسانی و جو اعتماد و حمایتی، کسب نمره 20 تا 29 بیانگر فرهنگ بینابینی، گاهی سخت‌گیری و در برخی شرایط فرهنگ باز و صمیمی و کسب نمره زیر 20 نشانگر فرهنگ بسته، سرد و مستبدانه بود (33).
به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی سازه و به روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه با استفاده از نرم‌افزار Amos.Ver.22 انجام شد و شاخص‌ها (98/0GFI=، 95/0 AGFI=و 02/0SRMR=) حاکی از نقش مهم و معنی­دار هر یک از سئوال‌ها در اندازه‌گیری عامل فرهنگ کلاسی بود (نمودار 1).

پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 88/0 برآورد گردید که حاکی از پایایی بالای ابزار اندازه­گیری است. پس از اجازه اجرای طرح از طرف مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کاشان، از کلیه شرکت­کنندگان، رضایت اجرای طرح گرفته و به ایشان اطمینان داده شد که پرسشنامه­ها بدون نام خواهند بود، نتایج محرمانه است و در انتها به آنان اعلام خواهد شد. مدت زمان مناسبی برای پر کردن پرسشنامه طرح درنظر گرفته شد. محقق با دادن این توضیحات، پرسشنامه­ها را توزیع و در مدت سه هفته تکمیل و جمع­آوری نمود.
تحلیل داده‌ها در دو سطح توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t تک نمونه­ای، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه) با استفاده از نرم‌افزارهای آماری SPSS.Ver.18 و Amos.Ver.22 انجام گرفت. آزمون t تک نمونه­ای جهت مقایسه و تعیین میزان باز، بسته و بینابین بودن فرهنگ کلاسی، آزمون t مستقل جهت مقایسه وضعیت فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان برحسب جنسیت و آزمون تحلیل واریانس یک راهه جهت مقایسه وضعیت فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان برحسب دانشکده محل تحصیل و مقطع تحصیلی، مورد استفاده قرار گرفت.
یافته­ ها
از مجموع 200 دانشجوی شرکت‌کننده در پژوهش 99 نفر مرد (5/49 درصد) و 101 نفر زن (5/50 درصد) بودند. 21 نفر (5/10 درصد) در مقطع کاردانی، 76 نفر (38 درصد) در مقطع کارشناسی، 57 نفر (5/28 درصد) در مقطع کارشناسی ارشد و 46 نفر (23 درصد) در مقطع پزشکی عمومی تحصیل می‌کردند.

طبق جدول شماره یک، مقدار چولگی (49/0-) و کشیدگی  (067/0-) مشاهده شده برای متغیر فرهنگ کلاسی، در بازه (2 و 2-) قرار دارد؛ یعنی از لحاظ کجی و کشیدگی، متغیر  فرهنگ کلاسی، نرمال است.

جدول شماره دو نشان می­دهد که نمره بدست آمده (64/2±53/34) بالاتر از نمره ملاک 30 می­باشد و لذا اکثریت دانشجویان، فرهنگ کلاسی موجود در دانشگاه را باز می‌دانستند.
طبق جدول شماره سه دانشجویان پسر با نمره (97/2±17/35) فرهنگ کلاسی را نسبت به دانشجویان دختر با نمره (1/2±91/33)، بازتر گزارش نمودند و این تفاوت از نظر آماری معنی­دار بود.


جدول شماره چهار نشان داد که دانشجویان دانشکده پزشکی با نمره (70/2±12/35)، فرهنگ کلاسی را نسبت به سایر دانشکده­ها بازتر گزارش نمودند اما این تفاوت از نظر آماری معنی­ دار نبود.

جدول شماره پنج نشان داد که دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد با نمره (60/2±57/34)، فرهنگ کلاسی را نسبت به سایر مقاطع بازتر گزارش نمودند اما این تفاوت از نظر آماری معنی­دار نبود.

بحث و نتیجه­گیری

بررسی پدیده­ها و مسائل آموزشی از دیدگاه دانش­آموزان و دانشجویان یعنی افرادی که خود مستقیماً در معرض تجارب تربیتی قرار دارند، می­تواند زمینه بهتری را برای بررسی و درک واقعیات موجود و شناخت نقاط قوت و ضعف برنامه­ها و عملکرد نهادهای آموزشی ازجمله دانشگاه­ها و آموزش عالی فراهم نماید. درواقع، بازخوردهای فراگیران یا یادگیرندگان به عنوان مشتریان اصلی نظام آموزشی تا حدود زیادی      تعیین­کننده موفقیت یا عدم موفقیت مراکز آموزشی می­باشد. در قلمرو برنامه­های درسی و آموزشی از نوع خاصی برنامه تحت عنوان برنامه درسی تجربه شده نام برده می­شود که ناظر بر برداشت و ادراک یادگیرندگان از آموزش­ها و برنامه­های ارائه شده به آنان است. اهمیت و ارزش این نوع برنامه درسی ناشی از این واقعیت است که در تحلیل نهایی، این فراگیران هستند که تصمیم­گیرنده اصلی حوزه یاددهی و یادگیری بوده و به آن تعین و شکل می­دهند. با عنایت به این جایگاه، پژوهش حاضر کوشیده است تا به استناد دیدگاه دانشجویان فرهنگ کلاسی را در میان رشته­های مختلف دانشگاه علوم پزشکی مورد بررسی و کاوش قرار دهد. یافته­های حاصل از تحقیق  حاضر نشان داد که اکثریت دانشجویان مورد بررسی معتقدند که نوع فرهنگ کلاسی حاکم بر کلاس­های درس دانشگاه محل تحصیل آن­ها فرهنگی باز و مثبت است که با ویژگی­هایی همچون اعتماد، جو حمایتی و ارتباط گرم و صمیمی همراه می­باشد. به عبارت دیگر، اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان  معتقد بودند که نحوه تعامل اساتید و دانشجویان مثبت و اطمینان بخش است، رفتارهای آنان با هم­کلاسان خود، دوستانه و توام با صمیمیت می­باشد. اساتید انتظارات خود را به­وضوح برای دانشجویان توضیح می­دهند، دانشجویان نیز عملکرد خود را بازتابی از تلاش­های واقعی خود ارزیابی می­ کنند، استادان فرصت­ های یادگیری مختلفی را برای طرح سوال و ایجاد چالش­های فکری در کلاس ایجاد می­نمایند، دانشجویان شاخص­های ارزیابی و نمره­دهی اساتید را واقع­بینانه و مبتنی بر معیارهای روشن تلقی می­کنند و نهایتاً فرصت­های متعددی برای تشویق و ترغیب دانشجویان به یادگیری و تحقق انتظارات آموزشی وجود دارد. باید بر این نکته تاکید کرد که هر قدر ارتباط موجود میان دانشجویان و اساتید دوستانه­تر باشد، آن­ها با علاقه بیشتری در کلاس درس حضور خواهند یافت. چرا که انسان از طریق برقراری روابط مطلوب با محیط کار در انجام وظیفه موفق شده و این امر موجب توسعه فعالیت­ها و رغبت به کار می­گردد (31). نتایج این بخش از تحقیق با یافته­های پژوهشی صمدی و همکاران (13) که جو یادگیری در کلاس­ های درس مورد بررسی را بالاتر از حد متوسط ارزیابی کرده­اند، منطبق می­باشد. ولی با نتایج تحقیق صابریان (28) و دل آرام (29) ناهمخوان است. پژوهشگران یاد شده در تحقیقات خود فرهنگ موجود در کلاس­های درس دانشگاه ­های علوم پزشکی را فرهنگ بینابینی گزارش کرده­اند.
به­علاوه، یافته­های تحقیق حاضر نشان داد که بین دیدگاه­های دانشجویان در مورد فرهنگ کلاسی برحسب جنسیت تفاوت معنی­داری وجود داشته و دانشجویان پسر در مقایسه با دانشجویان دختر فرهنگ کلاس­های درس را فرهنگی باز و مثبت ارزیابی نموده­اند. می­توان گفت از آنجایی­که دانشجویان پسر رشته­های علوم پزشکی دیدگاه خوش بینانه­تری نسبت به آینده شغلی خود داشته و انطباق بیشتری را میان قابلیت­های خود و اقتضائات رشته­های پزشکی ملاحظه می­کنند، لذا دیدگاه مثبت­تری نسبت به فرهنگ کلاسی ابراز کرده­اند. نتایج تحقیق حاضر با نتایج مطالعه دل آرام (29) که تفاوت معنی­داری بین دیدگاه دانشجویان در مورد فرهنگ کلاسی  بر­حسب جنسیت نیافت همسویی و مطابقت ندارد.
نتایج حاکی از آن بود که دانشجویان دانشکده پزشکی فرهنگ کلاسی را نسبت به سایر دانشکده­ها، بازتر گزارش نمودند اما این تفاوت از نظر آماری معنی­دار نبود و اکثریت دانشجویان دانشکده نسبت به وضعیت موجود فرهنگ کلاسی در دانشگاه دیدگاه یکسانی داشتند که این امر نشانگر شیوه رفتاری و ارتباط صمیمانه بین استاد و دانشجویان و درک جایگاه خود و نگرش آنان نسبت به رشته تحصیلی­شان بود. به بیان دیگر، تفاوت دانشجویان از نظر رشته و دانشکده محل تحصیل باعث ایجاد تفاوت معنی­دار در زمینه ارزیابی آن­ها از نوع فرهنگ کلاسی نشده و همه آن­ها مجموعاً فرهنگ حاکم بر کلاس­های درس را فرهنگی باز و مثبت ارزیابی نموده­اند. نتایج مطالعه حاضر با نتایج تحقیق دل آرام (29) و جویباری (24) که تفاوت معنی­داری بین دیدگاه دانشجویان در مورد فرهنگ کلاسی برحسب دانشکده محل تحصیل نیافتند همخوانی دارد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد، فرهنگ کلاسی را نسبت به سایر مقاطع، بازتر گزارش نموده اما این تفاوت از نظر آماری معنی­داری نبود و تقریباً همه مقاطع نسبت به وضعیت موجود فرهنگ کلاسی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان، دیدگاه یکسانی داشتند. در مطالعه حاضر، دانشجویان دوره کارشناسی ارشد به فرهنگ کلاسی باز امتیاز بیشتری داده بودند که نشانگر شیوه رفتاری و ارتباط صمیمانه بین استاد و دانشجو است. باید دانست که هرقدر روابط اساتید با دانشجویان، دوستانه و گرم باشد، آن­ها با علاقه بیشتر در کلاس حاضر خواهند شد، زیرا انسان با برقراری روابط مطلوب با محیط کار، در انجام وظیفه موفق شده و موجب توسعه فعالیت­ها و رغبت در کار می­گردد. نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق دل آرام (29) که تفاوت معنی­داری بین دیدگاه دانشجویان در مورد فرهنگ کلاسی برحسب مقطع تحصیلی یافت همسویی و مطابقت ندارد.
با توجه به نتایج مطالعه حاضر می­توان نتیجه­گرفت که اکثریت دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی کاشان از دانشکده­ها و رشته­ها و مقاطع تحصیلی مختلف، فرهنگ حاکم بر کلاس­های درسی را یک فرهنگ باز، دوستانه و حمایتی می­دانستند که نشان­دهنده ارتباط صمیمانه اساتید با دانشجویان، رضــایت از همکلاسی­ ها، رضایت از رشته تحصیلی و درک وظایف خود بود. لذا ضرورت جدی وجود دارد که فرهنگ کلاسی به عنوان یک متغیر مهم احساسی و انسانی در محیط­ها و فضاهای آموزشی و تربیتی مورد توجه و تاکید قرار بگیرد. این امر به ویژه در دانشگاه­های علوم پزشکی که فارغ التحصیلان آن در سطوح و مقاطع مختلف باید با همنوعان خود ارتباطی انسانی، مثبت و متعادل برقرار نمایند، ضرورتی دو چندان دارد تا از این طریق، اطمینان بیشتری برای اجرای کیفی وظایف و مسئولیت­های مورد نظر آن­ها فراهم شود. به علاوه توجه به فرهنگ کلاسی و مولفه­های تشکیل دهنده آن زمینه­ای را فراهم می­آورد تا هدف اصلی دانشگاه­های علوم پزشکی درآموزش دانشجویان یعنی انتقال شناخت­ها، نگرش­ها و مهارت­های مورد نظر با کارآیی و اثربخشی لازم همراه شود.
با توجه به باز و حمایتی بودن و وضعیت نسبتاً مطلوب فرهنگ کلاسی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان، جهت رسیدن به یک وضعیت مطلوب­تر، انجام مطالعه وسیع­تر در سایر مراکز علمی و با ابزار دقیق­تر و جمعیت بیشتر، تعامل و ارتباط بیشتر اساتید با دانشجویان، ایجاد نظام مشارکتی جهت افزایش روحیه همکاری در بین دانشجویان، نگرش مثبت به دانشجویان و شخصیت آن­ها و بکارگیری روش­های دانشجو- محور که می­تواند منجر به برقراری ارتباط بیشتر بین استاد و دانشجو و دانشجویان با یکدیگر و ایجاد فرهنگ باز و صمیمی گردد، پیشنهاد می­شود.
ازجمله محدودیت ­های این پژوهش استفاده صرف از پرسشنامه­های خودگزارش­دهی برای ارزیابی متغیرها، محدود شدن نمونه پژوهش به دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان و بررسی و جمع­آوری مقطعی داده­ها بود.
قدردانی
نویسندگان از کلیه مسئولین محترم و دانشجویان گرامی دانشگاه علوم پزشکی کاشان که به هر طریق ممکن در این مطالعه همکاری نموده­اند، تشکر می ­نمایند.


 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: برنامه درسي, برنامه ریزی آموزشی

فهرست منابع
1. Moshabeki A. [Organizational behavior management]. 2nd ed. Tehran: Termeh Publication; 2010. [Persian]
2. Abolghasemi M J. [Cognition of culture]. 1st ed. Tehran: Arshpashoh; 2006. [Persian].
3. Kosh D. [Concept of culture in social science]. 3rd ed. Translated by Moshfegh Hamedani. Tehran: Simorgh; 2010. [Persian].
4. Ashori D. [Definitions and concept of culture]. 6th ed. Tehran: Agah Publication; 2017. [Persian]
5. Vosoghi M, Nikkholgh AK. [Foundation of sociology]. 1st ed. Tehran: Behineh; 1999. [Persian]
6. Mosaei M. [The role of culture in consumption pattern]. Islamic Economics 2009; 9 (34): 125-150. [Persian]
7. RastehmoghadamA, Rahimian H, Abbaspoor A. [Identifying the Challenges of Organizational Culture and Practical Solutions to Change Case: Governmental Organizations of Tehran]. Organizational Culture Management, 2014; 11 (4): 111-135. [Persian]
8. Feiz D, Akbarzadeh M, Zangian S. [Designing interactive model of organizational culture and organizational citizenship behavior and its impact on organizational effectiveness: mediating role of knowledge management]. Organizational Culture Management 2015; 13 (1): 47-66. [Persian].
9. Saif AA. [New educational psychology, learning psychology and instruction]. 13th ed. Tehran: Doran Publication; 2015. [Persian]
10. Khalkhali A, Soleymanpour J, Fardi M. [Presenting a Conceptual Model for Establishing Healthy Classroom Management]. Journal of Educational Psychology 2010; 1(2): 55-66. [Persian]
11. Poloi L, Conrad PK, Night S, Carr P. [A study of the relational aspects of the culture of academic medicine. Acad Med 2009; 84 (1): 106-114. [DOI:10.1097/ACM.0b013e3181900efc]
12. Shirkvand Sh. [Morale and organizational climate]. Tadbir 2001; 12 (17): 70-96. [Persian]
13. Samadi P, Rajaepor S, Aghahosieni T, Ghalavandi H. [Classroom atmosphere and management by guidance teachers of Oroomiyeh]. The Journal of New Thoughts on Education2008, 4 (1): 155-176. [Persian]
14. Johnson BH. Empowerment of nurse educators through organizational culture. Nurs Educ Perspect 2009; 30 (1): 8-13.
15. Austin M J, Claassen J. Impact of organizational change on organizational culture: implications for introducing evidence-based practice. J Evid Based Soc Work 2008; 5: 321-359. [DOI:10.1300/J394v05n01_12]
16. Lucero R. Building a positive classroom culture and climate.2013. Colorado State University; [Cited 2018 January 13]. Available from: https://tilt.colostate.edu /teaching Resources/tips/tip.cfm ?tipid=137
17. Lee SW Adelman HS. Encyclopedia of School Psychology. Thousand Oaks, California: Sage Publication; 2005. [DOI:10.4135/9781412952491]
18. Elias MJ. Academic and social emotional learning. Educational practices series.Geneva: International Bureau of Education; 2003.
19. Lokas A, Robinson sh. examining the moderating role of perceived school climate in early adolescent adjustment, Research on Adolescence 2004; 14 (2): 209-233. [DOI:10.1111/j.1532-7795.2004.01402004.x]
20. Allen B, Hessick K. A classroom environment: a silent curriculum. California Polytechnic State University: San Luis Obispo; 2011.
21. Zulfiquar T, Zamir SH. Role of classroom culture in academic learning of students at university Level. J of Literature, Languages and Linguistics 2015; 13: 125-141.
22. Shabani H. [Teaching methods and techniques]. 29th ed. Tehran: Samt; 2016. [Persian]
23. Nakammura RM Healthy classroom management: Motivation, communication, and discipline. 1st ed. Belmont, CA: Wadsworth; 2000.
24. Joybari L, Seyd Ghasemi N, Taghavi A, Bayki F. [Review class culture among students of Golestan University of Health and Allied]. J Medical Education 2016; 4 (1): 44-49. [Persian]
25. Bucher KT, Maning ML. Creating safe school. The Learning House: A Journal of Educational Strategies, Issues and Ideas 2005; 79 (1): 55-60. [DOI:10.3200/TCHS.79.1.55-60]
26. Zamani BE. [The role of schools and teacher in cultural development]. In Ali Mosanezhad, A Series of Articles in Cultural Obstacles of Development. Tehran: Pazhohan Publication; 2004. [Persian]
27. Fisher K. The evaluation of physical learning environments: A critical review of the literature. Learning Environments Research 2014; 17: 1-28. [DOI:10.1007/s10984-013-9149-3]
28. Saberian M, Hajiaghajani S, Ghafari P, Ghorbani R. [Class culture from viewpoints of students of Semnan University of Medical Sciences]. Iranian Journal of Medical Education 2007; 7 (1): 143-148. [Persian]
29. Delaram M. [Class culture from viewpoints of students of Sharkord University of Medical Sciences]. J Hormozgan Medicine 2010; 4 (3): 254-260. [Persian]
30. Haghighi Sh, Ashrafizadeh H, Saki Malehi O, Jozaei Sh. [Students'perspectives regarding class culture in ahvazjundishapur university of medical sciences]. Zanko J Med Sci 2016; 17 (53): 73-80. [Persian]
31. Garaas A. the effects of developing a positive class culture on student participation in a kindergarten classroom. Retrieved from Sophia, the St. Catherine University repository. [Cited 2015 January 13]. Available from: https://sophia.stkate.edu/maed/74/.
32. Ghodsian N, Dorrani K, Pourshafei H, Asadi Yoonesi MR. [Educational organization culture model (Case Study: Education Department of Birjand)], Organizational Culture Management 2015; 13 (2): 343-367. [Persian]
33. Robbins SP, Judg TA. Organization behavior. 16th ed. Singapore: Pearson Education; 2014.

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پژوهش در آموزش علوم پزشکی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Medical Education

Designed & Developed by : Yektaweb