مقدمه
آموزش مداوم جامعه پزشکی که اولین بار در 1974 به عنوان یک ضرورت جهانی به رسمیت شناخته شد (1) به فعالیت های آموزشی اطلاق می شود که یک عضو جامعه پزشکی به منظور حـفظ، توسعه یا ارتقاء دانش، مهارت، عملکرد حرفه ای و ارتباطی در ارائه خدمت به بیماران، جامعه یا حرفه، بکار می گیرد. محتوای آموزش مداوم دانش و مهارت هائی است که متخصصین فن بعنوان علوم پایه پزشکی، اصول طب بالینی و مراقبتهای پیشگیری شناسائی و مورد پذیرش قرار داده اند.(2)
از همین رو بسیاری از کشورها در جستجوی آموزش های مؤثرتر جهت کاستن از هزینه های سیستم های بهداشتی درمانی و پرکردن شکاف بین علم و عمل هستند. در کشور ما نیز در سالهای اخیر بـه منظور ارتـقای آگـاهی هـای عـلمی و فنی و مهارت های حرفه ای اعضاء، به روز نگاه داشتن اطلاعات، افزایش میزان مشارکت و ارتباط جامعه پزشکی با سازمان ها و گروه های علمی، قانون آموزش مداوم به اجرا گذاشته شده است.
متاسفانه در حال حاضر علیرغم گذشت چندین سال از فعالیت آموزش مداوم پزشکی، بسیاری از کوششها کم ثمرتر از حد مورد انتظار بوده و عملاً شاهد تحقق بخش کوچکی از اهداف آن هستیم (3-6) که این امر ضرورت توجه به طراحی و اجرای برنامهها مطابق با نیازها و نظرات مخاطبین را مطرح می نماید. مطالعات سایر دانشگاه های علوم پزشکی کشور نشانگر آن است که بخشی از برنامه های آموزش مداوم به دلیل عدم توجه به شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی فراگیران و اجرای سیر تعاملی، پاسخگوی مشکلات و نیازهای واقعی جامعه هدف نبوده و در نتیجه آموزش برنامه ریزی شده از اعتبارکاربردی کمی، برخوردار است (7-9). حال آنکه یکی از دغدغه ها و رویکردهای مدیران آموزش مداوم، توجه به اهداف برگزاری دوره آموزشی و ارزشیابی دستاوردهای مورد انتظار آن است. نگرشی که می تواند منجر به ریشهیابی مشکلات در کلیه مراحل برنامه ریزی و اجرا شود و علاوه بر آن، ناظر بر میزان پاسخگویی برنامه آموزشی به نیاز جامعه و مشتریان نیز خواهد بود (10).
پژوهشگران در این مطالعه بر آن شدند تا با توجه به برنامه اعتباربخشی وزارت بهداشت در خصوص نیل به آموزش مداوم مؤثر و لزوم بازنگری و تجدیدنظر در برنامههای آموزش مداوم، به ارزیابی برنامههای آموزش مداوم دانشگاه علوم پزشکی قزوین از نظر طراحی علمی، روش اجرا و ارزشیابی و دیدگاه مشمولین در طی در سالهای 86-90 بپردازند.
روش ها
این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1390 انجام شد. روش نمونه گیری سرشماری و ابزار تحقیق، چک لیستی بود که براساس بررسی فرم های مشخصات برنامه های حضوری آموزش مداوم که توسط دبیران علمی تکمیل شده بود (287 عدد) و همچنین بررسی پرسشنامه های تکمیل شده نظرخواهی از مشمولین، کامل شد. پرسشنامه مشخصات برنامههای حضوری آموزش مداوم شامل قسمت هایی به شرح ذیل بود: عنوان برنامه، مشخصات سازمان برگزارکننده، زمان و مکان برگزاری، وجود برنامه مشابه قبلی، هدف کلی برنامه، اهداف اختصاصی اجرای برنامه، اعضای کمیته علمی برنامه، گروه هدف، مشخصات طراحی علمی برنامه شامل: نیازسنجی، روش اجرا، ارزشیابی و روش انجام ارزشیابی. جهت تعیین روایی پرسشنامه های نظرخواهی از روش روایی محتوا از طریق نظرخواهی از همکاران هیات علمی و جهت تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آزمون مجدد استفاده شد. (0/9r =) پرسشنامه پس از تایید روایی و پایایی در اختیار جامعه مورد مطالعه که به روش سرشماری نمونه گیری شده بودند، قرار داده شد. جامعه شامل 530 پزشک عمومی شرکتکننده در برنامههای آموزش مداوم دانشگاه در حد فاصل سال های 86 تا90 بودند. پرسشنامه شامل دو قسمت که قسمت اول اطلاعات دموگرافیکی و دوم 14 معیار جهت بررسی میزان رضایتمندی از برنامههای آموزش مداوم که در چهار بخش اهداف آموزشی (تحکیم اطلاعات صحیح قبلی، ارائه مطلب جدید علمی تناسب محتوای برنامه با نیازهای شغلی و ایجاد علاقه به مطالعه تخصصی)، کیفیت برنامه ها (توالی مناسب و منطقی سخنرانی ها، تناسب زمان هر سخنرانی با موضوع، امکان مشارکت شنوندگان، توانایی مدیریت و برقراری نظم در جلسات)، نحوه اجرا (اطلاعرسانی مطلوب، میزان امتیاز تعلق یافته، میزان رضایتمندی از به کارگیری و وسایل آموزشی، میزان رضایتمندی از زمان و مکان برگزاری برنامه)و انگیزه شرکت مشمولین (تجدید اطلاعات، مبادله اطلاعات و تجربیات با دیگر همکاران، چارهجویی در حل مشکلات حرفهای و کسب امتیاز)، تقسیم بندی شد. پس از ارزیابی معیارهای فوق، نتایج به صورت فراوانی مطلق و نسبی محاسبه گردید. این ارزیابی بر اساس ملاک های آن (جدول1) که مطابق با مقیاس لیکرت امتیازدهی شده بود مورد بررسی قرار گرفت: امتیازات متوسط، زیاد و بسیار زیاد را موفق و امتیازات کم و بسیار کم را ناموفق درنظر گرفتیم. داده های این مطالعه توسط نرمافزار 16 SPSS.Ver. و با استفاده از شاخص های مرکزی و پراکندگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه دو گروه از نظر متغیرهای مورد مطالعه از آزمون مجذور کای استفاده شد. در ضریب اطمینان 95% ،P value کمتر از 0/05 از لحاظ آماری معنی دار بود.
یافته ها
براساس نتایج حاصل از این مطالعه در طی سالهای 86 تا 90 دفتر آموزش مداوم دانشگاه مجری 287 برنامه شامل 58 برنامه مدون، 125 کنفرانس، 19 سمینار و 76 کارگاه برای پزشکان عمومی بوده است. (جدول 1)
از آنجایی که اصول علمی طراحی هر برنامه علاوه بر داشتن پشتوانه قوی در زمینه نیاز سنجی، می بایست دارای اهداف کلی، اهداف اختصاصی، روش اجرا و شیوه ارزشیابی باشند، در این دفتر فرم های مشخصات برنامه وجود دارد که قبل از اجرای برنامه و کسب امتیاز می بایست فرم مشخصات توسط دبیر علمی آن برنامه تکمیل گردد. (فرم شماره 2) اطلاعات به دست آمده حاکی از آن بود که تمامی برنامه ی اجرا شده توسط دفتر آموزش مداوم دانشگاه در طی سالهای مورد مطالعه، دارای هدف کلی مشخص که همان موضوع برنامه نیز میباشد، بودند. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین تعداد اجرای برنامه در طی سال 89 صورت پذیرفته است. از سوی دیگر منظم ترین سال از نظررعایت اصول علمی طراحی یک برنامه بر اساس فرم شماره 2، متعلق به سال 88 می باشد.
در این سال که عملا بهترین سال به لحاظ اجرای علمی برنامهها مطابق با اصول فرم شماره 2 بوده است، اهداف اختصاصی تنها در 87 درصد برنامه ها، برنامه ریزی و روش اجرای منطبق با اهداف آموزشی در 64.8 درصد از برنامه ها و ارزشیابی فقط در 7/40 درصد برنامه ها وجود داشت. خلاصه نتایج مربوط به این سال و سالهای دیگر نیز در جدول شماره دو آورده شده است.
در قسمت مربوط به نظرات مشمولین نیز مشخص شد که از مجموع 530 پزشک عمومی (168 نفر زن و362 نفر مرد) مورد بررسی که میانگین سنی 7/7±37 سال و میانگین سابقه کار6/0±6/8 سال داشتند، مهمترین انگیزههای شرکت در برنامههای آموزش مداوم به ترتیب اولویت تجدید اطلاعات، کسب امتیاز، مبادله اطلاعات و تجربیات و چارهجویی در حل مشکلات حرفهای بوده است. نکته جالب توجه آنکه مهمترین انگیزه شرکت در برنامه های آموزش مداوم در مشمولین دارای سابقه 5-0 سال تجدید اطلاعات و در مشمولین دارای سابقه بیش از 15 سال مبادله اطلاعات و تجربیات بوده است.
جداول شماره سه و چهار گویای نظرات مشمولین در خصوص میزان دستیابی به اهداف آموزشی به تفکیک سن و جنس است. در این مطالعه میانگین نمره موفقیت در دستیابی به اهداف آموزشی برنامههای آموزش مداوم در زنان 13/7±68/5 و در مردان 13±72/4 بود. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که ارتباط آماری معنیداری بین سن (0/01=P)، جنس (0/01=P)، و سابقه کار (0/02=P)، با میزان موفقیت در دستیابی به اهداف آموزشی وجود داشت.
کیفیت برنامههای آموزشی مداوم نیز از نظر 62/1 درصد مشمولان خوب و بسیار خوب بوده است. این مطالعه نشان داد بین کیفیت این برنامهها با جنس(0/04=P)، سن (0/01=P)، و سابقه کار (0/03=P)، شرکتکنندگان ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت .نحوه اجرای برنامههای آموزش مداوم نیز از نظر 79/8 درصد شرکتکنندگان خوب و بسیار خوب بوده است و بین نحوه اجرای برنامههای آموزش مداوم با جنس (0/03=P)، سن (0/03=P)، و سابقه کار (0/02=P)، شرکتکنندگان ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت (جدول 3، 4).
بحث و نتیجه گیری
دانش پزشکی نیز همانند همهی علوم دائماً در حال تحول است بطوری که هر4 تا 5 سال به طور متوسط 50 درصد دانش پزشکی و در طول 8 تا 10 سال، 75 درصد آن کهنه می شود. (11) بالطبع در چنین شرایطی دانش و تواناییهایی که در پایان یک دوره آموزش آکادمیک (پزشکی عمومی یا تخصصی) کسب میگردد برای کار درمانی در آینده کافی نبوده و در نتیجه نگرش تداوم آموزش- یادگیری (Continuous teaching / learning) توسط صاحب نظران آموزش پزشکی مطرح و به عنوان راه حل شایسته ای از سالها قبل شناخته شده و مورد توجه جدی مراکز آکادمیک و مؤسسات اعتبارسنجی آموزشی قرار گرفته است (12، 13). در یک نگاه کلی، هدف عمده آموزش مداوم پزشکی، به روز نگه داشتن مهارت ها و تکامل حرفه ای پزشکان است تا بتوانند نیازهای بیماران و سیستم سلامت را به خوبی برآورده سازند و موجب بهبود سیستم سلامت گردند (14، 15).
در کشور ما مسئولیت اجرایی آموزش مداوم به عهده دانشگاه ها قرار گذاشته شده است (16). از همین رو در حال حاضر مهمترین معیاری که از طرف مراکز تخصصی پزشکی برای تایید مجدد مدارک پزشکی دانش آموختگان مورد استفاده قرار می گیرد، شرکت در برنامه های مختلف آموزش مداوم و کسب امتیازات سالیانه می باشد (14). امری که متاسفانه بعضاً به مهمترین انگیزه شرکت کنندگان برای حضور در این آموزشها مبدل می شود و بسیاری از آنان علیرغم عدم رضایت از زمان برگزاری، موضوعات مورد بحث و شیوهی ارائه مطالب صرفاً به منظور کسب امتیازات سالیانه در این آموزش ها حضور می یابند. با توجه به اینکه آموزش مداوم در ایران از سابقهای طولانی برخوردار نیست، ضرورت ارزیابی دقیق این برنامه ها و پژوهش درباره آنها به عنوان یک نیاز احساس میشود اگرچه در پاسخ به نیازهایی که وجود دارد، بازنگری و تجدیدنظر در برنامه های مدون آموزش مداوم توسط کمیته هایی در سال 1377 انجام گردیده ولی به نظر میرسد به منظور هرچه بهتر برگزارکردن برنامه های آموزش مداوم، این بازنگریها باید به صورت مداوم و در تمامی برنامههای اجرا شده توسط دفاتر آموزش مداوم کشور همواره انجام گیرد تا با استفاده از نتایج آنها به وضعیت فعلی برنامههای آموزش مداوم از دو جنبه برنامهریزی و ارزیابی پیبرد، نقاط ضعف و قوت را یافت و برنامهریزیهای آتی برنامههای آموزش مداوم را با تکیه بر این نتایج تنظیم کرد. بدیهی است که در چنین شرایطی برنامههای آموزش مداوم طراحی علمی و دقیق تری خواهند داشت و طبیعتاً میتوانند اثربخشی بیشتری نیز داشته باشند. در مطالعه حاضر نیز که با هدف تشریح وضعیت فعلی برنامههای آموزش مداوم دانشگاه و بررسی نقاط ضعف و قوت این برنامهها انجام شده است مشخص شد که علیرغم وجود اهداف کلی مشخص در تمام برنامه های اجرا شده توسط دفتر آموزش مداوم دانشگاه (کنفرانس، کارگاه، سمینار و برنامه مدون)، متاسفانه توجه کافی به قسمتهای دیگر اصول طراحی علمی یک برنامه همچون اهداف اختصاصی، نیاز سنجی، برنامهریزی (طرح درس)، روش اجرای منطبق بر اهداف آموزشی و ارزشیابی صورت نگرفته است و عملاً از میان 278 برنامه برگزار شده در طی سالهای مورد نظر این مطالعه تنها 84/3 درصد از کنفرانسها، 55/9 درصد از کارگاهها،72/2 درصد از سمینارها و74/9 درصد از برنامه های مدون دارای اهداف اختصاصی بودهاند. در مورد نیازسنجی های انجام شده در طی این سالها هم باید گفت که 100 درصد از کنفرانس ها، کارگاه ها، سمینارها و برنامه های مدون دارای نیازسنجی بوده اند. همچنین برنامه ریزی (طرح درس)، روش اجرای منطبق بر اهداف آموزشی و ارزشیابی نیز به ترتیب در63/2 ،47/7 و38/7 درصد از کنفرانسها، 67/6، 61/8 و 37/6 درصد از کارگاهها،100 ،42/4 و 56 درصد از سمینارها و 72/7 ، 70/3 و 50 درصد از برنامه های مدون وجود داشته است.
همانطور که به طور واضح دیده می شود آنچه از نتایج این مطالعه بیش از هرچیز دیگری توجه را به خود جلب می کند نبود یک طرح درس علمی و کامل در بسیاری از برنامه های اجرا شده توسط دفتر آموزش مداوم دانشگاه است. طرح درسی که دارای اهداف اختصاصی منطبق بر نیازهای مشمولین باشد، روش اجرایی منطبق بر اهداف آموزشی داشته باشد و در نهایت بتواند با شیوه ی ارزشیابی درستی، برآیند برنامه را مشخص نماید.
پرواضح است که برای اجرای یک برنامه، قدم اول نیاز سنجی یا همان سنجش نیازهای فراگیران است (21-24). روش های متفاوتی برای نیل به این مهم وجود دارد. ولی شیوه ی نیاز سنجی های برنامه های دفتر آموزش مداوم دانشگاه علوم پزشکی قزوین نیز همانند اغلب دانشگاه ها (25) همه جانبه و با استفاده از روش های نوین نمی باشد. در سال 87 نیازسنجی انجام شده به صورت مدون و در قالب ها پرسشنامه ای، از پزشکان عمومی انجام شده است. در بقیه سالها، اغلب این نیاز سنجیها به روش خود مطلعی(informed) بوده است. بدین صورت که دبیران علمی این برنامه ها به واسطه اطلاعات تخصصی خود و میزان ارجاع بیماری ها به آنها، نیازهای مشمولین را مشخص نموده و اقدام به برگزاری برنامه های این دفتر، می کنند. در چنین شرایطی به مسائلی نظیر: نظرات مشمولین، اطلاعات اپیدمیولوژی، وقایع ویژه واپیدمی ها ، تصمیمات سیاست گذاران، شاخص ها و مطالعات بهداشتی، تحقیقات بیمارستانی و کلینیکی، ورود اطلاعات جدید و مهارتهای کلیدی، آموزههای پزشکی قانونی و موارد چالش برانگیز در بحث رضایتمندی و درخواستهای بیماران کمتر توجه شده است. از سوی دیگر گاهی پایه اصلی نیازسنجی ها براساس توانایی های تخصصی و یا علائق شخصی دبیران علمی این برنامه ها است.
در چنین شرایطی اغلب برنامه اجراشده با نیاز واقعی مشمولین و جامعه، فاصله دارد و منجر به اتلاف وقت، هزینه و حتی کم توجهی مشمولین نسبت به این برنامه ها می گردد. به لحاظ علمی، در دنیای امروز الگوهای بسیار متنوع نیاز سنجی وجود دارد که انتخاب هریک از آنها شرایط خاص خود را میطلبد. در ایران نیز در یکی از جالب ترین مقالات (26) در این زمینه، راهنمای گام به گام 8 مرحله ای جهت نیاز سنجی های مشمولین طراحی شده است که در آن مؤلفه های مؤثر بر انتخاب الگوها و فنون نیازسنجی از قبیل سطح نیازسنجی، هدف نیازسنجی، گروه هدف (نوع، تعداد و پراکندگی)، نوع نیاز، تعریف نیاز، منابع (مالی و انسانی، زمان) را بررسی نموده است و به نظر می رسد این قبیل فنون نیاز سنجی بسیار بهتر و دقیقتر از روش خود مطلعی، نیازهای مشمولین را بتوانند شناسایی نمایند.
صرفنظر از جامع و همه جانبه نگر نبودن نظرسنجی هایی که صرفاً براساس نظر متخصصان و صاحبنظران رشته ها صورت می گیرد. مسئله مهم دیگر مطلوب نبودن نحوه ارائه اهداف کلی، اختصاصی و نیز طراحی یک طرح درس کامل و مفید است. بدین ترتیب بدون داشتن طرح درس دقیق، اجرای برنامه منطبق با اهداف آموزشی، بسیار دشوار است. البته شایان ذکر است که طراحیهای صورت گرفته از سوی اعضای هیئت علمی حاضر در EDO دانشکده ها، بسیار نزدیک استاندارد است چه بسا بهتر باشد به منظور ایجاد یک رویکرد دقیق و علمی در بین دبیران برگزار کننده ی این برنامه ها، مباحث کاربردی بیشتری از قبیل کلاسهای آموزش قواعد هدف نویسی، نحوه اجرا (روشهای تدریس) و روش های نوین ارزشیابی مورد توجه قرار گیرند.
در بخش مربوط به روش اجرای این برنامه ها هم باید گفت عمدتاً دبیران علمی تمایل به ارائه مطالب در قالب سخنرانی دارند. شاید بتوان علت این امر را عادت اساتید به شیوهی سخنرانی و یا عدم آشنایی آنها به شیوه های دیگر آموزش و البته در بسیاری از موارد ضعف سخت افزاری نسبت داد. امروزه ثابت شده است که آموزشی می تواند موثر باشد که در آن بحث، پرسش و پاسخ ، به عنوان رکن اصلی برنامه آموزشی قرار گیرد (27، 28) و شیوه های سنتی آموزشی همچون سخنرانی از بازدهی کافی برخوردار نیست.
در بخش مربوط به ارزشیابی برنامه پس از اجرای آن نیز همانطور که در نتایج این مطالعه دیده شد آمارها چندان جالب نیست که شاید بتوان علت آن را در درجه اول به نبود یک برنامه ریزی و یا همان طرح درس مدون و دقیق نسبت داد. درنتیجه دبیر علمی برنامه از انواع و مزیت های روش های ارزشیابی آگاهی ندارد فلذا شرایط در جهت انجام آن مهیا نمی باشد. با کم رنگ شدن این مطلب، انجام آن در اکثر موارد با کمبود وقت مواجه شده و عملاً زمانی به ارزشیابی تواناییهای مشمولین پس از اجرای برنامه اختصاص داده نمی شود.
نتایج این مطالعه نشان داد که ارتباط آماری معنی داری بین سن و یا سابقه کار با میزان موفقیت در دستیابی به اهداف آموزشی وجود نداشت (0/01 (P value =که این امر در تضاد با مطالعه دکتر عباسی و همکارانش بود. (18) نتایج این پژوهش همچنین نشان داد که 8/79 درصد شرکتکنندگان نحوه اجرای برنامههای آموزش مداوم را خوب و بسیار خوب می دانستند و عملاً در این مطالعه ی ما میزان رضایتمندی از برنامه ها بسیار بالاتر از مطالعه ی صادقی و همکاران (29) و شهباز نژاد و همکاران (17) بود.
نتایج حاکی از آن بود که مهمترین انگیزه شرکت در برنامههای آموزش مداوم تجدید اطلاعات بود. حال آنکه با افزایش سن و سابقه کار مهمترین انگیزه شرکت در برنامههای آموزش مداوم به ترتیب چارهجویی حرفهای و مبادله اطلاعات و تجربیات با دیگر همکاران نوشته شده بود. در بررسی یوسفی مهمترین انگیزه شرکت در برنامهها با افزایش سن و سابقه کار، کسب امتیاز بود. (19) با نگاهی کلی به مجموعه این اطلاعات می توان فهمید که گرچه برنامه های دفتر آموزش مداوم دانشگاه علوم پزشکی قزوین اغلب فاقد رویکرد علمی دقیق به لحاظ نیاز سنجی، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی هستند و نتوانسته اند همه عوامل انگیزش پزشکان را تقویت کنند ولیکن برنامهریزی اجرایی و عملی برنامههای آموزش مداوم دانشگاه به گونهای است که موجبات موفقیت نسبی در دستیابی به اهداف آموزشی و رضایتمندی شرکت کنندگان از کیفیت و نحوه اجرای برنامههای آموزش مداوم را فراهم مینماید.
بازنگری های مستمر به منظور هرچه بهتر برگزارکردن برنامه های آموزش مداوم دانشگاه ها، تنها با نگاه واقع بینانه و درست به وضعیت فعلی برنامههای آموزش مداوم در این مراکز بدست می آید. بدیهی است که در چنین شرایطی برنامههای آموزش مداوم طراحی علمی و دقیقتری خواهد داشت و طبیعتاً میتواند اثر بخشی بیشتری نیز داشته باشد. تطبیق برنامه های آموزش مداوم با رویکرد علمی - نیاز سنجی، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی -طراحی برنامه از جمله ملزومات فعالیت های آموزش مداوم است و ابزاری را در اختیار برنامه ریزان این عرصه قرار می دهد تا بتوانند برنامهریزیهای آتی برنامههای آموزش مداوم را با تکیه به آن تنظیم کنند.
لذا با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد میشود که دبیران علمی این برنامهها با اصول و فنون نیاز سنجی و برنامه نویسی برای اجرای برنامه آشنایی بیشتری پیدا کنند تا بتوانند براساس نیازهای واقعی پزشکان و نیز با به کارگیری جذابترین شیوههای آموزش، برنامه های آموزش مداوم دانشگاه را به اجرا بگذارند و همچنین انجام نیاز سنجی در برگزاری برنامه های آموزش مداوم، گامی ضروری و اجرای آن منجر به بهبود کیفیت برنامه ها و رضایت ذی نفعان برنامه می گردد. طراحی برنامه های آموزش مداوم با رویکرد برنامه ریزی علمی، ارزیابی برنامه ها را تسهیل کرده و اثربخشی آنها را افزایش می دهد. به کارگیری روش های جدید تدریس و روشهای نوین ارزشیابی به بهبود کیفیت برنامه های آموزش مداوم و افزایش اثربخشی آنها کمک شایانی می نماید.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |