مقدمه: مطالعاتی که در ایران صورت گرفته حاکی از استفاده شایع جامعه عمومی از طب مکمل و جایگزین است. این مطالعه جهت بررسی نگرش دانشجویان پزشکی صورت گرفته تا مسئولین مربوطه بتوانند برنامهریزی صحیحی در مورد آموزش طب مکمل داشته باشند.
روشها: این مطالعه در 228 نفر از دانشجویان مقطع بالینی رشتهپزشکی و دستیاران تخصصی دانشگاه علومپزشکی گیلان در سال 1392انجام شد. برای بررسی نگرش از پرسشنامهای CAIMAQ استفاده شد. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (851/0) تایید شد. برای توصیف داده ها از آمارههای توصیفی و برای تحلیل دادهها، از تحلیل عاملی استفاده شد.
یافته ها: 2/77 درصد از شرکتکنندگان، کارآموز-کارورز و بقیه دستیار تخصصی بودند.70 نفر از شرکتکنندگان مذکر بودند. 6/94 درصد شرکتکنندگان براین عقیده بودند که سلامت روانی تاثیر به سزایی در بهبود بیماری دارد. تحلیل عاملی انجام شده نشان داد که پنج عامل 09/48 درصد واریانس نظرات شرکتکنندگان را تبیین میکنند. 4/97 درصد پاسخدهندگان نگرش مثبت به نقش فزاینده مراقبت از سلامت در بیمار - پزشک داشتند. در مورد تمایل به طب مکمل و مداخلات آرام سازی به ترتیب 3/55 درصد و 64 درصد شرکتکنندگان نظر مثبت داشتند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که میزان نگرش شرکتکنندگان به طب مکمل کم تا متوسط میباشد و لازم است با آموزش و استمرار آن به این افراد، دانش آنها را نسبت به طب مکمل بهبود بخشید.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |