دوره 15، شماره 2 - ( 1402 )                   جلد 15 شماره 2 صفحات 72-61 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Rahimi S, Samadi P, Ahmadi P. Identification of Effective Factors on Formation of clinical Empathy Hidden Curriculum of Residents in Medical Universities. Res Med Edu 2023; 15 (2) :61-72
URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-1271-fa.html
رحیمی شهلا، صمدی پروین، احمدی پروین. شناسایی مولفه‌های اثرگذار برشکل گیری برنامه درسی پنهان همدلی بالینی دستیاران دانشگاه های علوم پزشکی. پژوهش در آموزش علوم پزشکی. 1402; 15 (2) :61-72

URL: http://rme.gums.ac.ir/article-1-1271-fa.html


گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران ، psamadi@alzahra.ac.ir
متن کامل [PDF 611 kb]   (228 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (598 مشاهده)
متن کامل:   (597 مشاهده)
مقدمه
تربیت پزشکان شایسته، توانمند و متعهد، برای پاسخ­گویی به نیازهای پیچیده انسانی در قرن حاضر رسالتی خطیر و دشوار است در طول دوره آموزش پزشکی حجم سنگینی از دانش، توانمندی­های درمانی باید کسب شود و درک جامعی از نقش پزشک تحصیل شود. در تربیت نیروی پزشکی در کنار کسب دانش پزشکی باید به توسعه و تقویت ارزش­ ها، هنجارهای اخلاقی و  مهارت­های ارتباطی نیز توجه شود (1). یکی از مهارت­های کلیدی در حرفه پزشکی و رابطه پزشک با بیمار همدلی بالینی (Clinical Empathy) می­باشد (2)، همدلی بالینی یکی از عناصر مهم مراقبت­های بهداشتی با کیفیت است. همدلی بالینی ظرفیت کارکنان مراقبت­های بهداشتی برای گوش دادن به روشی است که همدلی شناختی و عاطفی را تلفیق می­کند (3). همدلی بالینی رفتار دلسوزانه، توانایی پزشک برای تشخیص و درک دیدگاه، احساسات و تجربه بیمار، همراه با ظرفیت انتقال این درک به بیمار است. هدف آن توانایی درک وضعیت، احساسات و اقدامات بیمار براساس درک بیمار، به روشی کمک کننده یا درمانی است. همدلی بالینی موجب ایجاد اعتماد در رابطه، رضایت پزشک- بیمار و افزایش توانایی بیمار برای مقابله با استرس می­شود (4).
همدلی بالینی جزیی از رابطه با بیمار است که هم برتشخیص و هم برمراقبت بیمار موثر است، همدلی با کاهش اضطراب، استرس و درد بیماران، نتایج تسکینی و درمانی موجب افزایش کیفیت مراقبت و رضایت بیماران، اعتماد بیماران به کادر درمانی و در نتیجه بیماران اقدامات درمانی را بهتر می­ پذیرند (5). همدلی مانند مانعی در برابر استرس ­های شغلی که پزشکان با آن روبه رو هستند عمل می­ کند (6،7). همدلی با بیماران منجر به افزایش رضایت حرفه ­ای، افزایش احساس موفقیت، مدیریت بهتر بیمار و افزایش دقت و صلاحیت بالینی پزشکان می­شود. برهمین اساس انتظار می­رود آموزش پزشکی پزشکانی تربیت کند که علاوه برداشتن دانش کافی در پزشکی، همدلی مورد قبولی نیز داشته باشند.
در دانشکده­ های پزشکی دانشجویان از طریق برنامه ­درسی رسمی و برنامه درسی پنهان می ­آموزند. دستیاران پزشکی نیز بسیاری از ارزش­ها را به ­صورت غیررسمی و ناآشکار از طریق برنامه­درسی پنهان کسب می­کنند (8). برنامه ­درسی پنهان برای رشد حرفه­ای و عاطفی حیاتی است و ممکن است در مراقبت از بیمار مفید باشد چرا که اگر بیماران به پزشکان اعتماد کنند، رابطه خوبی با پزشک برقرار می­ کنند، شناخت و بازاندیشی و تامل درمورد برنامه ­درسی پنهان ممکن است باعث کاهش فرسودگی شغلی و در نتیجه افزایش همدلی بالینی شود (10، 9). لذا لازم است با مشخص کردن مواردی که پنهان هستند و لحاظ کردن آن­ها در برنامه ­درسی آشکار از باقی ماندن برنامه ­درسی پنهان در جعبه سیاه واقعیت­ های ناگفته جلوگیری کرد (11). برنامه ­درسی پنهان یکی از انواع برنامه­های درسی دانشکده­ های پزشکی است، دانشجویان فقط از برنامه­ درسی تدریس شده یاد نمی­گیرند بلکه آن­ها مواردی را یاد می­گیرند که دانشکده قصد آموزش آن­ها را نداشته است، این نوع برنامه­درسی، همان برنامه­درسی پنهان می­باشد. برنامه ­درسی پنهان که (عمداً یا ناخواسته) به موازات اهداف برنامه ­درسی تعریف شده تدریس می­ شود، به­ عنوان «فرآیندها، فشارها و محدودیت­هایی که خارج از برنامه­درسی رسمی قرار دارند و اغلب بیان نشده یا کشف نشده هستند» توصیف شده است (12). برنامه­ درسی پنهان در آموزش علوم پزشکی به­طور گسترده توسط هافرتی (Hafferty) مورد بحث قرار گرفته است که آن را مجموعه ­ای از تاثیرات در سطوح سازمانی و فرهنگی از جمله سیاست­های سازمانی، فعالیت­های ارزیابی، تصمیمات تخصیص منابع و سیاست­ های درون سازمانی تعریف کرده است (13). برنامه­ درسی پنهان کیفیت فعالیت ­های آموزشی و تربیتی را تعیین می ­کند، برنامه ­درسی پنهان محیط فیزیکی (معماری و دکوراسیون مرکز آموزشی) و روانی و پیام­ های پنهانی را در برمی­ گیرد که فراگیران از مدیران و آموزش ­دهندگان به ­طور پنهانی برای کسب احساسات، ارزش­ها، عادات و مهارت­ ها دریافت می­کنند (14).
آموزش پزشکی دارای یک بعد نهفته است، در طول دوره آموزش پزشکی بخش زیادی از آن­چه که آموزش داده می­ شود خارج از برنامه ­درسی آشکار و در جو محیط آموزشی شکل می­گیرد، برنامه­ درسی پنهان در تجارب فراگیران نهفته است. برنامه ­درسی پنهان می­تواند انتظارات رسمی یادگیری را پشتیبانی یا با آن مخالفت کند، به­ طور مثال در برنامه ­درسی رسمی ممکن است به ­صورت آشکار از دانشجویان خواسته شود تا در اقدامات روزمره نگرش انسانی داشته باشند، ممکن است در بیمارستان به­شکل دیگری آموزش ببینند (15).  برنام ­درسی پنهان به­صورت ضمنی در بخش ­های مختلف مراکز درمانی انتقال داده می­شود و شامل فرهنگ سازمانی حاکم در محیط یادگیری است که شیوه یادگیری فراگیران را شکل می­دهد، مانند ساختار قدرت و امتیاز، فشارهای فرهنگ سازمانی و طرح معماری محیط کار. این­ها یادگیری­ هایی هستند که در هر جایی نوشته نشده بلکه آموزش داده می­ شوند و آموخته می ­شوند (16).
برنامه ­درسی پنهان مجموعه ­ای از آموزه ­های اخلاقی و ارزشی است که پزشکان اغلب به­صورت ضمنی در حین تحصیل یاد می­گیرند. این نوع از یادگیری­ها پایه­ای برای ارتباطات و تعاملات آینده پزشکان با بیماران، همسالان و همکاران­ شان شود (9). مطالعات نشان داده که همدلی بالینی به­دلیل تاثیر برنامه­درسی پنهان، از طریق ساختارها و فرهنگ سازمانی و تعاملات و به صورت قصد نشده انتقال پیدا می­کند (17). علی­رغم اهمیت همدلی بالینی، بسیاری از مطالعات نشان  می­دهد دستیاران در همدلی با بیماران خود مشکل دارند و میزان همدلی آن­ها در طول سال­های تحصیل کاهش پیدا کرده است. بسیاری از دانشجویان پزشکی توانایی محدودی در برقراری ارتباط همدلانه، طی تجارب بالینی دارند. مطالعات انجام شده نشان می­دهد که میزان همدلی بالینی با افزایش سنوات تحصیلی دانشجویان پزشکی، کاهش یافته است (19، 18). کاهش همدلی دانشجویان پزشکی در ایران نیز مشاهده شده است (20). با توجه به این­که برنامه­درسی پنهان در مقایسه با برنامه­درسی آشکار تاثیر بیشتری بریادگیری و ماندگاری یادگیری دارد، جنبه­هایی از آموزش مانند انتقال رفتارها، هنجارها و ارزش­ها در قالب برنامه­ درسی پنهان بهتر از آشکار عمل می­ نماید و همدلی یک ویژگی عمدتاً شناختی، قابل آموزش و یادگیری است و چگونگی تأثیرگذاری برنامه ­درسی پنهان بر شکل­گیری همدلی بالینی مشخص نیست. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه­های اثرگذار بر شکل­گیری برنامه­درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران دانشگاه­ های علوم پزشکی انجام شد. به عبارت دیگر این پژوهش به ­دنبال پاسخ به این سوال است که مولفه ­های اثر گذار بر شکل­گیری برنامه ­درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران کدامند؟
روش ­ها
پژوهش حاضر به­عنوان یک پژوهش کاربردی، در زمره­ی تحقیقات کیفی قرار دارد و با بهره­گیری از روش داده بنیاد و با بهره ­گیری از روش داده بنیاد اشتراوس و کوربین (Strauss & Corbin) (21) انجام شده است. نظریه داده بنیاد رویکرد پژوهشی است که در آن براساس داده­های واقعی و از طریق روش علمی، نظریه­ های جدید تدوین می­شود. روش نمونه­ گیری هدفمند و از نوع نظری است، رسیدن به اشباع نظری ملاک حجم نمونه بوده است. شرکت­کنندگان در پژوهش حاضر دستیاران سال سوم گروه داخلی دانشگاه­های علوم پزشکی شهر تهران به تعداد  22 نفر (10 نفر زن و 12 نفر مرد) است، در پژوهش کیفی زمانی که اطلاعات درمورد تمام دسته بندی­های مورد نظر اشباع و نظریه مورد مطالعه کامل شود و اطلاعات جدید به دست نیاید، جمع­آوری اطلاعات و داده­ها متوقف می­شود (22). سوالات مصاحبه از نوع باز پاسخ و براساس ابعاد نظریه داده بنیاد و مدل پارادیمی اشتراوس و کوربین (Strauss & Corbin) طراحی شده بود و دیدگاه شرکت­­کنندگان در زمینه مولفه­های اثرگذار بر    شکل­گیری برنامه­درسی پنهان همدلی بالینی دستیاران دریافت شد. مدت مصاحبه براساس نظر دستیاران بین 30 تا 60 دقیقه با میانگین 45 دقیقه بود. تمام مصاحبه­ها توسط محقق انجام و در ادامه پیاده­سازی شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش تحلیل خرد استفاده و داده­ها از طریق فرآیند کدگذاری باز و محوری و انتخابی با الهام از نظریه داده بنیاد تحلیل شدند. در این کدگذاری­ها، هدف یافتن مقولات و ارتباط بین آن­ها در سطوح مختلفی از انتزاع بود، بدین شکل که در کدگذاری باز ابتدا داده ­ها به بخش ­های مجزا خرد شد، مقولات اصلی استخراج و در مرحله کدگذاری محوری مقولات استخراج شده در مرحله قبل به هم مرتبط شد و پیوند معنایی بین مقوله­ها ایجاد گردید. در نهایت، نظریه مولفه­ های اثرگذار برشکل­ گیری برنامه ­درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران ارائه شد. برای تامین روایی و پایایی مطالعه از چهار شاخص اعتبار، اعتماد، تایید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. برای تامین اعتبار پذیری: این پژوهش، گزارش پایانی فرآیند تحلیل داده­ها و مقوله­های حاصل به همراه متن مصاحبه برای چهار نفراز شرکت کنندگان ارسال و نظرات آن­ها دریافت شد. برای افزایش تایید پذیری سه نفر صاحب­نظر کدها و یافته­ ها و مدل را بررسی کردند، محقق با ارایه مراحل به صورت جز به جز نظرات صاحب­ نظران را درمورد مدل دریافت کرد. برای اعتماد پذیری و انتقال پذیری: از روش تحلیل اعضای پژوهش استفاده شد. در این روش گزارش محقق از نظر صحت و کامل بودن مطالعه و بررسی شد. معنای اعتماد پذیری این است که از کدگذاری فرد دیگری غیر از محقق نیز همین یافته­ ها حاصل شود.
یافته­ ها
در این پژوهش با تعداد 22 نفر از دستیاران سال سوم رشته داخلی دانشگاه­های علوم پزشکی شهر تهران مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. پس از پیاده­ سازی مصاحبه ­ها و استخراج 73 کد باز در مرحله اول کدگذاری باز و طبقه ­بندی آن­ها به 9 کد محوری (مولفه) در مرحله دوم کدگذاری باز، مولفه ­ها در مرحله سوم کدگذاری انتخابی به 4 طبقه اصلی دسته ­بندی شدند. در جدول شماره 1، کدهای باز، محوری و انتخابی ارایه شده است.


براساس یافته­ های حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ­ها،مولفه­ های اثرگذار برشکل­ گیری برنامه­ درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران در چهار مولفه تقسیم ­بندی شد.
مهارت‌­های مورد نیاز دستیاران: شامل مهارت‌­های آموزشی
و پایه می­شود، یکی از موضوعات اساسی که ضرورت دارند در فرآیند آموزش دستیاران پزشکی به آن توجه نمود. چرا که ضعف منابع یادگیری و نبود محتوای متناسب و مدون در اهداف و رسالت برنامه شکل­ گیری همدلی بالینی را با مانعی اساسی روبه رو ساخته است. برنامه ­ها و آموزش ­های پزشکی به خوبی از عهده پرورش مهارت­ های ارتباطی در میان دستیاران برنیامده است. در برنامه­های آموزش پزشک می­بایست به مساله مهارت­ های ارتباطی توجه نمود.
به عنوان مثال مشارکت کننده 7 در این­باره چنین گفت: "اینا برمی‌گرده به‌اصطلاح مهارت­‌های اجتماعی این سری مهارت‌­ها مهارت‌­هایی هست که افراد باید بلد باشند متاسفانه آموزش مهارت­های ارتباطی علی­رغم سی تا چهل سال که در غرب در کوریکولوم پزشکی بوده ولی در ایران به­ طور کامل جا نیافتاده، نتیجتاً پزشکی که تربیت می­کنیم فاقد اون مهارت­هاست. مهارت­های پایه در ایران به­صورت رسمی تدریس نمی­شود و جز برنامه درسی نیست." به این معنا است که مهارت‌­های اجتماعی باید درآموزش دستیاران پزشکی مورد توجه قرار گیرد و نقش مهمی در شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران دارد.
ویژگی­های فردی: ویژگی­های فردی دستیاران یکی از عوامل موثر برشکل­ گیری همدلی بالینی در دستیاران است که شامل ویژگی روانی- شخصیتی، سبک زندگی می­ باشد. اعتقادات و تربیت خانوادگی، وضعیت اقتصادی خانواده، سبک زندگی و میزان درک و فهم خانواده در همراهی با فرد از موارد مهم و تاثیرگذار برشکل­گیری همدلی در دستیاران است. دستیارانی که به لحاظ اعتقادی و تربیت خانوادگی بهره بیش­تری از درک و فهم موقعیت افراد در شرایط متفاوت دارند، از حس همدلی بالاتری برخوردارند. هم­چنین سبک زندگی و اثر رفتار و کنش­های سایر افراد خانواده در چگونگی رفتار دستیار با بیماران در محیط کاری بسیار اثرگذار است. هر میزان درک افراد خانواده از حساسیت شغلی دستیار و اهمیت توان روحی او در برخورد با بیماران بیش­تر باشد، دستیار از حس همدلی قوی­تری در تعامل با بیماران خود بهره­مند است.
به عنوان مثال مشارکت کننده 1 در این­باره چنین گفت: "ارتباط پزشک با بیمار یه بخشیش به روحیات خود اون پزشک برمی­گرده، بر پایه روحیات هر فرد، اعتقادات و تربیت خانوادگی هر فرد هست، ایناست که روی رفتارش روی مریض یا هر آدمی با آدمی ارتباط داشته باشه همینا روش موثره پزشکان از این مقوله به نظرم جدا نیستن". به این معنا است که ویژگی­های فردی دستیاران نقش مهمی در شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران دارد.
عوامل حمایتی: از مولفه های حمایت مادی و معنوی تشکیل شده است. یکی از عوامل موثر برشکل­ گیری همدلی بالینی در دستیاران حمایت­های مادی در قالب رویه­ها و خط مشی­هایی با هدف پشتیبانی از ایجاد و تقویت حس همدلی در دستیاران است. در حال حاضر ترس از آینده شغلی و کاری، دغدغه ­های رفاهی دستیاران و نیز عدم دریافت حقوق متناسب با حجم کاری، فقدان مشوق­ های مالی برای دستیاران، تعهد تمام وقت دستیار به بیمارستان و عدم امکان فعالیت در شغلی دیگر از جمله موانع موجود برسر راه شکل­گیری همدلی در دستیاران است. زمانی که فرد در ابتدایی­ترین نیازهای خود که همانا مسایل مالی و رفاهی است دارای امنیت و احساس آرامش خیال نیست، چگونه می­تواند در شرایط سخت شغلی با بیماران خود احساس همدلی داشته باشد. حس همدلی نیازمند یک آرامش و اطمینان خاطر است تا فرد امکان بروز و ظهور عواطف و احساسات خود را نسبت به  موقعیت­های مختلف داشته باشد. مشارکت کننده 22 در اینباره چنین گفت: "یه رزیدنت باید از جهت مالی تامین باشه یعنی یه حقوقی داشته باشه از جهت اعصاب و روانش آن­قدر آروم باشه که بتونه با مریض ارتباط برقرار کنه الان حقوق ما در ماه که هر روز میایم و بدون مرخصی هستیم 6 میلیون تومنه و بیمه هم نداریم هیچ کسی با 6 میلیون تومن شاگرد مغازه هم واینمیسه وقتی شما از نظر مالی دانشجوی تخصص رو تامین نکردی و فشارهای اجتماعی روانی و از طرف خانواده برش هست چطور ازش انتظار داری بتونه با بیمارش همدلی کنه؟..."
حمایت­های معنوی یکی دیگر از عوامل موثر برشکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران است. در حال حاضر گارد بسته اذهان عمومی نسبت به پزشکان، تغییر ارزش­های فرهنگی جامعه و تاثیر جامعه برنظام ارزشی آموزشی و نیز توقع و انتظارات نامتعارف از پزشکان فضای روانی را بر دستیاران تحمیل می­کنند که در آن شکل­گیری همدلی بالینی امری غیرممکن به­نظر می­رسد. اوج­گیری جو پزشک ستیز و پرخاشگری مردم نسبت کادر درمان، موجبات فاصله گرفتن کادر درمان از بیماران را فراهم می­سازد و همین امر خود مزید برعلت شده و امکان بروز و ظهور همدلی را از سوی دستیاران با چالش بزرگی مواجه می­سازد و تمرکز را در ارائه خدمات بهینه به بیماران کاهش می­ دهد چه برسد به ارتقاء سطح همدلی با آنان. مشارکت کننده 21 در این ­باره چنین می­گوید:" بعضی وقتا کم لطفی بیمار یا همراهان اون باعث میشه که خستگی تو تن آدم بمونه و آستانه تحمل پایین بیاد". به این معنا است که حمایت­ های مادی و معنوی باید در آموزش دستیاران پزشکی مورد توجه قرار گیرد و نقش مهمی در شکل ­گیری همدلی بالینی در دستیاران دارد.
مسایل سازمانی: این مولفه از سه زیر مولفه محیط کاری بیمارستان­ها و درمانگاه­ها، رضایت شغلی و ساختار نظام آموزشی تشکیل شده است. محیط کاری بیمارستان­ها و درمانگاه­ها از یکسو، از سوی دیگر رضایت شغلی و ساختار نظام آموزشی در شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران ایفای نقش می­کنند. در حال حاضر محیط پر تنش بیمارستان و حضور بیماران مختلف با مشکلات متعدد و متنوع، کمبود تجهیزات و امکانات پزشکی، عدم تناسب معماری و طراحی داخلی در اتاق­های ویزیت و درمان بیماران در اغلب بیمارستان­ها شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران را با مشکل مواجه کرده است.
مشارکت کننده 17 در این­باره چنین می­گوید: " طراحی داخلی اتاق­های بیمارستان اعم از میزان نور، رنگ دیوارها و پرده­ها، میز و صندلی و غیره به­گونه­ای که مغز آدم رو خسته نگه می­داره و تقریباً بعد از چند ساعت متمادی کار در اون فضا احساس آشفتگی و فرار از محیط بهت دست می ده، همین موضوعات روی روانت تاثیر می­ذاره و فقط می­خوای ویزیت بیمار و انجام بدی و نفر بعدی بیاد تا زودتر ساعت کاریت به اتمام برسه دیگه اعصاب و حوصله­ ای برای همدلی کردن با بیمار برات نمی­ مونه".
علت اساسی بعدی در شکل­ گیری همدلی بالینی، رضایت شغلی دستیاران است. در حال حاضر فشار کاری، خستگی بیش از حد جسمی و روحی دستیاران، در معرض استرس بودن و فرسودگی شغلی از موارد مهم و تاثیرگذار برشکل ­گیری همدلی در دستیاران است. در حالت کلی نارضایتی شغلی موجب فاصله گرفتن از بیمار هم­چنین سرکوب عاطفی و جداشدگی بالینی به عنوان جزیی از برنامه درسی پنهان می ­گردد. مشارکت کننده 15 در این خصوص چنین گفت: "برای رزیدنت­ها حداقل­های رفاهی فراهم بشه که بتونن به اندازه کافی استراحت کنن، وقتی مثلاً من چند شب پشت سر هم استراحت کافی نداشتم، انگیزه ­ای وجود نداره که به حرف مریض گوش بدیم و براش وقت بزاریم".
ساختار نظام آموزشی نیز بر شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران تاثیرگذار است، وجود قوانین نظارت و ارزیابی رفتار پزشکان، توجه به ضرورت آموزش مهارت­های کنترل هیجانات و احساسات، تدوین منشور کارکرد دستیاران همچنین تدوین دستورالعمل­های نظارتی می­تواند نقش موثری در شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران داشته باشد. در حال حاضر عدم نظارت و ارزشیابی رفتارهای غیرهمدلانه، عدم تاثیر رفتار همدلانه در جذب (ترفیع، ارتقاء اساتید)، فقدان ابزار اندازه­گیری واحد برای ارزشیابی دانش، مهارت و نگرش به صورت یکپارچه اشکال در شیوه گزینش دستیاران شکل­گیری همدلی بالینی را در دستیاران با چالش اساسی مواجه ساخته است. به­عنوان مثال مشارکت­کننده 4 در این­باره چنین گفت: "ما هیچ قانون بازدارنده ­ای نداریم یه قانون یا منشور حقوقی و یه سندی باشه که بشه بهش استناد کرد و حدی رو برا رزیدنت گذاشت ما منشوری برای حقوق رزیدنتی نداریم". به این معنا است که محیط کاری بیمارستان و درمانگاه­ ها، رضایت شغلی و ساختار نظام آموزشی نقش مهمی در  شکل­ گیری همدلی بالینی در دستیاران دارند.

به ­طورکلی شکل ­گیری حس همدلی در دستیاران، به ­عنوان یک پیامد مثبت از برآیند مجموعه رفتارها و تصمیمات در سطوح مختلف فردی، گروهی و سازمانی، از رسالت­های مهم در حیطه درمان و پزشکی است. جایگاه حساس و حیاتی کادر درمان در سرنوشت مرگ یا زندگی آحاد جامعه، لزوم توجه به انتظارات جامعه از کارکردهای سیستم درمانی کشور را افزایش می­ دهد. لذا ضروری است که با در نظر گرفتن عناصر اثرگذار (مستقیم و غیرمستقیم) برشکل­ گیری حس همدلی در بین دستیاران، در ایجاد و توسعه تعاملات و رفتارهای اثربخش کادر درمان گامی موثر برداریم.
بحث و نتیجه­ گیری
نتایج کدگذاری مصاحبه­ها و تجزیه وتحلیل یافته­ های پژوهش حاکی از آن بود که مولفه ­های اثرگذار بر شکل­گیری برنامه ­درسی پنهان همدلی بالینی دستیاران دانشگاه­ های علوم پزشکی از دیدگاه مشارکت­ کنندگان عبارتند از: 1- مهارت­های آموزشی، 2- مهارت­ های پایه، 3- سبک زندگی، 4- ویژگی­ های روانی- شخصیتی، 5- حمایت مادی، 6- حمایت معنوی، 7- محیط کاری بیمارستان­ ها و درمانگاه­ ها، 8- رضایت شغلی، 9- ساختار نظام آموزشی.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مهارت­‌های آموزشی و مهارت‌­های پایه از دلایل مهم شکل­ گیری برنامه­ درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران می ­باشند. یکی از جنبه­ های برنامه ­درسی پنهان ارزش­ گذاری­ های ترجیحی برای مواد و موضوعات درسی است (23). ساختار برنامه­ درسی، محتوایی که در برنامه ­درسی گنجانده شده یا از آن خارج شده است می­ تواند یک برنامه ­درسی پنهان ایجاد کند. دانشجویان پزشکی ممکن است همدلی بالینی را مهم بدانند اما با توجه به این­که بحث­ های مربوط به این موضوعات در طول سال­ های تحصیل کاهش می­ یابد، این پیام پنهان را دریافت کنند که اگر همدلی بالینی آموزش داده نمی­شود به این معناست که ارزشمند نیست. در نظام آموزشی پزشکی آموزش مطالب و تکنیک­های بالینی بر آموزش دانش انسانی و همدلی اولویت دارد. اولویت داشتن آموزش تکنیک­های بالینی موجب شده دستیاران قادر به برقراری روابط همدلانه با بیماران خود نباشند. نتایج پژوهش & et al Thangarasu هم راستا با نتایج مطالعه حاضر به این نکته اشاره دارد که برنامه­درسی پزشکی به طور نامتناسبی بر پاتوبیولوژی مولکولی و آزمایشات تمرکز دارد. ویژگی­‌های انسان‌­گرایانه ضروری برای ایجاد پزشکی که قادر به ارایه مراقبت جامع برای بیمار و جامعه باشد را نادیده می‌­گیرد (24). در اهداف و رسالت برنامه­های آموزش پزشکی عنوان همدلی بالینی و محتوای متناسب با آن وجود ندارد که این امر نشان­دهنده عدم توجه به جایگاه همدلی در دروس دانشگاهی است. مداخلات آموزشی از قبیل تدوین محتوای متناسب و مدون آموزش همدلی بالینی مانند مهارت­های اجتماعی، مهارت­ های ارتباط بین فردی، گوش دادن فعال، مهارت­ های ارتباطی کلامی و غیرکلامی می­توانند همدلی دستیاران را افزایش دهند. & et al Winter نیز همسو با این مطالعه در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند. در حال حاضر آموزش مبتنی برهمدلی به­طور معمول در آموزش مراقبت­های بهداشتی دیده نمی­شود، هیچ برنامه­درسی استانداردی برای آموزش مهارت­های آموزشی و پایه در جهت شکل­ گیری همدلی وجود ندارد (25).
از دیگر مولفه­های اثرگذار برشکل­گیری برنامه­درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران می­توان به سبک زندگی و ویژگی­ های روانی- شخصیتی دستیاران اشاره کرد که به تاثیر ویژگی­های فردی برمی­گردد. ویژگی­های فردی هم­چون عواطف مثبت، رفتارهای ایثارگرانه، ظرفیت ذاتی دستیاران برای دلسوزی و مراقبت از دیگران، وظیفه­شناسی، تجارب اکتسابی فرد، سبک زندگی و فرهنگ خانوادگی تاثیر قابل توجهی بر همدلی بالینی دارد. محیطی که فرد در آن متولد شده و رشد نموده تاثیر بسیار زیادی بر همدلی بالینی دارد. خانواده و فرهنگ از جمله متغیرهای موثر بر همدلی بالینی دستیاران است. دانشجویان پزشکی با مجموعه­ای از ارزش ­ها و باورهای منحصر به خود که ماحصل نظام ­های فرهنگی و آموزشی آن­ها هستند وارد نظام آموزش پزشکی می­شوند. در حقیقت افردی که وارد محیط آموزشی و درمانی می­ شوند مانند لوح سفید نیستند و زمینه اخلاقی آن­ها می­ تواند به­عنوان درونداد برنامه­درسی پنهان در تاثیرات بعدی عمل کند. نتایج پژوهش  Laughey & et alهم­راستا با نتایج مطالعه حاضر به این نکته اشاره دارد که همدلی براساس تجربیات زندگی و نحوه تربیت دانشجویان پزشکی شکل می‌­گیرد (26). همچنین پاداش و همکاران در پژوهش خود هم­راستا با نتایج مطالعه حاضر، به این نتیجه رسیدند تربیت خانوادگی با رفتارهای اخلاقی ارتباط دارد و نحوه تعاملات با بیماران نیز به نوعی به زمینه اخلاقی فرد مرتبط است (27). نتایج این پژوهش با مطالعه Almuzaini Yasien & مطابقت دارد که ویژگی­های فردی با جنبه­ های مختلف رفتارهای همدلانه مرتبط است (28).
براساس یافته­های این پژوهش حمایت‌های مادی و معنوی از مولفه­ های اثرگذار بر شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران است. دستیاران بیش از آن­چه در برنامه­درسی رسمی در نظر گرفته شده است، می­آموزند. در برنامه­درسی پنهان، دانشجویان شاهد اولویت مسایل قانونی نسبت به مسایل انسانی و برقراری روابط همدلانه، امکانات رفاهی پایین، حمایت عاطفی پایین و نبود قوانین و مقررات محدودکننده برای جلوگیری از رفتار غیرهمدلانه می­باشند که شکل­گیری همدلی بالینی را با مانعی اساسی روبه رو ساخته است. این نتایج با پژوهشLaughey  مطابقت دارد. نتایج وی نشان داد که دستیاران از واقعیت­‌های سخت کار در محیط­‌های شلوغ، مراقبت­‌های بهداشتی یاد می­گیرند مانند حداقل حمایت عاطفی، فاصله گرفتن الگوها از خود برای کنار آمدن با سختی‌های شغل برنامه ­درسی پنهان پزشکی است. که این امر بر نیاز برای شفقت غلبه می‌­کند و خطر دور کردن دستیاران از همدلی بالینی را به ­همراه دارد (26). همچنین Bredicean در پژوهش خود هم راستا با یافته ­های پژوهش حاضر به این نتیجه رسید که حمایت مادی، رفاه ارائه ­دهندگان مراقبت­ های بهداشتی با همدلی ارتباط دارد (29).
نتایج مطالعه حاضر نشان داد، یکی از مولفه­ هایی که بر  شکل­ گیری برنامه ­درسی پنهان همدلی بالینی تاثیر می­گذارد حمایت معنوی است، که شامل گارد بسته اذهان عمومی نسبت به پزشکان، تغییر ارزش­های فرهنگی جامعه، تاثیر جامعه برنظام ارزشی آموزشی و توقع و انتظارات نامتعارف از پزشکان است و مانع شکل­گیری روابط همدلانه دستیاران با بیماران خواهد شد. دستیاران تحت تاثیر فرهنگ جامعه­ای هستند که در آن زندگی می­کنند، انتظارات فرهنگی و اجتماعی پیام­هایی را به دستیاران منتقل می­کنند و می­توانند تاثیرات ناخواسته بررفتار و احساسات آن­ها داشته باشند. در واقع اعمال ضدارزش به ارزش تبدیل شده و سیستم آموزشی هم عکس­العمل مناسبی از خود نشان نمی­دهد. عواملی مانند غالب شدن مسایل مادی برمسایل اخلاقی، رواج پزشک ستیزی و افت اخلاقی جامعه بر شکل­گیری همدلی بالینی دستیاران تاثیر گذاشته است. در واقع دستیاران نمی­توانند متاثر از شرایط فرهنگی و اخلاقی حاکم برجامعه نباشند. این نتایج با پژوهش Ellison & Pruzinsky مطابقت دارد که تاثیرات فرهنگی یکی از موانع بالقوه برای همدلی است، برعکس افزایش حمایت معنوی از سوی اجتماع می­تواند تاثیر مثبتی برتوسعه همدلی داشته باشد (30).
نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن بود که یکی دیگر از مولفه­های موثر بر شکل­گیری برنامه­درسی پنهان همدلی بالینی محیط کاری بیمارستان­ها و درمانگاه­ها می­باشد. آموزش­های غیرکلامی و رفتار غیربیانی بیشتر از سایر عوامل در انتقال پیام به فراگیران موثر می­باشند. بنابراین مراکز آموزشی و عناصر تشکیل دهنده آن مانند رنگ، نور، صدا، تجهیزات، راهروهای تنگ و طولانی همه و همه اثرات آموزشی و تربیتی دارند. این عناصر و فاکتورها در قالب برنامه­درسی پنهان بر دانشجویان تاثیر می­گذارند. کمبود تجهیزات و امکانات پزشکی، کمبود فضای خصوصی برای رعایت حریم خصوصی بیماران می­تواند برکیفیت روابط پزشک و بیمار موثر باشد. کمبودهای محیط در قالب برنامه­ درسی پنهان بر شکل­ گیری همدلی بالینی تاثیر دارد، این نتایج با مطالعه احمدیان یزدی و عرب شاهی همخوانی دارد که کمبودها و مشکلات موجود در شرایط بالینی مانع از ایجاد شرایط ایده­آل برای ایجاد یک رابطه خوب و همدلی بین دستیاران و بیماران می­ شود (20).
نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که رضایت شغلی دستیاران نقش موثری در شکل­گیری برنامه­درسی پنهان همدلی بالینی دارد. رضایت شغلی درجه­ای از خشنودی است که کارکنان از ارضای نیازهای خود به­وسیله شغل کسب  می­کنند، دوره دستیاری یکی از دوره­های پر استرس و دشوار است که دستیاران ساعت­های طولانی کار می­کنند، استرس ناشی از شغل موجب ایجاد نارضایتی در فرد شده و این به نوبه خود باعث فرسودگی شغلی می­شود، که این امر مانعی برای شکل­گیری همدلی بالینی در دستیاران است. اثرات منفی برنامه­درسی پنهان ارزش ­های حرفه ­ای مانند نوع دوستی و اعتماد را با فرصت طلبی، بدبینی و بی­تفاوتی جایگزین می­کند، همان­طورکه رفتارها و نگرش­های اخلاقی اغلب به آموزش وابسته است در دوره دستیاری به احتمال زیاد دستیاران رفتارهای غیرحرفه‌­ای را در محیط‌­های کاری پر استرس تحت سلطه اثرات منفی برنامه­درسی پنهان می­آموزند. بنابراین قرار گرفتن طولانی مدت در معرض محیط­های بالینی تحت فشار و استرس موجب می­شود دستیاران به­صورت پنهان یاد بگیرند برای کاهش خطرات بهداشت جسمی و روانی، فقط به وظایف خود بپردازند (انجام وظیفه پزشکی بدون همدلی بالینی). این نتایج با مطالعهPourbairamian  و Anzaldua & Halpern و Charles هم­راستاست که رضایت شغلی یکی از عوامل مرتبط با همدلی بالینی است و افزایش رضایت شغلی موجب افزایش همدلی بالینی می­شود، افزایش رضایت شغلی با کاهش فرسودگی شغلی موجب افزایش همدلی بالینی می­ شود (3،13،31).
بدون شک یکی از مولفه­های مهم در شکل­گیری برنامه­درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران ساختار نظام آموزشی است. در هر موسسه آموزشی ساختار و مقررات آموزشی یکی از عوامل موثر بر شکل­گیری برنامه­درسی پنهان است. این عناصر شامل شیوه­های ارتقاء شایستگی برای فعالیت­ها در مرکز آموزشی و روش­های ارزشیابی می­باشد. هر یک از مقررات و ضوابطی که برای اداره امور مختلف دانشگاه وضع می­شود تاثیراتی را در شخصیت دانشجویان دارد و موجب شکل­گیری تصورات مثبت و منفی در دانشجویان می­شود که این تصورات بخشی از برنامه­درسی پنهان است (32). ساختار و قوانین نظام آموزش پزشکی هر یک پیام­های پنهانی را در بر دارد و در نتیجه برطرز رفتار دانشجویان با بیماران تاثیرگذار خواهد بود. قوانین و سیاست­های حاکم بر دوره دستیاری بر مراقبت از بیمار تاثیر منفی گذاشته و موجب شده برقراری روابط همدلانه با بیماران در اولویت نباشد. هم راستا با این نتایج Rolinga  نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسید که تاثیر منفی قوانین و سیاست­های حاکم بر دوره دستیاری باعث شده دستیاران بهره­وری و کارایی بالینی را بر برقراری روابط همدلانه با بیماران در اولویت قرار دهند و در روابط خود با بیماران ویژگی­های انسان­ گرایانه را نادیده بگیرند (33).
ارزیابی به­ عنوان یکی از عناصر برنامه ­درسی پنهان نقش مهمی در شکل­ گیری همدلی بالینی در دستیاران دارد. نظام ارزشیابی می ­تواند پیام­ هایی پنهانی را به­ همراه داشته و عادات و نگرش­ هایی خاص را ایجاد کند. در دانشکده­های پزشکی ارزیابی یک عامل کلیدی است که دانشجویان از طریق آن متوجه ارزش ­های دانشکده می­ شوند، اما می­تواند یک برنامه ­درسی پنهان ایجاد کند. زمانی که همدلی در دانشگاه مورد ارزیابی قرار نمی­گیرد حامل این پیام پنهان است که چنین مراقبتی ارزشمند نیست. دستیاران نیز برای اموری مثل همدلی با بیمار که مورد ارزیابی قرار نمی­گیرد وقت زیادی صرف نمی­کنند. هم راستا با نتایج این پژوهشWright  نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسید که دانشجویان پزشکی ممکن است احساس کنند که همدلی بالینی مهم است و جزء مهمی در روابط مثبت پزشک و بیمار است اما با توجه به این­که    به طور رسمی ارزیابی نمی­ شود پس به آن توجه نمی ­کنند (34).
با توجه به مولفه ­های حاصل از مطالعه حاضر تمام مولفه­های ارائه شده در پایان منجر به­شکل­گیری همدلی بالینی می­شود. به این معناکه شکل­ گیری همدلی بالینی، موجب تقویت مهارت­های اجتماعی دستیاران شده و درگیری­های قانونی دستیاران در زمینه پزشکی را کاهش می­ دهد، همچنین موجب کاهش فرسودگی شغلی، شناخت مهارت­های ارتباطی، افزایش بازده کارهای خدماتی در زمینه سلامتی، تربیت پزشکانی همدل و متعهد به ارزش­های انسانی، تربیت پزشکانی توانا در کمک موثر به بیماران و پزشکانی با روحیه همکاری و کار گروهی می­ گردد. این نتایج با نتایج پژوهش Decety وGuidi & Traversa  هم راستا می­باشد (35،36). لذا پیشنهاد می­شود با استفاده از مولفه­ های اثر گذار برشکل­ گیری برنامه ­درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران، سیاست­گذاران دانشگاه ­های علوم پزشکی در کنار دانش تخصصی به    مهارت­ های آموزشی و پایه (برنامه­ های علوم انسانی)،   آموزش ­های لازم با هدف ضرورت توجه به احساسات بیمار توجه بیشتری داشته باشند و با ارزیابی رسمی همدلی بالینی، رعایت استانداردهای جهانی، تعدیل وظایف دستیاران، تامین امکانات رفاهی کافی برای جلوگیری از نارضایت شغلی و فرسودگی شغلی، روابط مثبت و حمایتی (اساتید و دستیاران ارشد و بیمار) موجب مشارکت بیشتر دستیاران در روابط همدلانه شوند. مدیران دانشگاه ­های علوم پزشکی باید این مولفه ­ها را در اولویت قرار دهند، در حقیقت مولفه ­های حاصل از پژوهش حاضر می­ تواند به ­عنوان چارچوبی برای ایجاد تغییرات در دانشگاه­های علوم پزشکی با رویکرد همدلی دستیاران مورد استفاده قرار گیرد. در مطالعه حاضر نظرات دستیاران درمورد برنامه­درسی پنهان همدلی بالینی مورد مطالعه قرار گرفت. انجام مطالعه­ای که بتواند نظرات اساتید، عوامل سیاست­گذار و تصمیم­ ساز وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی را نیز پوشش دهد و مولفه­ های بیشتری را بررسی نماید جامعیت بیشتری را در نتایج حاصل خواهد کرد.
قدردانی
این مقاله از رساله دکتری رشته برنامه­ ریزی درسی دانشگاه الزهرا است که در تاریخ 07/10/1399 تصویب شد، بدین وسیله از تمام افرادی که ما را در انجام پژوهش حاضر با کد اخلاق IR.ALZAHRA.REC.1401.008 یاری کردند،  سپاسگزاری می­ گردد.


 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: برنامه درسي, برنامه ریزی آموزشی

فهرست منابع
1. Jones T, Marino S, Parker JA, Ashworth SK, Nibert MB, Dickerson A. Role competencies for a faculty member in an occupational therapy assistant academic setting. AJOT: American Journal of Occupational Therapy 2005; 59 (6): 635- 7. [DOI:10.5014/ajot.59.6.635]
2. Haider SI, Riaz Q, Gill RC. Empathy in clinical practice: a qualitative study of early medical practitioners and educators. The Journal of the Pakistan Medical Association 2020; 70 (1): 116. [DOI:10.5455/JPMA.14408]
3. Anzaldua A, Halpern J. Can clinical empathy survive? Distress, burnout, and malignant duty in the age of Covid‐ 19. Hastings Center Report 2021; 51 (1): 22-7. [DOI:10.1002/hast.1216]
4. Kesbakhi MS, Rohani C. Exploring oncology nurses' perception of the consequences of clinical empathy in patients and nurses: A qualitative study. Supportive Care in Cancer 2020; 28 (6): 2985- 93. [DOI:10.1007/s00520-019-05118-z]
5. Williams B, Boyle M, Earl T. Measurement of empathy levels in undergraduate paramedic students. Prehospital and Disaster Medicine 2013; 28 (2): 145- 9. [DOI:10.1017/S1049023X1300006X]
6. Ouzouni C, Nakakis K. An exploratory study of student nurses' empathy. Health Science Journal 2012; 6 (3): 534.
7. Ozcan CT, Oflaz F, Sutcu Cicek H. Empathy: the effects of undergraduate nursing education in Turkey. International Nursing Review 2010; 57 (4): 493- 9. [DOI:10.1111/j.1466-7657.2010.00832.x]
8. Beach SR, Shalev D, Fischel SV, Boland RJ, Ernst CL. Optimizing Fit: Targeting a Residency Psychiatry Consultation- Liaison Rotation to Various Levels of Training. Psychosomatics 2020; 61 (6): 645- 54. [DOI:10.1016/j.psym.2020.07.002]
9. Hopkins L, Saciragic L, Kim J, Posner G. The hidden curriculum: exposing the unintended lessons of medical education. Cureus 2016; 8 (10). [DOI:10.7759/cureus.845]
10. Bredicean C, Tamasan SC, Lungeanu D, Giurgi- Oncu C, Stoica IP, Panfil AL, Vasilian C, Secosan I, Ursoniu S, Patrascu R. Burnout toll on empathy would mediate the missing professional support in the COVID- 19 outbreak. Risk Management and Healthcare Policy 2021; 2231- 44. [DOI:10.2147/RMHP.S300578]
11. Tekian A. Must the hidden curriculum be the'black box'for unspoken truth? Medical education 2009; 43 (9): 822- 3. [DOI:10.1111/j.1365-2923.2009.03443.x]
12. Ludwig B, Turk B, Seitz T, Klaus I, Löffler- Stastka H. The search for attitude- a hidden curriculum assessment from a central European perspective. Wiener Klinische Wochenschrift 2018; 130: 134- 40. [DOI:10.1007/s00508-018-1312-5]
13. Pourbairamian G, Bigdeli S, Arabshahi SK, Yamani N, Sohrabi Z, Ahmadi F, Sandars J. Hidden Curriculum in Medical Residency Programs: A Scoping Review. Journal of Advances in Medical Education & Professionalism 2022; 10 (2):69.
14. Ipekel II, Şahin H. Hidden Curriculum Scale in Teacher Education: a Scale Development Study. European Journal of Education Studies 2019;6 (4):323-38.
15. Monrouxe LV, Rees CE. Theoretical perspectives on identity: researching identities in healthcare education. Researching medical education . Wiley Blackwell;2015. [DOI:10.1002/9781118838983.ch12]
16. Brown ME, Coker O, Heybourne A, Finn GM. Exploring the hidden curriculum's impact on medical students: professionalism, identity formation and the need for transparency. Medical Science Educator 2020; 30: 1107- 21. [DOI:10.1007/s40670-020-01021-z]
17. Vinson AH, Underman K. Clinical empathy as emotional labor in medical work. Social science & medicine 2020; 251: 112904. [DOI:10.1016/j.socscimed.2020.112904]
18. Yang C, Zhu YL, Xia BY, Li YW, Zhang J. The effect of structured empathy education on empathy competency of undergraduate nursing interns: A quasi- experimental study. Nurse education today 2020; 85: 104296. [DOI:10.1016/j.nedt.2019.104296]
19. Karayiannis G, Papastavrou E, Farmakas A, Tsangari H, Noula M, Roupa Z. Exploration of empathy in Cyprus nursing and health care students: A mixed method study. Nurse Education in Practice 2020; 1- 8. [DOI:10.1016/j.nepr.2019.102686]
20. Yazdi NA, Arabshahi KS, Bigdeli S, Ghaffarifar S. Challenges in promoting clinical empathy skills in medical students: A content analysis study. Medical Journal of the Islamic Republic of Iran 2019; 33 :104.
21. Corbin JM, Strauss AL.[Basics of Qualitative Research: Techniques and Procedures for Developing Grounded Theory]. translated by Afshar E.Tehran: Ney Publication; 2015. [Persian]
22. Bazargan A. [Introduction to qualitative and mixed research methods]. 3rd ed. Tehran: Didar Publications; 2016. [Persian]
23. Mehr Mohammadi M. [Curriculum: viewpoints, approaches, perspectives]. 2nd ed. Mashhad: Astan Quds Razavi Publishing House; 2014. [Persian]
24. Thangarasu S, Renganathan G, Natarajan P. Empathy Can Be taught, and patients teach it best. Journal of Medical Education and Curricular Development 2021; 8. [DOI:10.1177/23821205211000346]
25. Winter R, Issa E, Roberts N, Norman RI, Howick J. Assessing the effect of empathy- enhancing interventions in health education and training: a systematic review of randomised controlled trials. BMJ open 2020; 10(9):e036471. [DOI:10.1136/bmjopen-2019-036471]
26. Laughey WF, Atkinson J, Craig AM, Douglas L, Brown ME, Scott JL, et al. Empathy in Medical Education: Its Nature and Nurture- a Qualitative Study of the Views of Students and Tutors. Medical Science Educator 2021; 31:1941-50. [DOI:10.1007/s40670-021-01430-8]
27. Padash L, Sanagoo A, Jouybari L, Mobasher EI.[The Perspectives of the Faculty Members, Medical Interns and Residents of Obstetrics and Gynecology Ward about Influencing Factors of Professional Ethics Development in Practice]. The Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility 2017; 20(5): 39-47. [Persian]
28. Yasien S, Almuzaini F. The relationship between empathy and personality traits in Saudi medical students. Journal of Education and Health Promotion 2022; 11:150. [DOI:10.4103/jehp.jehp_851_21]
29. Bredicean C, Tamasan SC, Lungeanu D, Giurgi- Oncu C, Stoica IP, Panfil AL, Vasilian C, Secosan I, Ursoniu S, Patrascu R. Burnout toll on empathy would mediate the missing professional support in the COVID- 19 outbreak. Risk Management and Healthcare Policy 2021; 2231- 44. [DOI:10.2147/RMHP.S300578]
30. Ellison G, Pruzinsky T. A Qualitative Exploration of Medical Student Empathy During the COVID- 19 Pandemic. Research squar 2021; 1- 16. [DOI:10.21203/rs.3.rs-1121899/v1]
31. Charles JA, Ahnfeldt- Mollerup P, Søndergaard J, Kristensen T. Empathy variation in general practice: a survey among general practitioners in Denmark. International Journal of Environmental Research and Public Health 2018; 15 (3): 433. [DOI:10.3390/ijerph15030433]
32. Maleki, H. [Qualifications of teaching profession]. Tehran: Madraseh Publications; 2011. [Persian]
33. Roling G, Lutz G, Edelhäuser F, Hofmann M, Valk- Draad MP, Wack C, Haramati A, Tauschel D, Scheffer C. Empathy, well- being and stressful experiences in the clinical learning environment. Patient Education and Counseling2020; 103 (11): 2320- 7. [DOI:10.1016/j.pec.2020.04.025]
34. Wright SR, Boyd VA, Ginsburg S. The hidden curriculum of compassionate care: can assessment drive compassion?. Academic Medicine 2019; 94 (8): 1164-9. [DOI:10.1097/ACM.0000000000002773]
35. Decety J. Empathy in medicine: what it is, and how much we really need it. The American journal of medicine 2020; 133 (5): 561- 6. [DOI:10.1016/j.amjmed.2019.12.012]
36. Guidi C, Traversa C. Empathy in patient care: from 'Clinical Empathy'to 'Empathic Concern'. Medicine, Health Care and Philosophy 2021; 24 (4): 573- 85. [DOI:10.1007/s11019-021-10033-4]

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پژوهش در آموزش علوم پزشکی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Medical Education

Designed & Developed by : Yektaweb