مقدمه
خود شکوفایی میل به بهتر و بهتر شدن نسبت به آن چه که یک فرد هســت و آن چیزی کــه یک فرد ظرفیت شدن آن را دارد، می باشد. از دیدگاه Burleson
به نقل از رنج بردار (1) خودشکوفایی یک نیروی رشد و بخشی از طبیعت ژنتیکی انسان است. نیاز بنیادی ارگانیسم تمایل اساسی ذاتی او به تحقق بخشیدن، حفظ و تعالی خویش است که تحت تأثیر این تمایل اساسی، ارگانیسم در جهت رشد، خودشکفتگی، بقا و تعالی نفس، خودرهبری، خودنظمی، خودمختاری، استقلال، مسئولیت و تسلط بر نفس حرکت می کند (2). خودشـکوفایی در مفهوم عمده و کلاســیک خـود، نخستیـن بـار توسـط کورت گولدستین(روانـپزشـک آلـمانی 1965ـ1878) مورد بحث و بـررسی قرار گرفت. او خـودشـکوفایی را به صـورت تـوانایی نیرومند ذاتـی موجود در هر فرد تعریف نمود که موجب شکوفا شدن استعدادهای مثبت او می گردد (3). انگیزه را عالی ترین شاهراه یادگیری دانسته اند که با افزایش انگیزه می توان به خود شکوفایی رسید (4). از دیدگاه اسلامی در فطرت آدمی میل به کمال، رشد و خودشکوفایی تعبیه شده است. والدین در دوران کودکی باید زمینه این پرورش را پدید آورند و اسلوبی را دنبال کنند که استعدادهای فرد یکی پس از دیگری در جنبه های مختلف جسمی و روانی شکوفا گردند (5). از دید قرآن کریم تمام انسان های سالم این امکان برایشان وجود دارد که استعدادهای خود را بروز دهند و خود را شکوفا سازند. البته، باید توجه داشت که از دید قرآن انسان معیوب انسانی نیست که از لحاظ جسمی مشکلی داشته باشد، بلکه انسانی است که از لحاظ روح و روان دچار مشکل است و نمی تواند به کمال دست یابد (6). مازلو یکی از روانشناسان انسانگرا معتقد است برای کودک انسان از ابتدا که متولد می شود، نخستین نیازی که مطرح می شود، این است که بتواند برای زنده ماندن از منبعی کسب غذا کند. نیاز دوم، نیاز به امنیت است که نقش بسیار مهمی در دوره های بعدی زندگی فرد و داشتن اعتماد به نفس در او دارد. نیاز به عشق و تعلق خاطر، سومین نیاز است. نیاز به ارزشمند بودن نیاز چهارم و نیاز به تحقق خود نیاز پنجم است (7). سومرلین و بوندریک ؛به نقل از شهاییان می نویسند از نظر مازلو برای رسیدن به خود شکوفایی، نخست باید از نیازهای ابتدایی عبور کرد. فرد باید نیازهای فیزیولوژیک خود را برطرف کند و به نیازهای امنیت، عشق، تعلق و عزت نفس رسیده باشد تا بتواند به خودشکوفایی نایل شود (8).کارل راجرز از جمله روانشناسان انسانگراست که تصویر خوش بینانه ای از طبیعت انسان عرضه و ارزشمندی، منطقی بودن، واقع بینی و خودشکوفایی را از مهمترین ویژگیهای آدمی محسوب می کند (9). فرد خودشکوفا بین حال، آینده و گذشته پیوندی ایجاد می کند و نیاز زیادی به محرک های ذهنی دارد؛ به طوری که از هوش خود کمک می گیرد و به سمت ناشناخته ها میرود و پذیرش زیادی برای تجربه های جدید دارد (10). در بررسی فرایندهای شناختی، مازلو بر این باور است که خودشکوفایی به سطوح بالاتر و کارآمدتر شناخت مربوط می شود. فرد خودشکوفا واقعیت ها را بهتر می شناسد و قابلیت استدلال زیادی دارد. وکسلر (١٩٧٤Wexler,) معتقد است که خودشکوفایی به طورمعنی دار با توانایی فراوان تمیز دادن و متحد کردن عملکردهای شناختی ارتباط دارد (11). افراد خودشکوفا راحت تر می توانند تصنعی بودن افراد را تشخیص دهند. صورت ظاهر، آنها را گول نمیزند و می توانند به صفات مثبت و منفی، که به راحتی برای اغلب افراد آشکار نیستند، پی ببرند. افراد خودشکوفا بینش خود را به جای وسیله، برهدف متمرکز می کنند و چیزی را که دیگران وسیله در نظر می گیرند اغلب به صورت هدف می انگارند. از ا نجام دادن هر کاری به خاطر خود آن لذت میبرند (1) با توجه به اهمیت نقش خودشکوفایی بر عوامل مختلف میتوان به نقش و رابطه معنی دار آن حتی با هوش هیجانی اشاره نمود (12). در مطالعه امامی و همکاران نشان داده شد که هوش اخلاقی بر خودشکوفایی و رضایت از زندگی اثر مستقیم دارد اما هوش معنوی تأثیری بر خودشکوفایی و رضایت از زندگی ندارد (13). تورانی (1394) تأثیر دانش فراشناخت را بر میزان خود شکوفایی زنان در یک مطالعه موردی مورد بررسی قرارداد و یافته ها بیانگر آن بود که آموزش فراشناخت می تواند باعث افزایش میزان خودشکوفایی شود (14). مطالعه شهائیان و یوسفی بیانگر آن بود که بین متغیرهای خودشکوفایی، نیاز برای شناخت و رضایت از زندگی رابطه وجود دارد. هم چنین با افزایش پایه تحصیلی دانش آموزان از میزان خودشکوفایی و رضایت آنها از زندگی کاسته می شود (8). در مطالعه عسگری و همکاران (1386) بین شادکامی و خودشکوفایی و بین خودشکوفایی با سلامت روان روابط معنیداری وجود داشت (15). Frana (2013) برنامه مبتنی بر رفتار و شناخت را بر رشد خودشکوفایی زندانیان موثر دانست (16). پژوهنده (2013) در پژوهشی به بررسی ارتباط توسعه شخصی و خود شکوفایی در بین دانشجویان خارجی پرداخت. نتایج نشان داد همبستگی مثبت بین توسعه شخصیت با خودشکوفایی وجود دارد (17). Okech (2012) در مطالعه خود میزان خودشکوفایی دانشجویان دختر را بیش از پسران در دانشگاه گزارش نمود (18).
در مطالعه Beaumon (2009) تعهد هویت و سبک هویت اطلاعاتی همبستگی مثبتی با خود شکوفایی و تعالی در پیش بینی خود شکوفایی داشتند (19). افشانی و همکاران (1393) در پژوهش خود نشان دادند دینداری تأثیر مستقیم و معنی داری بر خودشکوفایی داشته است و با افزایش مولفه های دینداری خودشکوفایی افزایش یافته است (20). انگیزه به عنوان شاهراه یادگیری، هر چه برای آموختن و تحصیل بیشتر باشد فعالیت، رنج و زحمت بیشتری را فرد برای رسیدن به هدف نهایی محتمل خواهد شد و از طرفی با افزایش انگیزه میتوان به خود شکوفایی رسید (4). از آنجایی که افراد خودشکوفا به دنبال سعادت،کمال، انسانیت انسان و فکرکردن به خویشتن خویش هستند. داشتن نیروی انسانی با این خصوصیت بخصوص در نظام سلامت که با جان انسانها سروکار دارد ضروری است. پی بردن به میزان خود شکوفایی دانشجویان و عوامل تاثیرگذار بر آن میتواند شواهدی برای مسئولین آمر آموزشی باشد تا بتوانند این ویژگی ها را که تا حد زیادی با وظایف شغلی و حرفه ای خطیر دانشجویان علوم پزشکی در آینده مرتبط است و با توجه به حساسیت های دوران دانشجویی برنامه ریزی دقیق و شایسته ای در رابطه با رشد خود شکوفایی در دانشجویان انجام دهند. لذا این پژوهش با هدف تعیین وضعیت رابطه خودشکوفایی با برخی عوامل جمعیت شناختی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد.
روش ها
این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی در بین دانشجوی دانشکده های پرستاری و مامایی، پزشکی، پیراپزشکی و بهداشت دانشگاه علوم پزشکی گلستان از طریق نمونه گیری در دسترس در سال 1394 انجام گرفت. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. 316 دانشجو در این مطالعه شرکت کردند. معیار ورود به مطالعه اشتغال به تحصیل و حداقل دو ترم از زمان شروع تحصیل آنان گذشته باشد. معیار خروج از مطالعه، دانشجوی مهمان، عدم تکمیل پرسشنامه بود. ابزار گردآوری دادهها ،پرسشنامه باورهای خودشکوفایی بود. این پرسشنامه از کتاب مجموعه پرسشنامه برای مربیان روابط انسانی (1384) گرفته شد (21). روایی و پایایی آن جهت این مطالعه بررسی شد که جهت روایی در اختیار 30 عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گلستان قرارگرفت و روایی محتوی پرسشنامه تایید شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از نظرات 50 دانشجو با آلفای کرونباخ 0/75 مورد تأیید قرارگرفت. پرسشنامه شامل 20 گویه می باشد، 10 گویه مرتبط با عوامل تسهیل کننده خودشکوفایی، و 10 گویه عوامل بازدارنده خودشکوفایی را مورد پرسش قرار می دهد. پاسخ به سوالات بر اساس بلی و خیر طراحی شده بود و به پاسخ بلی 5 امتیاز و خیر صفر امتیاز تعلق گرفت. نمره نهایی پرسشنامه از کم کردن جمع نمرات سوالات بازدارنده از جمع نمرات تسهیل کننده بدست آمد. کسب امتیاز (35 تا50) خودشکوفایی عالی، (15تا 30) خوب، (5- تا 10) تعدیل عقاید، (10- تا 5-) عقاید مانع خودشکوفایی در نظر گرفته شده است (21). مشخصات جمعیت شناختی و تحصیلی دانشجویان شامل (سن، جنسیت، شغل، عملکرد تحصیلی، رشته، سواد والدین) از متغیرهایی بودند که مورد پرسش قرارگرفت. جهت رعایت اخلاق در پژوهش، تایید یه کمیته اخلاق دانشگاه، معرفی نامه از معاونت پژوهشی به مسئولین دانشکدهها، رضایت شفاهی برای مشارکت در مطالعه، محرمانه ماندن اطلاعات، تکمیل نکردن و برنگرداندن پرسشنامه مبنی بر حق کناره گیری بود. برای آنالیز داده ها از آمارهای توصیفی (درصد و فراوانی) و تحلیلی (کای دو و کراس کالوالیس) و از طریق نرم افزار آماری SSPS.Ver.16 استفاده شد.
یافته ها
میانگین سنی دانشجویان 1/794 ±20/91 بود. نتایج نشان داد 78/1 درصد دانشجویان مونث، قومیت57/7 درصد فارس و 29/5 درصد ترکمن بودند (جدول 1).
مدرک بیشتر پدران دانشجویان دیپلم (34/2 درصد) و مدرک تحصیلی مادران کمتر از دیپلم (34/3 درصد) و دیپلم (31/1 درصد) بود.میزان خودشکوفایی نزدیک به 74 درصد دانشجویان براساس دامنه نمرهها در سطح عالی(50-35) و خوب (30-15) بود (جدول 2).
نتایج نشان داد که بین جنسیت و میزان خودشکوفایی دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد (0/007=P) و خودشکوفایی در دانشجویان دختر بالاتر از دانشجویان پسر گزارش شد (جدول 3).
بین میزان خودشکوفایی با رشته تحصیلی دانشجویان ارتباط معنی داری وجود داشت (0/042P=) و میزان خودشکوفایی در دانشجویان رشته پزشکی بالاتر از رشته های دیگر مشاهده شد (جدول4).
نتایج نشان داد که بین محل سکونت و میزان خودشکوفایی دانشجویان ارتباط معنیدار آماری وجود داشت (0/064p=). دانشجویان ساکن خوابگاه میزان خود شکوفایی بالاتری نسبت به سایر دانشجویان برخودار بودند.
بحث و نتیجه گیری
یافتههای مطالعه حاضر نشانداد میزان خودشکوفایی اکثریت دانشجویان بر اساس دامنه نمرهها در سطح عالی و خوب بود که می توان گفت این دسته از دانشجویان در دسته بندی بین ده سوال تسهیل کننده و ده سوال بازدارنده نمرات بهتر و بالاتری در قسمت سوالات تسهیل کننده کسب نموده اند. جنسیت به عنوان عامل تأثیرگذاری بر میزان خودشکوفایی بود و میزان خودشکوفایی در دانشجویان دختر بیشتر از پسران گزارش شد که با مطالعه اکچ( Okech) (18) و سومرلین (Sumerlin) (22) همخوانی ولی با مطالعه شهاییان و یوسفی (8) و عسگری و همکاران (13) مغایرت داشت.
بالا بودن میزان خودشکوفایی دختران در این مطالعه را میتوان به بالاتر بودن انگیزه آنان نسبت به تحصیل مرتبط دانست که در مطالعه بیکی (1393) انگیزه تحصیلی دختران نسبت به پسران بالاتر گزارش شد )23). رشته عامل بسیار تأثیرگذاری بر میزان خودشکوفایی بوده و خودشکوفایی در دانشجویان پزشکی نسبت به دانشجویان دیگر بالاتر بود که بالا بودن میزان خودشکوفایی در دانشجویان پزشکی می تواند به دلیل اطمینان از آینده شغلی و پولساز بودن این رشته باشد.
سکونت به عنوان عامل تقریباً تأثیرگذاری در مطالعه حاضر بود و میزان خودشکوفایی در دانشجویان خوابگاهی در دو سطح خوب و عالی بالاتر از دانشجویان غیرخوابگاهی بوده است. فرد خودشکوفا، در مقابل فشار روانی که جزء چاره ناپذیر زندگی است، به جای سرکوب عواطف مانند یک حفاظ در مقابل تأثیرات مخرب فشارها عمل میکند و در جهت رشد گام بر میدارد (24) و در این میان دانشجویانی که در خوابگاه سکونت دارند به دلیل شرایط موجود در خوابگاه، قدرت سازگاری و مقاومت بیشتری در برابر مشکلات و فشارهای روانی داشته و به پیروی از هنجارهای اجتماعی و قوانین و مقررات توجه بیشتری می کنند.
بین سطح سواد والدین با خود شکوفایی دانشجویان ارتباط معنی داری وجود نداشت ولی دانشجویانی که والدینشان مدارک بالاتر از کارشناسی داشتند میزان خود شکوفایی در آنها نسبت به دانشجویان دیگر بالاتر بوده است و شاید بتوان گفت خانواده ها با مدارک تحصیلی بالاتر از سرمایه فرهنگی بالاتر و بیشتری برخوردار بودند و این امر زمینه را برای افزایش خودشکوفایی فرزندان آنها هموار نموده است.
در مطالعه حاضر بین عملکرد تحصیلی با میزان خود شکوفایی دانشجویان ارتباط معنی دار آماری دیده نشد. که با مطالعه عسگری و همکاران همسو می باشد (15). بنابراین تنها در نظر گرفتن معدل به عنوان موفقیت دانشجو می تواند جای بحث داشته باشد. بین متغیر سن با میزان خودشکوفایی دانشجویان ارتباط معنیدار آماری وجود نداشت ولی رابطه منفی معکوس وجود داشت. بدین معنی که با افزایش سن میزان خود شکوفایی کاهش مییافت. در پژوهش انجام شده قومیت عامل تأثیرگذاری بر میزان خودشکوفایی نبوده ولی میزان خودشکوفایی در فارس ها بیشتر از قومیت ترکمن و سیستانی بوده و لازم به ذکر است پژوهش مشابه ای که متغیرهای مطالعه مورد نظر در آنها بررسی شده باشد یافت نشد.
از یافته های پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که خود شکوفایی اکثر دانشجویان در سطح خوب و عالی قرار داشت ولی دانشجویان خوابگاهی، رشته پزشکی و دختران میزان خود شکوفایی بالاتری نسبت به سایر دانشجویان داشتهاند. از محدودیت های این مطالعه خودارزیابی دانشجویان به پاسخ به سوالات بود. اندازه گیری خودشکوفایی دانشجویان با روش های مناسبتر که به نظر ترکیبی از چند روش برای ارزشیابی در این زمینه است جای مطالعه بیشتری را می طلبد.
ریشه یابی مشکلات خود شکوفایی در دانشجویان و اتخاذ راه کارهای مناسب برای ارتقائ آن در بین دانشجویان از پیشنهادات این مطالعه می باشد. از آنجائی که دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی در رشته های مختلف علومپزشکی تحصیل می کنند. تنها تعداد کمی از آنها پزشکی هستند و از طرفی تقریباً نیمی از این جمعیت را پسران تشکیل می دهند. جا دارد تا موانع خودشکوفایی در دانشجویان رشته های غیرپزشکی در علومپزشکی و دانشجویان با جنسیت مذکر که همگی به نحوی با سلامت جامعه سرو کار دارند، تمهیداتی در نظر گرفته شود.
قدردانی
این مطالعه حاصل طرح تحقیقاتی بود که در مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان با شماره 273615 در تاریخ 16/10/93 مورد تصویب قرار گرفت. از معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی گلستان و مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی به علت حمایت مالی و معنوی آن و هم چنین از دانشجویان عزیز که در این مطالعه مشارکت داشتند قدرانی می شود.
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |