مقدمه
دانشگاه مبدأ تحوّلات یک کشور است و با تربیت نیروی انسانی و تولید علم و فنّاوری سبب رشد و پیشرفت جامعه میشود. دانشگاهها در کشور از اصلیترین سازمانهای تولیدکننده قدرت نرم هستند (1). از کلمه قدرت نرم اوّلینبار توسط حمید مولانا و بعد توسط جوزف نای استفاده شد. قدرت نرم توانایی انجام کار یا رسیدن به نتیجه دلخواه نیست، بلکه توانایی به دست آوردن چیزی بدون زور و اجبار، تأثیرگذاری بر افکار و اَعمال دیگران و تغییر اولویتهای آنها با استفاده از ابزارهای جمعی است (3، 2). قدرت نرم بر ذهنیت استوار است و با احساس و روان انسانها سر و کار داشته و اعمال آن بدون تعارض صورت میگیرد. قدرت نرم بهجای ماهیّت اجبار، بر عوامل اجتماعی تأکید دارد و در شبکه روابط اجتماعی معنا و مفهوم پیدا میکند. بدون مؤلّفههای محیطی نمیتوان آن را درک و معنی کرد. عامل اجتماعی بهصورت فعال در سرنوشت جامعه تأثیر دارد و بههمیندلیل افکار عمومی هم در داخل و هم در خارج مورد توجه سیاستگذاران قرار میگیرد (5، 4). منابع قدرت نرم ثابت نیستند و با تغییر شرایط متحوّل میشوند. قدرت نرم به چهار منبع نیاز دارد که عبارتاند از فرهنگ و اعتقادات، سیاست خارجی، اقتصاد، علم و دانش (6). منابع فرهنگی مانند برنامههای بینالمللی آموزشی و علمی، سمینارها و کنفرانسها باعث به وجود آمدن قدرت نرم و ارتقای آن در یک کشور میشوند (7)
در عصر حاضر آموزش، بُعد چهارم سیاست خارجی است. ازآنجاییکه اغلب نخبگان سیاسی از میان دانشگاهیان انتخاب میشوند، گسترش اعطای بورسهای بینالمللی و پذیرش دانشجویان خارجی نوعی معرّف فرهنگ و جامعه خود به رهبران سیاسی و مدیران آینده کشورهای جهان است و درواقع همکاری آموزشی نوعی سرمایهگذاری برای آینده سیاسی میان ملّتهاست. همگی این فعالیتها در جذب افکار و ایجاد قدرت نرم تأثیر بسزایی دارد (8). در مقدّمه کتاب الگوی شایستگی معاونان فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها و مؤسّسات آموزش عالی بیان شده است که آموزش عالی نقطه تلاقی سه قلمروِ فرهنگ، قدرت و دانش است (9). برنامه آموزش عالی و تبادلات علمی فوقالعاده مهم بوده و یک ابزار سیاسیِ مؤثر است. آموزش عالی بهعنوان یک نیروی بینالمللی، توسعه علمی و اطلاعات را تحتتأثیر قرار داده و باعث توسعه ایدهها در سطح جهان شده است. حوزه نفوذ آموزش عالی نهادها و مردم را شامل میشود (3). قسمتی از تکنیک مخالفان نظام، رخنه در مراکز آموزش عالی و پرورش عناصر باب میل خود است. دانشگاهها با افزایش تولید علم و دانش باعث استقلال و آزادی کشور در برابر تهدیدات دشمن میشوند (10). دانشگاهها با توجه به مأموریت خود و نقش برجستهای که در قدرت نرم دارند و ازآنجاییکه یک منبع رقابتی در قدرت نرم محسوب میشوند، باید در رسالت آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی تجدیدنظر کنند و متناسب با نیاز جامعه ملّی و جهانی آن را تغییر دهند (11). گوتام (2024) (12) و اوستاشوا (2020) (13) آموزش عالی را به عنوان ابزار و منبع قدرت نرم معرفی میکنند.
با توجه به پژوهشهای انجامشده، علم بهعنوان یک منبع قدرت مطرح است. علم با سازوکارهای متعدّد موجب اثرگذاری بر انواع قدرت خواهد شد. دانشگاهها میتوانند با گسترش درک بهتر از قدرت و راههای چگونگی تغییر باعث پیشرفت همهجانبه کشور شوند و با تحتتأثیر قرار دادن ذهن دانشجویان و بهطورکلی افکار عمومی، الگوی مفهومی برای مدیریت موفق ایجاد کنند. تغییرات سریع و متنوع جهان و درنهایت جامعه بر محتوای علمی و فرهنگی دانشگاهها تأثیر میگذارد. هدف این پژوهش، شناسایی مؤلّفهها و کارکرد قدرت نرم در دانشگاههای علومپزشکی کشور است.
روش ها
پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش دادهبنیاد یا نظریه زمینهای (Grounded Theory) با رویکرد اشترواس و کوربین در سال 1401 انجام شد. با مطالعه پیشینه تخصّصی در این زمینه به دلیل کمبود و پراکندگی در مبانی نظری و شواهد کافی و همچنین نپرداختن نظریههای موجود به مسئله موردنظر، از شیوه دادهبنیاد استفاده شد. بههمینمنظور، به اساتید دانشگاههای علومپزشکی کشور که درمورد موضوع پژوهش، یعنی مؤلّفههای قدرت نرم در دانشگاههای علومپزشکی، اطلاعات کافی و تجارب مفیدی داشتند، مراجعه و مصاحبههای عمیق و نیمهساختارمند انجام شد.
در این تحقیق از روش نمونهگیری نظری و هدفمند استفاده شد. در این نمونهگیری، به انتخاب افرادی نیاز بود که در زمینههای مرتبط با قدرت نرم، اطلاعات کافی درمورد فعالیتهای اقتصادی و برنامههای آموزشی در دانشگاههای علومپزشکی کشور داشتند. بدینترتیب، شرکتکننده اوّل از حوزه معاونت آموزشی دانشگاههای علومپزشکی انتخاب شد و اطلاعات بهدستآمده از این مصاحبه به انتخاب شرکتکنندههای بعدی کمک کرد. سپس، نمونههای دیگر بهصورت گلولهبرفی برگزیده شدند. بدینترتیب، در این مطالعه با 13 نفر از اساتید دانشگاههای علومپزشکی کشور مصاحبه انجام شد. معیار ورود به مطالعه، عضویت فرد مصاحبهشونده در یکی از دانشگاههای علومپزشکی کشور و تمایل وی برای شرکت و در اختیار گذاشتن تجارب خود و اطلاع فرد از فعالیت و اقدامات درمورد ابعاد قدرت نرم در دانشگاههای علومپزشکی بود. معیار خروج نداشتن وقت لازم برای ادامه شرکت در مطالعه بود.
پژوهشگر ابتدا با پیام و تماس تلفنی خود را معرفی و درخواست تعیین وقت مصاحبه بهصورت تماس صوتی یا تصویری از طریق فضای مجازی نمود. در صورت موافقت فرد مصاحبهشونده، وقت مصاحبه تعیین شد. هدف از انجام مصاحبه پژوهشی و اهمیت آن برای مصاحبهشوندگان توضیح داده شد. در هنگام مصاحبه به مصاحبهشوندگان اطمینان داده شد که نام شخص و محتوای مصاحبه محرمانه میمانَد و دادهها بدون نام اجرا و تحلیل خواهند شد. برای ضبط مصاحبه، از مصاحبهشوندگان اجازه شفاهی کسب شد. شیوه مصاحبه بهگونهای بود که پس از کسب اطمینان از اشباع نظری در بخش مطالب بهدستآمده( از مصاحبههای انجام شده) و تکراری شدن مطالب ذکرشده، فرایند مصاحبهها متوقّف شد. متن مصاحبهها روی کاغذ نوشته شد و سپس مصاحبهها چندینبار توسط پژوهشگر بازخوانی شدند و کدگذاری باز انجام شد. در روش دادهبنیاد، تحلیل دادهها براساس مفاهیم است و بنابراین کدگذاری شامل اختصاص کد به مفاهیم یا مقولهبندی آنها براساس مشابهت است. در این پژوهش تحلیل دادهها براساس کدگذاری باز، به شیوه محوری و گزینشی انجام شد. کدهای مختلف براساس تفاوتها و شباهتها با هم مقایسه و کدهای مشابه دستهبندی شدند. گوبا و لینکلن در مطالعات کیفی مفهوم قابلیت اعتماد را بهعنوان معیاری برای جایگزینی روایی و پایایی مطرح کردند تا به کمک آن، دقت علمی در پژوهشهای کیفی ارزیابی شود. استراتژیهای متعدّدی مانند بازبینی در زمان کدگذاری، تأیید نتایج و ساختار توسط همکاران پژوهشی و مشارکتکنندگان برای این منظور وجود دارد (14). در پژوهش حاضر، برای تعیین دقت و اعتبار دادهها، پژوهشگر پس از کدگذاری دادهها، مجدّداً به شش نفر از 13 نفر مشارکتکننده در مصاحبه
مراجعه و از آنها نظرخواهی کرد. همچنین، از شش نفر از اساتید دانشگاه که دکترای مدیریت آموزشی یا مدیریت آموزش عالی بودند و به موضوع و روش پژوهش حاضر آشنایی داشتند، نظرخواهی شد. در صورت داشتن نظر اصلاحی، نظر آنها اعمال گردید.
یافته ها
در این پژوهش 13 مصاحبه انجام و کدگذاری باز انجام شد ویژگیهای جمعیتشناختی افراد مشارکتکننده در مصاحبه در جدول 1 ذکر شده است.
اوّلین مرحله در تحلیل دادههای کیفی، کدگذاری اوّلیه است. کدهای حاصل از این مرحله پس از بررسی و مقایسه مکرّر در 14 کد محوری و 6 کد گزینشی در قالب مدل پارادیم جا گرفتند. در جدول 2 نتایج تحلیل محتوای مصاحبهها و دادههای کیفی در سه مرحله کدگذاری (کدهای باز، محوری و گزینشی) ارائه شده است.
.png)
- عوامل علّی
شرایط علّی عبارت است از عواملی که بهطور مستقیم بر پدیده اصلی (قدرت نرم) تأثیر دارند. تحلیل مصاحبههای انجامشده حاکیاز وجود عوامل علّی قدرت نرم شامل بُعد آموزش جامعهبنیان است. این بُعد شامل سه مؤلّفه مدیریت مبتنی بر ارزشهای اخلاقی (شامل سه شاخص)، آیندهنگاری و ظرفیتسازی (شامل چهار شاخص) و تقویت روابط بینالملل (شامل شش شاخص) است. با آموزش اخلاق در زمینه اداری و پزشکی و توسعه این مهارت میتوان ارزشهای اخلاقی را در سازمان افزایش داد. تغییر در دروس متناسب با نیاز جامعه و ایجاد رشتههای تحصیلی جدید و رقابت در جذب دانشجو در این رشتهها در آیندهنگاری برای جامعه نقش دارد. در این مورد مصاحبهشونده شماره 3 اذعان داشت: «دانشگاههای علومپزشکی در به قدرت گرفتن جامعه نقش دارند. دانشگاهها باید پاسخ سریع برای نیازهای جامعه و سیاستهای جدید داشته باشند. نیازها باید رصد شود، بعد کوریکولوم آموزشی بهروز شود و برنامهها و فرایند آموزشی اصلاح شوند». دقّتنظر در مصاحبههای انجامشده نشان داد که دانشگاههای علومپزشکی با انجام فعالیتهای بینالمللی مانند همایشها، نشریات پژوهشی و غیره روابط بینالمللی را تقویت میکنند.
2- عوامل زمینهای
عوامل زمینهای به مجموعهای از مقولهها و مفاهیم گفته میشود که بر کنشهای موضوع اثر میگذارند. بهعبارتی، عوامل زمینهای شرایط لازم برای وقوع و شکلگیری موضوع را فراهم میکنند. یکی از عوامل زمینهای قدرت نرم شامل بُعد مهندسی فرهنگ است. این بُعد شامل سه مؤلّفه زیرساختهای پژوهشی (شامل پنج شاخص)، نظام سازمان جمعی (شامل چهار شاخص) و بالندگی و بهسازی (شامل پنج شاخص) است. اکثریت قریببهاتفاق مصاحبهشوندگان با ارزیابی برنامهها و بهکارگیری افراد متبحّر و نیز ایجاد فرصت مطالعاتی سبب بالندگی افراد شدند. مصاحبهشونده شماره یک اذعان داشت: «دانشگاهها باید بنابر رسالت خود، با یک سیستم مدیریتی و برنامهریزی درست جهت اهداف قدرت نرم قدم بردارند». مصاحبهشونده دیگر گفت: «دانشگاهها باید بهنحوی مدیریت شوند که از افراد تأثیرگذار، فعال و علمی برای تقویت قدرت نرم استفاده کنند.» اکثر قریببهاتفاق مصاحبهشوندگان زیرساختهای پژوهشی، مرجعیت علمی و تعامل دانشگاههای علومپزشکی با سایر سازمانها را زمینه توسعه قدرت نرم میدانستند. مصاحبهشونده شماره 11 در این زمینه گفت: «دانشگاهها باید براساس اهداف خود زمینه مشارکت اعضای هیئت علمی و منابع لازم برای فعالیتهای پژوهشی را تأمین کنند».
3- عوامل مداخلهگر
عوامل مداخلهگر عواملی هستند که بر کنشها و تعاملات اثر میگذارند و مداخله سایر عوامل را محدود یا تسهیل میکنند. قدرت نرم شامل یک بُعد تخریب موفقیت است. این بُعد شامل دو مؤلّفه عدم درک ضرورت تغییر (شامل چهار شاخص) و تزلزل در باورها (شامل چهار شاخص) است. برخی از مصاحبهشوندگان عدم خودباوری و تبلیغات سو را مسبّب تزلزل باورها میدانستند. مصاحبهشونده شماره 8 در این زمینه بیان کرد: «اگر جامعه برخی از تواناییهای پزشکی یا تولید دارو را قبول نمیکند، بهدلیل عدم خودباوری جامعه پزشکی ماست. اگر خودباوری در پزشکان و جامعه پزشکی تقویت شود، امکان انجام همه نوع درمان و تولید انواع دارو به وجود میآید». مصاحبهشونده شماره 10 اذعان داشت: «متأسّفانه دولت درحالحاضر بهعلت نبود فرهنگ خودباوری مردم هزینههای زیادی را بــرای وارد کـردن داروهـای خـارجـی مـیپـردازند، درحــالــیکــه در بـسیـاری از تـولیـدات دارویـی، کشورمان در جهان پیشرو بوده است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد».
4- عوامل راهبردی
عوامل استراتژی عبارت است از تمامی اقدامات خُرد و کلان که درجهت شکلگیری موضوع یا پدیده مورد بررسی انجام میگیرد. عوامل استراتژی قدرت نرم شامل دو بُعد راهبرد متعهّدانه و دانشافزایی است. بُعد راهبرد متعهّدانه شامل دو مؤلّفه رشد اخلاق حرفهای (شامل چهار شاخص)، تعهّد به جامعه (شامل پنج شاخص) می باشد .بُعد دانشافزایی شامل سه مؤلّفه رسالتمحوری (شامل چهار شاخص)، اعتبار علمی (شامل چهار شاخص) و مراودات علمی (شامل چهار شاخص) است. مصاحبهشونده شماره 7 بیان داشت: «باید بر روی رفتار و اخلاق اساتید کار شود. نتایج قدرت نرم به یک نسل ختم نمیشود و در نسلهای بعد هم دیده میشود. دانشجویان امروز کارمندان فردا هستند. بنابراین از استاد خود و محیط دانشگاهی الگوبرداری میکنند». مصاحبهشونده شماره 2 میگفت: «دانشگاههای علومپزشکی باید کارگاهها و دورههای آموزشی در سطح بینالمللی برگزار کنند و همچنین فرصتی برای اساتید و دانشجویان برای شرکت در کارگاههای بینالمللی به وجود بیاورند تا محتوای آموزشی و اطلاعات علمی را با هم مبادله کنند».
- پیامدها
پیامدها متغیّرهاییاند که نشاندهنده نتیجه پدیده و اتّخاذ راهبردهای مربوط به این پدیده هستند. پیامدهای قدرت نرم حاصل از تحلیل دادههای مصاحبه شامل یک بُعد نهادینهسازی فرهنگی و دو مؤلّفه تقویت ملّیگرایی (شامل هشت شاخص) و تحقّق اهداف (شامل چهار شاخص) است. اکثریت مصاحبهشوندگان پیامد قدرت نرم را گسترش فرهنگ ایرانی و اسلامی، توسعه فرهنگی کشور دانسته و همچنین نیروی انسانی سالم و تقویت بنیاد خانوادهها را مسبّب تقویت ملّیگرایی میدانستند. مصاحبهشونده شماره 9 بیان داشت: «گسترش فرهنگ ایرانیاسلامی در بین دانشجویان باعث تقویت بنیاد خانوادهها میشود. وقتی خانواده سالم داشته باشیم، جامعه سالم میشود. فرهنگِ کمک به افراد نیازمند باعث پیشرفت جامعه میشود و فرهنگ درستکاری را گسترش میدهد. یاد میگیریم به خود متّکی باشیم و این فرهنگ باعث رشد اقتصادی و فرهنگی و پیشرفت کشور میشود.» مدل پارادیمی قدرت نرم دانشگاههای علومپزشکی در شکل 1 آمده است.
مدیریت مبتنی بر ارزشهای اخلاقی، آیندهنگاری و ظرفیتسازی و تقویت روابط بینالملل با همدیگر آموزش جامعهبنیان را تشکیل میدهند که بر پدیده قدرت نرم تأثیر میگذارند. اقداماتی که باید برای قدرت نرم در دانشگاههای علومپزشکی انجام شوند، تحتعنوان راهبردها شامل راهبرد متعهّدانه که با رشد اخلاق حرفهای و تعهّد به جامعه صورت میپذیرد و دانشافزایی که با رسالتمحوری و اعتبار علمی نقش خود را ایفا میکند، هستند. ازطرفی، مهندسی فرهنگ شامل بالندگی و بهسازی، نظام سازمان جمعی و ارتقای زیرساختهای پژوهش با ایجاد شرایط ویژه بر راهبردها مؤثر است. تخریب موفقیت شامل عواملی نظیر تزلزل در باورها و عدم درک ضرورت تغییر در راهبردهاست. اگر شرایط ویژه برای عملیاتی شدن راهبردها مهیّا و عوامل مداخلهای کنترل شود، اهداف محقّقشده و ملّیگرایی تقویت و بهطورکلی، نهادینهسازی فرهنگی انجام میشود.
بحث و نتیجه گیری
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلّفهها و کارکرد قدرت نرم در دانشگاههای علومپزشکی کشور است. تأمین قدرت نرم در راستای علم و فنّاوری به معنای استفاده از منابع علم برای تأثیرگذاری و ایجاد فضای مطلوب برای مردم کشورهای دیگر و تقویت اعتبار کشور است.
نتایج این پژوهش نشان داد مدیریت مبتنی بر ارزشهای اخلاقی، آیندهنگاری و ظرفیتسازی و تقویت روابط بینالملل از شرایط علّی قدرت نرم است. رستمزاده (1395) از منظر اسلام توجه به اخلاق و قدرت ضرورت میداند و این دو با هم در ارتباطاند (10). صادقزاده (1400) بر تأثیر تحوّل فرهنگی مبتنیبر ارزشها بر عملکرد سازمان تأکید میکند (15). ازآنجاییکه قدرت نرم با فرهنگ ارتباط تنگاتنگی دارد، این مطالعات میتوانند با پژوهش حاضر همسو باشند. دانش و آموزش کلید رشد و توسعه جوامع تلقّی میشود. منظور از آموزش جامعهبنیان آموزشی است که باعث پایداری جامعه میشود. این آموزش دارای ابعادی است. مشارکتکنندگان در این پژوهش یکی از این ابعاد را مدیریت مبتنی بر ارزشهای اخلاقی برشمردند. در این مدیریت، هر کارمندی به اندازه ارزش مشارکتش پاداش میگیرد؛ یعنی او هم در عملکرد سازمانی شریک است. هدف این مدیریت، افزایش سودآوری بلندمدت سازمان ازطریق توجه به مشتری است. هوش اخلاقی اساتید و اخلاق حرفهای کارکنان دانشگاه از مؤلّفههای قدرت نرم در بُعد ارزشهای دانشگاهی است.
با توجه به نتایج این مطالعه، تقویت روابط بینالملل یکی دیگر از عوامل علی قدرت نرم است. نای (2019) مطلوبیت روابط بینالملل و سیاست خارجی را بهعنوان یکی از منابع قدرت نرم میداند (16). مسعودنیا (1397)، رشیدی (1397) و محسنی (1394) به بینالمللی شدن دانشگاهها در مطالعه خود اشاره میکنند (7، 8، 17). در پژوهش حاضر، دانشگاهها ازطریق پژوهش و آموزش میتوانند این روابط را تقویت کنند. روابط بینالمللی هر کشور بیانگر اهداف، آرزوها و جهانبینی آن کشور است و نوعی نشان دادن چهره کشورها به جهان است. این بُعد صلحآمیزترین روش در فرایند ارتباطی است که میتوان پیامها را به روش نیابتی به کشورهای دیگر منتقل کرد.
با توجه به نتایج این مطالعه، آیندهنگاری و ظرفیتسازی عوامل علّی دیگر قدرت نرم هستند. موسوی (1396) بیان میکند فعالیتهای آموزشی تأثیرات چندگانه بر قدرت دارند و ارزشمندترین ابزارها برای سیاست خارجی هستند (18). رستمزاده (1395) مرجعیت علمی ایران در منطقه و جهان را یکی از ابعاد قدرت نرم معرفی میکند و علم و دانش را عامل قدرت نرم هر کشور میداند (10). در پژوهش حاضر براساس آیندهنگاری و ظرفیتسازی میتوان ضعف دانش را پیشبینی کرد. فعالیتهای آیندهنگاری اغلب عدم کفایت نظام آموزشی فعلی را برای روبهرو شدن با چالشهای اصلی جامعه مشخص میکنند. آیندهنگاری و ظرفیتسازی در دانشگاهها موجب کسب مرجعیت علمی میشود. درواقع، آیندهنگاری و ظرفیتسازی یک ابزار برای سیاستگذاری در حوزه علم پزشکی است. آیندهنگاری فرایند بلندمدت در زمینههای علمی است که بر تصمیمگیری درزمینه ظرفیتسازی تأثیر میگذارد. همچنین آیندهنگاری با اطلاعاتی که فراهم میکند، به اصلاحات در سیاست علم منجر میشود.
عوامل زمینهای قدرت نرم شامل زیرساختهای پژوهشی، نظام سازمان جمعی و بالندگی و بهسازی است. گلی (1398) بیان میکند تحوّلات سریع و وسیع در حوزههای علم و فنّاوری بر فرهنگ تأثیر میگذارد (19). کالیگوری (2019) در مطالعه ای سه ویژگی را برای فرهنگ که عبارتند از نوآوری متنی، معنیداری پروژه و حمایت اجتماعی و سهولت توسعه صلاحیتهای میانفرهنگی پیشنهاد میکند که نتایج آن تغییرات مثبت در طول زمان نشان میدهد (20). نتایج مطالعه جانیک (2019) نشان داد که دانشجویان پرستاری بیشتر تحتتأثیر تجارب فرهنگی ایالاتمتّحده هستند. علاوهبراین، اعضای هیئت علمی پرستاری فاقد تجربیات بینالمللی در خارج از کشورند. بهطورکلی، تجربیات فرهنگی بر دانشکده پرستاری و مهارتهای فرهنگی تأثیر میگذارد (21). نتایج این مطالعات با پژوهش ما ناهمسو بود. موسوی (1396)، مقتدر (1397) و رستمزاده (1395) فرهنگ را بهعنوان یک مؤلّفه قدرت نرم میدانند و ظرفیت دانشگاهها و علم و فنّاوری را برای گسترش فرهنگ ملّی مطرح میکنند (4،10،18). نتایج این مطالعات با پژوهش ما همسو بود. محسنی (1394) زیرساختهای پژوهشی را در ارتقای قدرت نرم مؤثر میداند (8). فرهنگ یک سیستم دارای اجزایی است. این اجزا در تعامل با یکدیگرند. مهندسی فرهنگی به معنی نظمدهی، جهتدهی، جهتیابی و انسجام سازمانها در جهت حفظ و حراست از فرهنگ کشور است. شرکتکنندگان در این مطالعه اجزای مهندسی فرهنگی را بالندگی و بهسازی، نظام سازمان جمعی و زیرساختهای پژوهشی معرفی میکنند. دانشگاهها عنصر مهمی در دگرگونی جامعه هستند. برای تحوّل در جامعه، ابتدا باید دانشگاهها را تغییر داد. مهمترین سرمایه های انسانی در دانشگاهها تربیت میشود. بنابراین برای پرورش افراد متخصّص بهعنوان نیروی اصلی توسعه جامعه، باید بر بالندگی و بهسازی کارکنان دانشگاه و مخصوصاً اعضای هیئت علمی سرمایهگذاری کرد. دانشگاههای علومپزشکی بهعنوان یک سازمان، نوعی واحد اجتماعی هستند که اهداف جمعی دارند. برای رسیدن به این اهداف، باید یک ساختار جمعی و هماهنگی بین وظایف کارکنان باشد. ازطرفی، لزوم ایجاد شرایط مناسب انجام پژوهش و فراهم کردن زیرساختهای علمی لازم برای گسترش و نهادینه کردن امر پژوهش در دانشگاه ایجاب میکند تا گامهای مؤثری درجهت توسعه همهجانبه تحقیقات علمی و پژوهشمدار شدن دانشگاه برداشته شود.
در این مطالعه، عدم درک ضرورت تغییر و تزلزل در باورها از عوامل مداخلهگر تأثیرگذار بر شکلگیری قدرت نرم است. حاجیزاده (1400) مقاومت در برابر تغییر در سازمان را بهعنوان مانع برای دستیابی سازمان به اهداف بیان میکند (22). منابع انسانی از مهمترین عواملیاند که باعث دستیابی سازمان به موفقیت میشوند. کارکنان یک سازمان منبع اصلی و مهم برای تغییر، نوآوری و یادگیری هستند؛ بهگونهایکه بر موفقیت و بهرهوری سازمان تأثیر میگذارند (23). باورها و طرز فکر افراد تعیینکننده موفقیت یا عدم موفقیت است. باورهای غلط مانع رسیدن به موفقیت میشوند و افراد را از ادامه مسیر منصرف میکنند. هر فرد بنا به باورهای خود، دارای نگرشی است و بهدنبال این باورها و نگرشها، در زمینههای مختلف تغییر ایجاد میکند. با تزلزل باورها، ضرورت تغییر درک نمیشود و مانع موفقیت میگردد. علاوهبراین، سیاستگذاران و متصدّیان نظام سلامت با اتّخاذ راهبردهای مناسب ازقبیل رشد اخلاق حرفهای، تعهّد به جامعه، رسالتمحوری و مراودات علمی میتوانند به موفقیت و اجرای قدرت نرم کمک کنند. ابراهیمی (1395) راهبرد متعهّدانه را در مشاغل مدیریتی و فنّی و مهندسی متمرکز میداند، حالآنکه در مطالعه ما تمام کارکنان بهداشتی، درمانی و مدیریتی موردتوجه هستند (24)؛ ازاینجهت با مطالعه ما ناهمسوست. موسوی (1396) برای اِعمال قدرت نرم، برقراری ارتباط کارآمد را مؤثر میداند (18). مسعودنیا (1397) بیان میکند اخلاق ابزاری برای رسیدن به اهداف قدرت نرم است و استفاده از آن به تولید جذابیت یا تنفر ختم میشود (7). مقتدر (1397) بیان میکند که سرمایه اجتماعی به تقویت قدرت نرم منجر میشود و سرمایه اجتماعی بر تعهّد تأثیرگذار است (4). رشنو (1395) و رستمزاده (1395) در پژوهشهای خود حوزه اخلاقی و اخلاق حرفهای را از مؤلّفههای قدرت نرم میدانند (9، 10).
نتایج این مطالعه دانشافزایی مربوط به عوامل راهبردی را معرفی میکند. ازطریق استراتژی دانشافزایی، بهکارگیری مؤثر دانش موجود و گنجاندن آن در قالب کالا و خدمات موجب ارتقای شایستگیهای سازمان در عرصه رقابت میشود. رسالت دانشگاههای علومپزشکی علاوهبر آموزش و پژوهش، ارتقای سلامت جامعه است که همه این موارد در سایه بهکارگیری دانش میسّر میشود. موسوی (1396) در مطالعه خود اعتبار ملّی را از استراتژیهای قدرت نرم در کشور بیان میکند (18). کشورهای پیشرفته در این زمینه از دانشهای برتر برخوردار بودند. ارتقا در علم و فنّاوری نمادی از پیشرفت کشور است. پیشرفته بودن جامعه به بالا رفتن اعتبار ملّی در عرصه بینالملل منجر خواهد شد. موسوی (1396) و نیکنامی (1398) همکاریهای علمی را بخشی از قدرت نرم معرفی میکنند (18، 25). محسنی (1396) و موسوی (1396) از تعاملات علمی، فعالیتهای انجمنهای علمی و تبادلات دانشگاهی بهعنوان جزئی از استراتژی علمی قدرت نرم نام میبرند (8، 18). رضاپور (1396)، جعفری (1397) و رستمزاده (1395) در مطالعات خود نقش علم و ارتقای آن را در قدرت نرم مؤثر دانستند (6، 10، 26). با راهبرد متعهّدانه میتوان هریک از نظامهای منابع انسانی مانند کارمندیابی و گزینش کارمندان را تعیین کرد. در این راهبرد، روابط کارمندان باید موردتوجه سازمان باشد. اخلاق حرفهای به مسئولیتپذیری فرد و متعهّد شدن او نسبت به سازمان و اجتماع اشاره میکند. راهبرد متعهّدانه بر عملکرد کارکنان تأکید میکند. اخلاق حرفهای بر عملکرد کارکنان تأثیر دارد و میتواند باعث ارتقای تعهّد فرد یا بالعکس شود. درواقع، افراد حرفهای هم بهلحاظ صلاحیتها و مدارک تخصّصی و هم بهجهت جنبه پشتیبانیهای قانونی که سازمانها در نظر میگیرند، از حقّ اظهارنظر و تصمیمگیریهای مؤثر برخوردارند.
نتایج این مطالعه نشان داد که اتّخاذ این راهبردها در الگوی قدرت نرم به پیامدهایی ازقبیل تقویت ملّیگرایی و تحقّق اهداف و درنهایت نهادینهسازی فرهنگی منجر میشود. نهادینهسازی را تثبیت باورها، ارزشها و رفتارهای مقبول تعریف کردهاند. فرایند نهادینهسازی با شروع پذیرش هنجارها و نقشها توسط افراد انجام میشود و بعضی دیگر آن را فرایندِ یافتن روشها و رویّههای مصوب جامعه تعریف کردهاند. نهادینهسازی فرهنگی با بهکارگیری باورهای کارکنان و مدیران در سازمان عملی میشود (27). پژوهشگران متعدّدی همچون نای (2019)، سهویک (2019)، کوماراسینگها (2019)، مسعودنیا (1397)، مقتدر (1397)، رستمزاده (1395) و رشنو (1395) به تأثیر مطلوب یا نامطلوب بُعد فرهنگ در قدرت نرم پرداختهاند (4، 7، 9، 10، 13، 28). شریفزاده (1398) در مطالعه خود تأثیر رهبری سازمان را بر نهادینهسازی فرهنگ سازمان بیان میکند (27).
در این مطالعه، پیامد قدرت نرم در دانشگاههای علومپزشکی نهادینهسازی فرهنگی است. ویژگیهای فرهنگی به عملکرد مطلوب و نامطلوب منجر میشوند و نظام اداری کشور را با چالشهای گوناگون روبهرو میکنند. چگونگی مدیریت فرهنگ در جامعه و سازمانها سبب حرکت بهسمت ویژگیهای فرهنگی مطلوب میشود که از سیاستهای کلان نظام اداری کشور است. این استراتژی به عوامل متعدّد سازمانی و محیطی توجه دارد که درنهایت به تحقّق اهداف سازمان میانجامد. حسّ ملّیگرایی تحتتأثیر فرهنگ قرار دارد تا جایی که به ایجاد و یا سقوط تمدّنها منجر میشود. این حس منافع ملّت را ارتقا میدهد و فرهنگ هم یکی از عوامل دلبستگی افراد به کشور خود است. حسّ ملیگرایی از عوامل اصلی پایداری نظامهای سیاسی و اجتماعی است. بنابراین یکی از اهداف و حوزههای اصلیِ جامعهپذیریِ سیاسی در همه نظامهای سیاسی را تقویت و بازتولید هویّت ملی شکل میدهد. این امر مستلزم شناخت و ارزیابی دقیق وضعیت ناسیونالیسم در هر نظام اجتماعی است.
این پژوهش دارای محدودیتهایی بود؛ ازجمله اینکه پژوهش در جامعه آماری دانشگاههای علومپزشکی کشور انجام شده است. بنابراین تعمیم نتایج بهدستآمده از یافتههای پژوهش به سایر دانشگاههای کشور بایستی بااحتیاط انجام شود.
بر اساس نتایج این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که در دانشگاههای علومپزشکی، آموزش جامعهبنیان و مهندسی فرهنگ از عوامل مؤثر بر قدرت نرم هستند. با پیشگیری و کاهش عوامل مؤثر بر تخریب موفقیت و استفاده از راهبردهای متعهدانه و دانشافزایی میتوان به نهادینهسازی فرهنگی آن دست یافت
پیشنهاد میشود دانشگاهها ارتباط خود را با سازمانهای آموزش و سلامت بینالمللی گسترش دهند و از تجارب آنان درجهت جهانی شدن آموزش بهره ببرند. دانشگاهها برای حفظ موجودیت خود باید در ابعاد عملکردی و محتوایی، تغییرات جدیدی ایجاد کنند و هماهنگ با تحوّلات باشند. مهندسی فرهنگی باید با توجه به موقعیت هر دانشگاه و فضای فرهنگی موجود و با توجه به جمعیت و آمار اساتید، کارمندان و دانشجویان برنامهریزی شود. برای فائق آمدن بر مشکلات و رسیدن به موفقیت، باید انگیزه و امیدواری را در اساتید و دانشجویان پرورش داد. دانشگاهها باید برنامهای اتّخاذ کنند که دانشجویان از ترس و نگرانی از آینده شغلی و دوران پس از فارغالتحصیلی دور شوند و با جایگزینی افکار مثبت بر افکار منفی، باورشان قویتر شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این تحقیق موردتأیید کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان با کد اخلاق به شماره IR.IAU.KHUISF.REC.1401.261 قرار گرفته است. اصول و استانداردهای کمیته ملّی اخلاق رعایت شده است. اطلاعات تمام افراد واردشده در مطالعه نیز محرمانه نگه داشته شده است.
حمایت مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانهای دولتی، خصوصی یا غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، طراحی مطالعه، جمع آوری، تحلیل و تفسیر دادهها را محبوبهسادات فدوی، محمّدعلی نادی و الهام شکیبا، تهیه پیشنویس دستنوشته را الهام شکیبا، بازبینی نقّادانه دستنوشته برای محتوای فکری مهم و نظارت بر مطالعه را محبوبهسادات فدوی و محمّدعلی نادی برعهده داشتهاند.
قدردانی
این پژوهش بخشی از رساله دکتری رشته مدیریت آموزش عالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) است. محقّقان بدینوسیله از مسئولان و اعضای محترم هیئت علمی دانشگاههای علومپزشکی کشور که همکاری صمیمانهای در اجرای این پایان نامه داشتند، تشکّر میکنند.