مقدمه
اگرچه واژه Practice در لغت معادل کلماتی همچون تمرین، کار، تجربه و عملکرد بکار رفته است (1)، اما در کشور ما از بین این معانی مختلف، بیشتر از واژه عملکرد استقبال شده و عبارت Practice-based learning معادل آموزش مبتنی بر عملکرد در نظر گرفته شده است (2).
بدست آوردن مهارت در یک فعالیت یا بهبود مهارت در نتیجه اجرای یک عمل یا فعالیت را عملکرد (Practice)می نامند (3). این واژه در اصطلاح نیز بیانگر کوشش های مداوم یک فرد برای بهبودی بخشیدن به حیطه خاصی از یک مهارت می باشد (4). این که یک فرد تا چه حد با استفاده از اجرا، عملکرد خود را بهبود می بخشد، بستگی به میزان تمرین، میزان درگیر شدن با آن عمل و نوع بازخوردهایی دارد که برای تقویت این بهبودی انجام میدهد (4).
نتایج مطالعات نشان می دهد که آنچه افراد پس از گذشت دو هفته از یک آموزش به خاطر می آورند، وابسته به نوع انتقال مفاهیم است. در واقع، بالاترین میزان به خاطر سپاری هنگامی رخ میدهد که فراگیر، درگیر انجام فعالیت یادگیری و کسب تجربه شود (5). زمانی که فرد به صورت منفعل (Passive) در یک جلسه آموزشی حضور دارد، حتی اگر از بهترین ابزارهای کمک آموزشی، فیلمهای مرتبط و آموزنده و یا نرمافـزارهای خـاص در آن جــلسه آمـوزشی استفاده شود، پس از گـذشت
دو هفته، حداکثر 50 درصد محتوای آموزش داده شده را به خاطر خواهد آورد. ولی در صورت حضور فعال (Active) در فرآیند یادگیری، شرکت در بحث ها به طور جدی یا انجام یک فعالیت عملی در طی دوره، میزان به خاطر سپاری به مراتب افزایش مییابد (6). از اینرو تمرکز محققین حوزه آموزش در سالهای اخیر بر روشهای آموزشی معطوف شده است که در آن درگیری فراگیر با موضوع درسی افزایش یابد. یکی از این روش های آموزشی، یادگیری مبتنی بر عملکرد (Practice-based learning) میباشد. از طرف دیگر تمرکز برنامه های آموزشی در حرفههای دارای آموزش بالینی بر یادگیری مبتنی بر عمل قرار دارد (7).
محققین معتقدند که آموزشهای مبتنی بر استفاده از مدرس برای آموزش واحدهای درسی بالینی مناسب نیستند. به همین دلیل در دهه های اخیر ارزشیابی دانشجویان در این حرفهها از کار کردن به صورت کارآموزی، به سمت ارزشیابیهای مبتنی بر شایستگی فرد در طی برنامههای قبل و بعد از فراغت از تحصیل درآمده است. لذا پیشبینی می شود که آموزش مبتنی بر عملکرد میتواند ضمن کاهش فاصله تئوری و عمل، پلی را بین آموزش و مراکز حرفهای ایجاد نماید (8).
برخلاف یادگیری های ذهنی و حافظه محور که در قالب آموزش کلاسی یا آموزش بر پایه تئوری قرار دارد، این روش آموزشی، مبتنی بر تجربه و مهارت های عملی است (9). در این نوع یادگیری، آموزش متناسب با نیازهای محیط کار و قابل استفاده در آن به گونه ای ارائه می شود که فراگیر در فرآیند یادگیری دخیل بوده و درک بهتر و عمیق تری از موقعیت کاری خود در آینده داشته باشد.
کاربرد یادگیری مبتنی بر عملکرد:
بر اساس توصیف لاوسون (Lawson)، این نوع یادگیری علاوه بر محیطهای واقعی کاری، در محیطهای همانندسازی شده نیز قابل استفاده است و می تواند شامل هر گونه یادگیری برنامه ریزی شده یا غیر برنامه ریزی شده بر اساس عمل انجام شده در طی یک فعالیت شغلی یا درسی باشد (10).
مزایا:
تجارب فراگیر در محیط های کاری، تعمیق یادگیری های کاربردی فراگیر، تقویت مهارتهای کارکردن به صورت حرفه ای در وی، ارتقاء میزان اثر بخشی شیوه های یاددهی- یادگیری اساتید، جایگزینی تدریجی فعالیت های عملکردی و مهارتی به جای فعالیت های ذهنی و حافظه محور، افزایش تبحر فرد در حیطه کاری خود، افزایش اعتماد به نفس در فرد، حمایت از فراگیر در رشد فردی و حرفه ای از طریق یادگیری مهارت های مدیریت شغلی، حمایت از فراگیر در گسترش مهارت های اداره نمودن حرفه (مهارتهای اداره نمودن حرفه جزئی از فرآیند شغل یابی و استخدام دانش آموختگان است)، افزایش تمایل به یادگیری بیشتر و پیشرفت در فراگیر، افزایش مسئولیت پذیری در اجرای کار، کاهش استرس های شغلی، افزایش شناخت از محیط، ارتقاء صلاحیت و شایستگی در فراگیر، ایجاد یادگیری بر اساس نیازهای موسسه یا سازمان، فعال نمودن بخشهای صنعتی در برنامه های آموزشی و هماهنگ نمودن اطلاعات با نیازهای روز از جمله مزایای استفاده از روش یادگیری مبتنی بر عملکردمی باشد (11).
محدودیت ها:
زمینه معایب این روش نکته خاصی در منابع اشاره نشده است. ولی به نظر میرسد، ارائه این روش برای همه موارد و در همه جا امکان پذیر نیست و از طرفی اجرای آن نیز، مستلزم هماهنگی زیاد بین بخش های آموزش و اجرا می باشد. از طرفی واضح و روشن ساختن دانش پیچیده و سنگینی که برای عملکرد حرفه ای مورد نیاز است و نیز شناسایی راه هایی که این دانش میتواند بهتر آموخته شود و از طریق زندگی حرفهای در آینده توسعه یابد کار سادهای به نظرنمی رسد (12).
روش اجرا:
روشهای اجرای یادگیری مبتنی بر عملکرد متفاوت هستند.
اما قبل از اجرای هر کدام از این روش ها، ابتدا باید تجارب عملکردی قبلی فراگیر در مورد یک محتوای درسی توسط مربی مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار گرفته و محرک علمی فراگیر مشخص شود. سپس یک پروژه مرتبط با برنامه درسی که فعالیت های آن با فعالیت های اجرا شده در تخصص و محل کار آینده فراگیر برابری می کند انتخاب و به فراگیر واگذار گردد (13). تعیین کردن سقف زمانی برای انجام هر پروژه و اعلام آن به فراگیر نیز ضروری می باشد. صرف نظر از نوع روش انتخاب شده جهت اجرای یادگیری مبتنی بر عملکرد، پیشرفت فراگیر در انجام پروژه باید بصورت مرحله ای و پایانی مورد ارزیابی قرار گیرد (14). روشهای اجرا به شرح زیر می باشند:
• فراگیر به عنوان بخشی از برنامه درسی با ارائه یک پروژه، در طول مدت زمان تعیین شده برای هر برنامه درسی و تحت نظارت یک ناظر حرفهای، مهارت های مرتبط با حرفه خود را می آموزد. در واقع یادگیری فراگیر در مدت زمان کلاس از طریق اجرای مهارتهای مرتبط با حرفه به عنوان بخشی از برنامه درسی صورت می گیرد (15). برای مثال یک دانشجوی علوم آزمایشگاهی جهت یادگرفتن یک آزمایش خاص خونی، با لباس و رویه محافظتی مخصوص پرسنل در یک آزمایشگاه حاضر شده و مراحل آزمایشگاهی صورت گرفته بر روی یک نمونه خون جهت انجام آن آزمایش مشخص را تحت کنترل مربی خود یا مسئول فنی آن آزمایشگاه انجام میدهد.
• فراگیر به عنوان بخشی از برنامه درسی به ارائه پروژه در محیطی می پردازد که با محیط حرفه ای آینده وی همانندسازی شده است.
• فراگیر ضمن استفاده از تجارب افراد حرفه ای متخصص در یک حوزه و تحت نظارت آنان، با نرم افزارهای یکسان با برنامه های مورد استفاده متخصصان در یک محیط حرفه ای کار می کند. در این روش فراگیر به عنوان بخشی از برنامه درسی با متخصصان، قوانین و دستورالعمل های مرتبط با یک حرفه آشنا می شود (16).
روش ارزیابی:
قبل از انجام ارزیابی یادگیری مبتنی بر عملکرد در حیطه علوم پزشکی، ابتدا باید نشانگرهای کیفیت فارغ التحصیلی بر اساس نیازهای محیط کار و انتظارات محیط حرفه ای از دانش آموختگان تعیین گردد. سپس ارزیابی فراگیران توسط یک فرد متخصص در حرفه و بر اساس این شاخصها به یکی از روش های زیر صورت گرفته و بازخورد لازم به فراگیران ارائه خواهد شد
• شکستن یک عملکرد به اجزای مختلف، تهیه چک لیست برای انجام همه این اجزا، استفاده از چک لیست ارزیابی اجرا و سپس نمره دهی کلی عملکرد بر اساس نمرات اجزای چک لیست
• شکستن یک عملکرد به اجزای مختلف، تعیین ایستگاه های مختلف برای اجرای هر جزء از این عملکرد و سپس استفاده از آزمون بالینی ساختارمند هدفدار (OSCE)
• ارزیابی نحوه اجرای یک عملکرد در محیط مدل گونه یا همانندسازی شده
• ارزیابی نحوه اجرای یک عملکرد با استفاده از بیمار استاندارد شده (15).
نتیجه گیری:
به نظر می رسد با تبلیغ و ترویج روش های تدریس عملکردی و فعال و دوری گزیدن از تدریس های حافظه محور می توان مهارت آموزی در فراگیران را هر چه بیشتر تقویت نموده و عملکرد حرفهای آنان را ارتقاء بخشید.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |