مقدمه
اهمیت نقش آموزش برای رسیدن به اهداف متعالی سازمان اعم از خدماتی و تولیدی بر کسی پوشیده نبوده و آموزش پرسنل و ایجاد آمادگی لازم برای رسیدن افراد به اهداف شخصی و سازمانی یا کار راهه شغلی (Job Careers) بسیار دارای اهمیت میباشد. در این راستا مربیگری (Mentoring) با ایجاد همدلی، درگیر کردن افراد با برنامههای سازمان، حفظ اصالت، توانمند سازی و ارتباط موثر کارکنان با یکدیگر، میتواند برای سازمان نقش کلیدی ایفا کرده و تاثیری افزاینده بر تعـهد سـازمانی و اثربخـشی سـازمان داشـته باشـد (1،2).
مربی گری یک رابطه بین شخصی است که در آن مربی یا Mentor (مدیر/سرپرست یا همکار با تجربه) به همکار کم تجربه (تحت الحمایه) در زمینه شغلی یاری می رساند تا در حیطه شغلی خود رشد پیدا کند. این حمایت می تواند رسمی و غیر رسمی باشد (3،4). همچنین مربی حمایتهای مختلفی را برای ارتقاء فرد فراهم میکند (5،6). در حقیقت مربی راهنمای قابل اعتماد، معلم و مشاوری است که با اتکاء به تجربه و بینش خود، کارکنان جوانتر را مورد حمایت و هدایت قرار میدهد (5). تحقیقات نشان میدهد، اجرای برنامههای مربیگری در سازمانها به دلیل افزایش تواناییهای شغلی و شخصی کارکنان، باعث افزایش سلامت روان، کاهش هزینههای جابجایی نیروی انسانی شده و بهرهوری را در سازمان افزایش میدهد. علاوه بر آن مشخص شده است که مربیگری سبب ارتقاء تعهد و عدالت سازمانی گردیده و موجب افزایش رضایت شغلی و اجتماع پذیری کارکنان می شود (9-7).
پژوهشگران معتقدند مربیگری به عنوان ابزاری کارآمد در آموزش مدیران مقبولیت یافته است، زیرا زمینه موفقیت و رضایت شغلی آنان را فراهم میآورد (10). با این حال بهنظر میرسد در ایران معتبرسازی یک ابزار مرتبط یا استفاده از آزمونی که از طریق آن بتوان اثرات مربیگری سازمانی را در جامعه کارکنان ارزیابی نمود، مورد غفلت قرار گرفته است. در میان ابزارهای متعددی که مربیگری و کارکردهای آن را میسنجد، پرسشنامه 9 گویهای کارکردهای مربیگری یا MFQ-9 (Mentoring Functions Questionnaire-9) به دلیل کوتاه بودن، سهولت در اجرا، نمرهگذاری و قابلیّت کاربری وسیع در سازمانهای مختلف انتخاب شده است (11). این ابزار 9 گویهای ادعا میکند هر یک از کارکردها و ابعاد مربیگری نظیر حمایت شغلی، حمایت روانی -اجتماعی و نیز الگوبرداری کارکنان از نقش مربی را توسط 3 گویه اندازهگیری میکند. اگرچه پژوهشهای مربیگری روی کارکردهای که توسط فرد حمایت شونده وصول میشود، تمرکز نموده اند؛ اما بُعدپذیری (dimensionality) سازهی مربیگری در هالهای از ابهام و همواره مورد سوال بوده است (15-12).
(5) به عنوان نظریهپرداز پیشگام در این حیطه 2 بعد از کارکردهای مربیگری را توصیف نمود که میتواند توسط مربی ارائه شود. الف) کارکردهای شغلی/کارراهه که شامل حمایت، آمادهسازی، میدان دادن و وسعت بخشیدن به افق دید فرد حمایت شونده و محافظت از او در برابر تکالیف شغلی چالشانگیز میشود. ب) کارکردهای روانی-اجتماعی که در برگیرندهی پذیرش و تایید، الگوبرداری از نقش مربی، ارائه مشورت به فرد حمایت شونده و دوستی با او است. اخیراً برخی از محققان بحث کردهاند که الگوبرداری از نقش به جای قرار گرفتن در بعد روانی-اجتماعی میتواند به عنوان سومین کارکرد مربیگری قلمداد شود زیرا چندین پژوهش مبتنی بر تکنیک تحلیل عاملی منجر به شکلگیری الگوی سه عاملی مربیگری شدهاند (15،13،11). فراتر از آن Hu (12) نشان داد الگو سه عاملی از کارکردهای مربیگری میتواند برای هریک از گروههای کاری مردان و زنان برازش داشته باشد. با این وصف الگوبرداری از نقش به این مطلب اشاره دارد که فرد حمایت شونده تا چه اندازه برای مربی احترام قائل بوده و به او علاقمند است و همچنین تا چـه میزان مـربی را به عـنوان نمونهای شاخص از الگوی رفتاری خویش، میپذیرد (15).
سازمانهای بهداشتی و درمانی به ویژه بیمارستانها به علت اهمیت وظایفی که در زمینه پیشگیری، درمان و مراقبت از بیماران بر عهده دارند از جایگاه ویژهای در جامعه برخوردار هستند. پژوهشها در زمینه سلامت شغلی نشان دادهاند استفاده از منتور/مربی به منظور افزایش یادگیری فعال، ایجاد محیط مناسب برای یادگیری، تسهیل پیشرفت حرفهای، جلوگیری از اضطراب، سردرگمی، افزایش اعتماد به نفس، بالابردن سطح تعامل بین پرستاران و جلوگیری از ترک خدمت و دلزدگی دانشجویان پرستاری سودمند است (18-16). در مجموع Short (19) معتقد است مربیگری، بهعنوان ابزاری در جهت ارتقاء کار راهه میتواند به سلامت روانی و شغلی کارکنان واحدهای بهداشتی و درمانی بیانجامد. محققان دریافتهاند کارکنان بهواسطهی بازخوردهایی که از مربی خود در محیط بالینی دریافت میکنند، میتوانند مهارتهای همکاری، ارتباطی و مسئولیتپذیری را در خود بهبود بخشند (20).
در این پژوهش فرض شده است که کارکرد مربیگری مدیران/سرپرستان یا همکاران باتجربه بیمارستانی با عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری درک شده از سوی سایر کارکنان در ارتباط باشد (7،8،9،10،12،16). طرح این فرضیه مجالی را فراهم میآورد اعتبار سازهای ابزار MFQ-9 محک زده شود. سایر اهداف این پژوهش عبارت بودند از تعیین همسانی درونی MFQ-9، تعیین بُعدپذیری و تحلیل عاملی تاییدی ساختار سه عاملی MFQ-9، تعیین اعتبار ملاکی همزمان MFQ-9.
روش ها
روش تحقیق، توصیفی-مقطعی و از نوع اعتبارسنجی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه پرستاران، پزشکان و کارکنان بخش رادیولوژی، اداری و خدماتی شاغل در بیمارستان دولتی پورسینای شهر رشت در سال 92-1391 تشکیل میدادند. تعداد جامعه آماری 1024 N= نفر بوده و از نمونهگیری سهمیهای (Quota Sampling) که روشی غیراحتمالی قلمداد میشود، برای انتخاب کارکنان بخشهای مختلف استفاده شد و تلاش گردید به دلیل وجود گروههای مختلف با آوردن کلیه اجزای شناخته شده جامعه آماری به نمونه جامعیّت داده شود. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول برآورد میانگین صفت در جامعه استفاده شد (21). با جای گذاری انحراف معیار متغیر منتورینگ معادل 6/91 براساس یک مطالعه مشابه در گذشته (22) روی کارکنان بیمارستانی و در نظر گرفتن سطح اطمینان 0/95 (96/1z=) و خطای قابل تحمل 7/0d= ، مقدار حجم نمونه 373 نفر برآورد گردید که برای دقت بیشتر و با در نظر گرفتن میزان افت (Dropout) 8% حجم نمونه نهایی به 403 نفر افزایش یافت.
برای ترجمه MFQ-9 ابتدا نسخه انگلیسی آن توسط دو نفر از محققان به فارسی برگردادنده شد و سپس توسط دو کارشناس مترجمی زبان بهطور جداگانه از فارسی به انگلیسی برگردان شد. آنگاه از تجمیع 4 نسخه ترجمه شده، نسخه نهایی MFQ-9 به زبان فارسی توسط نویسنده اول تهیه و تنظیم گردید. جهت بررسی اعتبار صوری (Formal Validity) و قابلیت کاربرد نسخه فارسی MFQ-9 برای کارکنان بیمارستانی از یک مدیر بیمارستانی و یک مدیر منابع انسانی در دانشگاه علوم پزشکی گیلان نظرخواهی شد. پس از اعمال نظرات نسخه اصلی MFQ-9 به زبان فارسی آماده شد. مکان پژوهش بیمارستان پورسینای شهر رشت بود که یکی از بزرگترین بیمارستانهای آموزشی-درمانی در زمینه تروما و بیماریهای داخلی اعصاب میباشد و دسترسی آسانی را برای کلیه بیماران در هر طبقه اقتصادی-اجتماعی فراهم میآورد و علاوه بر استان گیلان پذیرای بیماران از سایر استانهای همجوار میباشد. این بیمارستان همچنین در لیست بیمارستانهای برتر کشور از نظر استقرار حاکمیت بالینی قرار دارد. کلیه آزمونهای و ابزارها توسط یک کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی توزیع گردید، به هریک از کارکنان توضیحات و راهنمایی لازم جهت تکمیل آزمونها داده شد. نوشتن نام در پرسشنامه الزامی نبود و کلیه اطلاعات کارکنان محرمانه تلقی گردید.
در این مطالعه از 4 پرسشنامه استاندارد عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، شاخص توصیف شغل و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری برای تعیین اعتبار سازه و همزمان MFQ-9 استفاده گردید.
پرسشنامه 9 گویهای کارکردهای مربیگری (MFQ-9): این پرسشنامه نسخه کوتاه شده MFQ-20 میباشد که توسط از Castro و Scandura (11) در سال 2004 معرفی شد و دارای 9 آیتم میباشد. این پرسشنامه دارای 3 زیر مقیاس برای سنجش حمایت شغلی (سوالات 1 تا 3) ، حمایت روانی (سوالات 4 تا 6) و الگوبرداری از نقش (سوالات 7 تا 9) است. برای هر گویه از مقیاس پنج درجهای لیکرت استفاده میشود (بسیار مخالفم تا کاملاً موافقم) که به ترتیب امتیاز یک تا پنج به آنها تعلق میگیرد. این پرسشنامه در تحقیقات مختلف مورد آزمون قرار گرفته و کارآیی آن به تایید رسیده است (13،12). این ابزار از نگاه پرسنل به سنجش کارکردهای مربی میپردازد. Hu (12) در پژوهش خود همسانی درونی (Internal Consistency) این پرسشنامه را از طریق محاسبهی آلفای کرونباخ برای هر یک از زیرمقیاسهای حمایت شغلی، حمایت روانی، الگوبرداری از نقش و نمرهکل MFQ-9 برای مردان به ترتیب 0/86 ، 0/84 ،0/77 و 0/80 و برای زنان به ترتیب 0/93 ، 0/88 ، 0/90 و 0/89 محاسبه کرد.
پرسشنامه عدالت سازمانی (Organizational Justice Questionnaire): این پرسشنامه توسط Niehoff و Moorman (23) ساخته شده است و توسط شکر کن و نعامی (24) برای استفاده به زبان فارسی، ترجمه و آمادهسازی شده است و از سه خرده مقیاس تشکیل گردیده است که عبارتند از: الف) عدالت توزیعی دارای 5 گویه. ب) عدالت رویهای دارای 6 گویه و ج) عدالت تعاملی دارای 9 گویه از جمع این سه حیطه نیز عدالت سازمانی کلی حاصل میشود. هر یک از گویههای پرسش نامه دارای 5 گزینه (کاملاً مخالف=1 تا کاملاًموافق=5 ) میباشد. این پرسشنامه 20 سؤال دارد که حداقل و حداکثر نمرهها بین 20 تا 100 میباشد. نمره20 تا 46 نشاندهنده عدالت سازمانی پایین، نمره 47 تا 74 نشاندهنده عدالت سازمانی متوسط و نمره 75 تا 100 نشان دهنده عدالت سازمانی بالاست. ضریب پایایی درونی این پرسشنامه در ایران به روش آلفای کرونباخ برای هریک از خرده مقیاسهای توزیعی 74/0، رویه ای 0/75 و تعاملی 0/87 گزارش گردیده است (25). در این مطالعه فقط از نمره کل این ابزار به منظور تعیین ارتباط سازه و همزمان MFQ-9 استفاده شد.
پرسشنامه تعهد سازمانی (Organizational Commitment Questionnaire): این پرسشنامه در سال 1991 توسط Allen وMayer تدوین شده است (26). این ابزار دارای 24 سوال است و سه خرده مقیاس تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری را شامل میشود. هر یک از این خرده مقیاسها 8 سوال دارد. همسانی درونی این پرسشنامه در تحقیقات ایرانی برای هریک از خرده مقیاسهای تعهد عاطفی، مستمر، هنجاری و کل پرسشنامه روی 216 نفر از کارکنان بیمارستانی به ترتیب 0/70،0/83،0/71 و 0/79 به دست آمده است (22). اما برای پاسخگویی به اهداف پژوهش فقط نمره کل پرسشنامه تعهد سازمانی مورد تحلیل آماری قرار گرفت .
پرسشنامه شاخص توصیف شغل (Job Descriptive Index): این پرسشنامه در دانشگاه کُرنل از سوی Smith، Kendall و Hulin در سال 1969 ساخته شده و از رایجترین و دقیقترین پرسشنامهها برای سنجش میزان رضایت شغلی میباشد (27). این پرسشنامه دارای زیر مقیاسهای رضایت از نوع کار (10 گویه)، سرپرست (10 گویه)، همکاران ( 8 گویه)، ارتقاء سازمان (5 گویه)، حقوق و مزایا (6 گویه) بوده و روش نمرهگذاری آن براساس یک مقیاس پنج درجهای لیکرت (از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) میباشد و از 2- تا 2+ نمره برای هر گویه اختصاص مییابد و مجموع نمرات در هر بعد، میزان خشنودی در آن بعد را نشان میدهد و نمرهای که از مجموع پنج بعد به دست میآید به عنوان نمره کل محسوب میشود. حداقل نمره نشان دهنده خشنودی پایین و حداکثر نمره نشان دهنده خشنودی بالا است. درایران پایایی همسانی درونی کل 75/0 و برای خرده مقیاسها از 0/73 تا 0/85گزارش شده است (28). سازندگان این ابزار اظهار داشتهاند که نتایج این شاخص با سایر ابزارهای اندازهگیری رضایت شغلی، همبستگی مستقیم و معنیداری دارد (25). در این مطالعه فقط از نمره کل این ابزار به منظور تعیین ارتباط سازه و همزمان MFQ-9 استفاده شد.
پرسشنامه کیفیت زندگی کاری (quality of work life questionnaire): این پرسشنامه برای اولین بار توسط Walton در سال 1975 تدوین گردید (29) و توسط Timossi مورد بازنگری قرار گرفت (30). این پرسشنامه با 35 سوال، دارای 8 زیر مقیاس عدالت در حقوق و مزایا (4 سوال) شرایط کاری (6 سوال) بکارگیری قابلیتهای کارکنان در محیط کاری (5 سوال) فرصتهای کاری (4 سوال) انسجام اجتماعی در کار (4 سوال) رعایت مقررات (4 سوال ) تاثیر کار در زندگی شما (3 سوال) روابط اجتماعی و اهمیت کار (5 سوال) است. این پرسشنامه به صورت لیکرت 1 تا 5 (بسیار ناراضی تا بسیار راضی) نمرهگذاری میگردد. پایایی این پرسشنامه برای هریک از زیر مقیاسها بین 0/66 تا 0/88 و برای کل آیتمها 0/96 گزارش گردید (30). در ایران پایایی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ برای زیرمقیاسهای عدالت در حقوق و مزایا (0/72) شرایط کاری (0/71) بکارگیری قابلیتهای کارکنان در محیط کاری (0/73) فرصتهای کاری (0/76) انسجام اجتماعی در کار (0/73) رعایت مقررات (0/73) تاثیر کار در زندگی کارکنان (0/73) روابط اجتماعی و اهمیت کار (0/71) و کیفیت زندگی کاری بهطور کلی (0/76) برای 216 نفر از کارمندان بدست آمد (22). در این مطالعه فقط از نمره کل این ابزار به منظور تعیین ارتباط سازه و همزمان MFQ-9 استفاده شد.
روال محاسبات روانسنجی و تحلیل عاملی تاییدی
در این مطالعه برای توصیف دادهها شاخصهای آمار توصیفی همچون فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد به کار گرفته شد. ضریب آلفای کرونباخ برای تعیین پایایی همسانی درونی MFQ-9 و ضریب همبستگی پیرسون به منظور محاسبه میزان همبستگی بین متغیرها و اعتبار سازهای پرسشنامه MFQ-9 با ابزارهای دیگر بهکار رفت. در تعیین رابطه بین متغیرها چنانچه قواعد نرمال بودن باتوجه به آزمون کولموگروف-اسمیرنوف حاصل نمیشد از تحلیل همبستگی اسپیرمن استفاده شده و علاوه بر آن اعتبار ملاکیِ همزمان MFQ-9 از طریق تحلیل رگرسیون چند متغیری ارزیابی گردید. کلیه تحلیلهای فوق توسط نرم افزار SPSS.Ver.20 انجام پذیرفت. برای بررسی ساختار سه عاملی MFQ-9(شامل حمایتشغلی، حمایت روانی-اجتماعی و الگوبرداری از نقش مربی) از تحلیل عاملی تاییدی یا CFA (Confirmatory Factor Analysis) به روش بیشینهی درست نمایی (Maximum Likelihood) توسط نرم افزار AMOS نسخه 21 استفاده شد. CFA در پی پاسخ به این پرسش است که روابط مفروض یا پیشبینی شده بین متغیرها تا چه اندازه با روابط موجود در دادههای واقعیِ مشاهده شده همخوان است؟ اگر دو ماتریس همبستگی (ماتریس همبستگی مفروض یا پیشنهاد شده و ماتریس همبستگی به دست آمده از دادههای واقعی) با یکدیگر همسان باشند الگوی پیشنهاد شده تبیین معتبری برای روابط مفروض خواهد بود (31). در پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی نیکویی-برازش مدل سهعاملی MFQ-9 با استفاده از شاخصهای مجذورخی (χ2)، نسبت مجذور خی به درجه آزادی ()، ریشه خطای میانگین مجذورات برآورد (RMSEA)، شاخص نیکویی-برازش (GFI)، شاخص برازش هنجار شده بنتلر و بونت (NFI)، شاخص تاکر-لوییس (TLI) و شاخص برازش تطبیقی (CFI) مورد بررسی قرار گرفتند. در بررسی شاخصهای نیکویی-برازش اگر نتیجه آزمون χ2 از نظر آمار معنیدار نباشد، بر برازشِ مدل دلالت میکند. اما حساسیت 2χ به حجم نمونه و انحراف از نرمال بودن چند متغیری منجر به استفاده از نسبت میشود (32). اگرچه برخی محققین مقدار ≤ 5 را به عنوان برازش قابل قبول درنظر گرفتهاند (34،33)، اما برخی دیگر با محافظهکاری بیشتری مقادیر بالاتر از 2 یا 3 را موجب رد مدل دانستهاند (35،31). در پژوهش حاضر ≤ 5 را بهعنوان ملاک پذیرفته شد. RMSEA برازش برای هردرجه از آزادی مدل را نشان میدهد و مقادیر نزدیکتر به صفر نشانگر برازندگی بیشتر مدل است. Loehlin (36) پیشنهاد کرد، RMSEA کوچکتر از 0/08 نشانگر برازندگی خیلی خوب، 0/08 تا 0/1نشانگر برازندگی قابل قبول و مقادیر بزرگتر از 0/1 نیز نشانگر برازندگی ضعیف مدل میباشد. شاخصهای تطبیقی NFI (37)، TLI (38) و CFI (39) شاخصهایی هستند که بر مبنای مقایسه مدل تدوین شده و با یک مدل مبنا محاسبه میشوند. مقدار آنها بین 0 تا 1 قرار دارد و مقادیر بالاتر از 0/95 نشانگر برازش خوب مدل است. نقطه برش ≤ 95/0 برای GFI که یک شاخص برازش مطلق است نیز توصیه شده است (40).
یافته ها
403 نفر از کارکنان بیمارستان دولتی پورسینای شهر رشت که به روش نمونهگیری سهمیهای انتخاب شده بودند به ابزارهای پژوهش پاسخ گفتند. میانگین سنی تمام افراد نمونه 09/7±86/32 سال بود که در دامنهی 22 تا 56 سال قرار داشت. میانگین سابقهکار کارکنان 24/6±74/7 بود که در دامنهی 1 تا 31 سال قرار داشت. از نظر سطح تحصیلات شرکتکنندگان بهطور متوسط 14/3±46/14 سال مشغول تحصیل بودهاند که مدت آن در دامنهی 2 تا 22 سال در نوسان بود. جدول شماره یک ویژگیهای جمعیتشناختی 403 از کارکنان بیمارستانی را نشان میدهد.
جدول شماره دو میانگین، انحراف معیار، همبستگی گویه نمرهکل و همسانی درونی MFQ-9 را پس از حذف هر گویه و نیز برای نمره کل و سه زیر مقیاس حمایت شغلی، حمایت روانی-اجتماعی و الگوبرداری از نقش مربی را نشان میدهد
همانگونه که در جدول شماره دو مشاهده میشود همبستگی چند متغیری مجموعهی گویهها با نمره کل MFQ-9 پس از حذف گویه هر سطر در سطح قوی (60/0 تا 80/0) حاصل شده است که نمایانگر همسانی درونی و پایایی مطلوب تمام گویههای مقیاس کارکردهای مربیگری بود.
علاوه برآن ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاسهای حمایت شغلی، حمایت روانی-اجتماعی و الگو برداری از نقش مدیر به ترتیب 0/84 ، 0/82 و 0/85 بهدست آمد. این میزان بسیار بالا بوده و نشان دهنده پایایی همسانی درونی عالی ابزار بود.
قبل از انجام سایر تحلیلها، کجی و کشیدگی گویهها بررسی شد تا در صورت کجی و کشیدگی زیاد، تبدیلهای لازم انجام شود. بر اساس نظر Tabachnickو Fidell (41) اگر کجی و کشیدگی مقیاسها کمتر از 2 باشد، نیازی به تبدیل نبوده و ادامه ی روند تحلیلهای آماری با این مقیاسها خللی در نتایج وارد نمیکند. در این مورد همان طور که در جدول شماره سه دیده میشود تمامی 9 گویه از کجی و کشیدگی کمتر از 1 برخوردار بودند.
همانطور که در جدول شماره چهار منعکس است، نتایج ضرایب همبستگی پیرسون حاکی از رابطهی مثبت معنیدار بین نمرهکل پرسشنامه کارکردهای مربیگری (MFQ-9) با عدالت سازمانی (0/71)، تعهد سازمانی( 0/28)، رضایت شغلی (0/33)، کیفیت زندگی کاری (0/37) بود. علاوه بر این بین تمامی زیرمقیاسهای کارکردهای مربیگری (حمایت شغلی، حمایت روانی-اجتماعی و الگوبرداری از نقش مربی) و متغیرهای عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری نیز ارتباط مثبت معنی داری مشاهده شد. نتایج ضریب همبستگی دو رشتهای نقطهای برای متغیرهای دوسطحی (Dummy) نشان داد رابطه معنیداری بین جنسیت و تأهل با نمرهکل MFQ-9 و زیرمقیاسهای آن وجود ندارد (0/05P>)؛ ولی همبستگی اسپیرمن بین متغیر جمعیت شناختی سن و حمایت شغلی و نیز سابقه کار با نمره کل MFQ-9 ، حمایت شغلی و الگوبرداری از مربی حاکی از ارتباط منفی معنیدار بین آنها بود بدین مفهوم که کارکنان بیمارستان با افزایش سن و سابقهی کار در مجموع سطوح کمتری از مربیگری را درک میکنند. اما چون ضرایب همبستگی بهدست آمده به ویژه برای متغیرهای جمعیتی کمتر از 0/20و معنیداری آنها متأثر از حجم نمونه است، هیچیک از آنها به عنوان متغیر مخدوش کننده در نظر گرفته نشدند.
جدول شماره پنج مجموعهای از تحلیلهای رگرسیون چند متغیری با هدف بررسی اعتبار ملاکی همزمان را نشان میدهد و اینکه چه میزان از مقادیر مربیگری (MFQ-9) (به عنوان متغیر پیشبین) میتواند تغییرات سطوح متغیرهای عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری (به عنوان متغیرهای ملاک) را تبیین نماید.
متغیر در تمام موارد مثبت بود. این یافته یادآور میسازد که کارکردهای مربیگری بالاتر با حس عدالت سازمانی بیشتر، تعهد بالاتر، رضایت شغلی بیشتر وکیفیت زندگی کاری بهتر همراه است و آن را پیشبینی مینماید.
به منظور بررسی ساختار سه-عاملی MFQ-9 از روش تحلیل عاملی تاییدی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری یا تحلیل چندمتغیری با متغیرهای مکنون (latent) استفاده شد زیرا عاملهای این ابزار پیشتر توسط محققین دیگر اکتشاف و تایید شده است (42،15،16،12،11). برای تعیین اینکه کدامیک از شاخصهای برازندگی برآورد بهتری از مدل فراهم میکند، توافق عمومی و کلی میان متخصصین معادلات ساختاری وجود ندارد؛ از اینرو پیشنهاد میشود ترکیبی از 4 تا 5 شاخص گزارش شود (39،31). از آنجایی که شاخصهای برازندگی در سه گروه مطلق (Absolute)، تطبیقی (Comparative) و مقتصد (Parsimonious) قرار میگیرند و هرکدام از آنها اطلاعات متفاوتی را در مورد برازندگی و مناسب بودن مدل فراهم میکنند، پیشنهاد میشود حداقل یک شاخص از هر گروه بررسی و گزارش شود (43،31). نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول (first order) که در شکل شماره یک ترسیم شده است، با استفاده از روش برآورد بیشینه درستنمایی (ML) نشان داد که مدل اندازهگیری MFQ-9 مناسب بوده و کلیه پارامترهای مدل معنیدار است (0/0001P<).
دوایر بزرگ دربرگیرندهی متغیرهای مکنون یا عاملها و مربعها (M1 تا M9) گویههای MFQ-9 و پیکانهای دو سویه همبستگی میان عاملها را نشان میدهند. پیکانهای یکسویه از دوایر بزرگ به مربعها نشان میدهد که گویهها روی کدام عامل بار میگیرند؛ ارزشهای نوشته شده روی پیکانهای اخیر نشاندهنده ضریب همبستگی گویهها با هریک از عوامل است و اعداد روی مربعها، آن میزان از واریانس هریک از گویهها را که توسط عامل قابل توضیح است، نشان میدهد. پیکانهای کوچک از سمت دایرههای 9 گانه به سمت مربعها، واریانس باقیمانده (خطا) را نشان میدهد که بهوسیله عامل تبیین نمیشود. مقادیر خطا از طریق کسر نمودن واریانسهای تبیین شده از عدد 1 بهدست میآید. به این ترتیب گویه 4 و 1 به ترتیب دارای بیشترین واریانس خطا با مقادیر 0/58و 0/46 هستند. جدول شماره شش مقادیر شاخصهای برازندگی مدل اندازهگیری پرسشنامه کارکردهای مربیگری (MFQ-9) را نشان میدهد که حاکی از کفایت کلی و برازنده بودن الگوی سه-عاملی MFQ-9 است.
همانطور که در جدول -6 مشاهده میشود، تمامی شاخصها بالاتر از 90/0 و شاخصRMSEA ، 083/0 میباشد. این نتایج مبین آنست که ساختار سه-عاملی پرسشنامه کارکردهای مربیگری (MFQ-9) حتی بدون حک و اصلاح، بهترین برازش کلی را با دادههای زیرمقیاسهای حمایت شغلی، حمایت روانی- اجتماعی و الگوبرداری از نقش مربیان در کارکنان بیمارستانی دارد.
بحث و نتیجه گیری
هدف این مطالعه بررسی ویژگیهای روانسنجی و تحلیل عاملی تاییدی نسخه فارسی پرسشنامه کارکردهای مربیگری (MFQ-9) بود. به این منظور تعیین همسانی درونی پرسشنامه MFQ-9 و سه زیر مقیاس آن، تعیین اعتبار سازهای پرسشنامه MFQ-9 با ابزارهای دیگری که به لحاظ نظری انتظار میرفت با آنها رابطه داشته باشد، تعیین اعتبار ملاکی همزمان و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه MFQ-9 و تعیین بُعدپذیری الگوی سه عاملی آن به روش تحلیل عاملی تاییدی در دستور کار قرار گرفت.
نتایج حاصل از ضرایب آلفای کرونباخ نمایانگر آن بود که نسخهی فارسی پرسشنامه کارکردهای مربیگری (MFQ-9) همسانی درونی بسیار بالایی دارد (0/92=α)، به این مفهوم که گویههای این مقیاس از تجانس و همخوانی لازم برخوردار هستند. علاوه بر این ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاسهای حمایت شغلی، حمایت روانی- اجتماعی و الگو برداری از مربی به ترتیب 0/82، 0/84 و 0/85 بدست آمد. در این صورت میتوان گفت هریک از گویهها در حال سنجش ساختار مشابهی هستند و پراکندگی مفهومی در آنها دیده نمیشود. همبستگی چندمتغیری مجموعهی گویهها با نمره کلMFQ-9 پس از حذف گویه نیز نشانگر وجود رابطه قوی در دامنهی 0/60 تا 0/80 بود. همسو با این نتیجه ضریب آلفای نسخهی MFQ-15 اجرا شده بر روی 474 نفر از دانشجویان یک دانشگاه خصوصی در جنوب شرقی ایالات متحده آمریکا، 0/93 و ضریب آلفای نسخهی MFQ-9 اجراشده بر روی همین گروه، 0/91 و ضریب آلفای زیر مجموعه های MFQ-9 در دامنه 82/0 تا 85/0 بدست آمد (44). در یک پژوهش زمینهیابی روی 1024 نفر از کارمندان (44) پایایی همسانی درونی MFQ-9، 78/0 و برای خرده مقیاسها 0/67تا 0/77 گزارش شد. نسخه تایوانی MFQ-9 روی 312 زن و 201 مرد کارمند اجرا شد و مشخص گردید پایایی همسانی درونی هر یک از زیرمقیاسهای حمایت شغلی، حمایت روانی، الگوبرداری از نقش و کل پرسشنامه برای مردان به ترتیب 0/86، 0/84، 0/77 و 0/80 و برای زنان بهترتیب 0/93، 0/88، 0/90 و 0/89 میباشد (46). این نتایج با یافتههای حاصل از مطالعه حاضر همسویی نشان میدهد.
در پژوهش حاضر، اعتبار سازهی نسخهی فارسی پرسشنامه کارکردهای مربیگری (MFQ-9) از طریق همبستگیهای مطلوب و قابل قبول (بین 0/27 تا 0/71 و همگی در سطح معنیداری 0/0001 P<) با سایر سازههایی که انتظار میرفت ارتباط مثبت و معنیداری با MFQ-9 داشته باشد، مورد کاوش قرار گرفت. در بررسی اعتبار سازه مشخص شد بین نمرات کل MFQ-9 و نمرات آزمونهای عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد. همسو با این یافته در پژوهشهای متعددی مشخص شده است که وجود سطوح بالاتر مربیگری در یک سازمان میتواند با افزایش سطوح عدالت سازمانی (9) و تعهدسازمانی (42،10،8)، رضایت شغلی (42،8) و حتی سلامت روانی بهتر همراه باشد (16،12،7). اگرچه رابطه مستقیم بین کارکردهای مربیگری و کیفیت زندگی کاریِ کارکنان منطقی به نظر میرسد اما تاکنون هیچ مطالعهای بر روابط دوجانبه میان آنها و مکانیسمی که از طریق آن مربیگری میتواند کیفیت زندگی کاری را ارتقاء بخشد، تمرکز نکرده است. این موضوع میتواند پیشنهادی برای مطالعات آینده باشد. همسو با یافتههای فوق، محققان بین نمرات MFQ-9 و نمرات آزمونهای تعهد سازمانی و رضایت شغلی همبستگی مثبت و معنیداری مشاهده نمودند (44).
علاوه بر آن یافتههای پژوهش حاضر در ارزیابی اعتبار ملاکی همزمان نشان داد که نمرات پرسشنامه کارکردهای مربیگری (MFQ-9) نسبت معناداری از واریانس آزمونهای عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری را تبیین مینماید. همسو با این یافتهها، پژوهشی که بر روی مردان آفریقایی–آمریکایی عضو انجمن مدیران تجاری انجام شده بود (45) دریافت نمرات MFQ-9 بطور معنیداری رضایت شغلی و تعهد سازمانی را پیش بینی مینماید. از این یافتههای تلویحاً برداشت میشود که صرفنظر از اثرات مداخله گر سن و سابقه کار میتوان انتظار داشت مداخلات روانشناختی- سازمانی در جهت ارتقای کارکردهای مربیگری مدیران و سرپرستان بیمارستانی به درک بیشتر حس عدالت و تعهد سازمانی، رضایت شغلی و بهبود کیفیت زندگی کاریِ کارکنان بیانجامد.
به منظور بررسی تاییدپذیری ساختارسه-عاملی MFQ-9 از روش تحلیل عاملی تاییدی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری یا تحلیل چند متغیری با متغیرهای مکنون استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول با استفاده از روش برآورد بیشینه درست نمایی(ML) نشان داد که مدل اندازهگیری پرسشنامه کارکرهای مربیگری مناسب بوده و کلیه پارامترهای مدل معنیدار است. شاخصهای برازندگی مدل اندازهگیری MFQ-9 نیز نشانگر کفایت کلی مدل اندازهگیری و تمامی شاخصها بالاتر از 90/0 و شاخص RMSEA ، 083/0 بود. این نتایج مبیّن آنست که ساختار سه-عاملی پرسشنامه کارکرهای مربیگری (MFQ-9) حتی بدون اصلاح، بهترین برازش کلی را با دادههای زیرمقیاسهای حمایتشغلی، حمایت روانی- اجتماعی و الگوبرداری از نقش مربیان در کارکنان بیمارستانی دارد. این مساله نشانگر قابل قبول و معقول بودن شاخص های برازندگی و در نتیجه برازش و صحت مناسب و مطلوب این ابزار در جامعه ایرانی است. با توجه به محتوای عبارات MFQ-9، گویههای 1 تا3، 4تا 6 و 7 تا 9 بهترتیب عوامل حمایت شغلی، حمایت روانی-اجتماعی و الگو برداری از نقش را مورد سنجش قرار میدهند. این یافته با نتایج پژوهشهای پیشین (45،44،42،15،13،12،11) سازگار است. در واقع اسکاندرا به همراه تیم سازنده MFQ-9 اذعان میدارند، ساختار سهعاملی این ابزار بهترین برازش را با دادهها دارد (44). همسو با پژوهش حاضر در یک مطالعه بینالمللی در دو کشور آمریکا و تایوان که از نظر فرهنگی متفاوت از یکدیگر هستند نیز مشخص شد مدل اندازهگیری سه-عاملیِ MFQ-9 در این دو فرهنگِ متفاوت، باثبات و یکسان است (46). این شواهد پژوهشی حمایت بیشتری برای اعتبار سازهای MFQ-9 فراهم میآورد.
باید دقت نمود که درجه تعمیم پذیری مطالعه حاضر عمدتاً بهدلیل ویژگیهای نمونه،کاهش مییابد. بنابراین یافتههای این پژوهش تنها به کارکنان سازمانی-بیمارستانی قابل تعمیم است. روابط معنیدار مشاهده شده در پژوهش حاضر منبعث از یک طرح مقطعی است؛ لذا هرگونه استنباط علّیتی از روابط میان متغیرها جایز نیست. در مطالعه حاضر دو گروه کارکنان مرد و زن تحت عنوان یک گروه مورد بررسی قرار گرفتند، در صورتیکه ممکن است مربیان زن و مرد هریک تفاوتهایی در کارکردهای حمایت شغلی، حمایت روانی-اجتماعی و الگوبرداری از نقشها برای افراد تحت حمایت خود داشته باشند. همچنین افراد تحت حمایت نیز ممکن است متاثر از جنسیت خود دریافتهای متفاوتی از کارکردهای مختلف مربی داشته باشند. ازاینرو برای مطالعات آتی پیشنهاد میشود اثر تفاوتهای جنسیتی هم در سطح مربیان و هم در سطح افراد تحتحمایت مورد توجه قرار گیرد. در مجموع مشخص شد، MFQ-9 دارای ویژگیهای روانسنجی مناسبی است و این پژوهش حمایت قابل قبولی برای کاربرد ساختار سه عاملی این ابزار در موقعیتهای سازمانی-بیمارستانی گوناگون فراهم آرود. افزون بر آن، یافتههای ما نشان داد تقویت کارکردهای مربیگری بهطور بالقوه میتواند به بهبود درک کارکنان از عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری آنان منجر گردد.
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |