روش های سنتی آموزش دیگر کارآمد نیستند و بسیاری از آموزش دهندگان در جستجوی روش هایی که موجب توسعه همه جانبه اهداف آموزشی علاوه بر کسب دانش شوند، هستند (1). آموزش فرایندی پیچیده است که هر گونه ساده نگری در مورد آن میتواند منجر به هدر رفتن نیروها و امکانات شود و تلاشها را با شکست مواجه سازد. بنابراین توسعه آموزش و ایجاد تحول در آن نیازمند شناخت فرایند آموزش و آگاهی از شیوه های نوین اجرایی آن است. این موضوع در آموزش پرستاری اهمیت بیشتری دارد. اصطلاح الگومداری (Role Modeling) اولین بار توسط جامعهشناسی به نام مرتون (Merton) در سال ۱۹۵۰ در مورد اجتماعی نمودن دانشجویان پزشکی مطرح شد، وی بیان کرد که افراد خودشان را با گروه مرجع مقایسه می کنند. رایت(Wright) بیان می کند« ویژگیهای ضروری تدریس علاوه بر تعهد، شایستگی، رهبری و مهارت های بین فردی، الگومداری است». از عملکردهای مهم مربیان پرستاری، الگوبودن آنها از طریق رفتاری شایسته است و از نشانه های رهبری شایسته در تدریس، توانایی در ایجاد انگیزه، مهارت های تصمیم گیری، الگومداری و مشاوره دهی است. الگومداری یا تدریس با سرمشق شدن، جوهره فرآیند تدریس و روش تدریس موثر در آموزش پزشکی است. روش الگومداری، روشی است که اساس آن بر محور الگودهی و ارایه نمونههای عینی و عملی بنا شده است (2). در این روش مربی تلاش میکند که نمونه رفتار و کردار مطلوب را در معرض دید فراگیر قرار دهد تا شرایط لازم را برای الگوبرداری و تقلید برای وی فراهم آید (3). الگومداری در "یاددهی" و "یادگیری" که دو استراتژی بسیار مفید در آموزش بالینی است، نقش کلیدی دارد. تعلیم دهنده، الگوی عمل و عامل کلیدی برای ارتقای تدریس است که می تواند به آموزش کمک کند (2). الگومداری در حالی رخ می دهد که مبتدی فعالیت ارشد را مشاهده می کند. در واقع الگومداری به طور عمده بر تقلید و مشاهده تکیه دارد و از مفاهیم اساسی نظریه یادگیری اجتماعی بندورا است. رویکرد بندورا رفتارگرایانه است و بر طبق آن انسان ها توانایی سرمشق گیری و تقویت جانشینی دارند، آنها می توانند بدون تجربه مستقیم تمام رفتارها، به مشاهده رفتارهای سایر مردم بپردازند و نتایج رفتار آنها را درک کنند و از طریق تقویت جانشینی دریابند که کدام رفتارها را انجام دهند و از انجام کدام رفتارها بپرهیزند. وی بیان میدارد که مردم می توانند رفتارها را از طریق مشاهده یاد بگیرند و تقلید کنند، بنابراین فرآیندهای شناختی در برنامه های تقویت تاثیر زیادی دارند و تغییر طرز تفکر افراد به رفتار را شکل می دهند. هم چنین یافته ها نشان میدهد افراد تمایل دارند که تحت تاثیر سرمشق هایی قرار گیرند که از نظر منزلت و شخصیت دارای مقام بالایی باشند و نوع رفتار نیز بر میزان تقلید تاثیر دارد (4). الگومداری یکی از مولفه های اصلی فرایند آموزشی است. مدرسان به منظور الگوی شایسته بودن، بایستی از رفتارهایی که بروز میدهند و دامنه گستردهای از فعالیتها و نگرشهایی که دانشجویان مشاهده و تقلید می کنند، آگاه باشند (5). تحقیقات بسیاری اهمیت الگومداری را در توسعه حرفه ای نشان دادهاند (6). تأکید روی ارزش یادگیری مشاهدهای، ضرورت ایجاد فیدبک سازنده و مورد نیاز برای الگومدارها را ایجاد می کند تا دانشجویان را قادر کند که مهارتها/ رفتارهای مشاهدهای را به جایگاه مهارتی و رفتاری خودشان تبدیل کند. توصیه شده که به علت ارزش الگومداری در ارتقاء یادگیری محیط بالینی، دورههای آمادگی منتورها ایجاد شود (7). ماریانی (Mariani 2012) دریافت که یکی از استراتژی های مهم یادگیری دانشجویان، تحت تأثیر قرار گرفتن الگوها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی آنها و به عبارت دیگر الگومداری است (8). رایت (wright 2002) مطرح کرد از آنجایی که الگومداری به طور عمده بر تقلید و مشاهده تکیه دارد، مشاهده رفتارهای مثبت و منفی به وسیله دانشجویان به آسانی تقلید میشود (9). متأسفانه با وجود اهمیت آموزش دانشجویان پرستاری، پژوهش های انجام شده در ایران، نشان دهنده ناکارآمدی آموزش تئوری و بالینی دانشجویان پرستاری است (2). در تحقیق اسداللهی و همکاران (2002) 5/17 درصد دانشجویان و 42 درصد اساتید وضعیت را نسبت به سالهای پیش ضعیف تر اعلام کردند و 5/72 درصد دانشجویان و 85 درصد اساتید، انگیزه و توان دانشجو به ویژه علاقمندی ایشان را نسبت به سالهای گذشته کمتر گزارش نمودند که 5/46 درصد دانشجویان و 5/23 درصد اساتید، علت را مدرسینی بیان کردند که الگوی مناسبی نبودند (10). در مطالعه بالمر(2007Balmer-) و همکاران ، از نقطه نظر رزیدنتها، الگو محوری، استراتژی یادگیری تلویحی و ارادی است؛ رزیدنتها از مربیهای خود یاد می گیرند که چگونه صحبت کنند و چگونه در مورد مسایل فکر کنند (11). این مطالعه نیز تأثیر مربیها به عنوان الگوهای بالینی را بر حتی نحوه صحبت کردن و تفکر نشان می دهد.
کلی و همکاران (Kelly 2002) طی مطالعه ای اقدام پژوهی در انگلستان نشان دادند که استفاده از کارکنان بالینی به عنوان گروه های تسهیل کننده آموزش بالینی و سرمشق پرستاران تازه کار، باعث ارتقای تسلط و مهارت بالینی پرستاران میشود (12). با توجه به اهمیت این مسأله، جایگاه منتور و الگومدار در محیط های بالینی هنوز شناخته شده نیست. در حالیکه دانشجویان ما بسیاری از کارهای بالین را از آنها آموخته و تقلید کرده، بدون اینکه خود متوجه باشند و ما به عنوان مربی بخواهیم از این مسأله جلوگیری کنیم. در این جا است که مسأله آموزش منتورها و نقش آنها در آموزش بالین بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. هم چنین بر اساس جستجوی پژوهشگر، کمبود توجه به نقش الگومداری و منتورینگ در آموزش پرستاری در بین منابع فارسی مشهود می باشد؛ لذا این مطالعه با هدف مروری بر الگو مداری و منتورینگ در پرستاری و به ویژه کاربرد آن در آموزش پرستاری انجام شده است.
روش ها
اطلاعات این مطالعه مروری با استفاده از مرور و خلاصهسازی مقالات و کتب مرتبط و از طریق جستجوی هدفمند کتابخانه ای و منابع الکترونیکی در پایگاههای, ScienceDirect, Google Scholar, SID, IranMedex, Magiran, PubMed با کلید واژههای الگومداری، الگومحوری، منتور، منتورینگ و آموزش پرستاری جستجو را انجام داده و سپس پژوهشگر کل متون انتخاب شده را از نظر کاربرد الگومداری و منتورینگ در آموزش پرستاری مورد بررسی قرار داده که مقالات از سال 1990 تا 2014 مورد بررسی قرار گرفتند. که ابتدا تعداد حدود 80 مقاله بود که بعد از بررسی مقالات، حدود 50 مقاله مرتبط با پژوهش حاضر، مورد بررسی قرار گرفتند و مباحثی که در مورد این الگوها و کاربرد هر یک از آنها در آموزش پرستاری بوده را انتخاب نموده است و از مرور پژوهش ها، مطالعه ی حاضر، حاصل گردید.
یافته ها
یافتههای این مطالعه مروری در قالب تعریف الگو، منتور و منتورینگ و الگومداری و مشخصه های الگومداری و منتور جهت ترغیب دانشجویان به یادگیری در آموزش و بالین بر طبق الگومدارها و منتورینگ ها جهت ارتقاء فردی و حرفهای و سپس مقایسه الگومداری و منتورینگ و کاربرد آنها در علوم پزشکی به خصوص آموزش پرستاری ارائه شده است.
شعبانی (2002) الگو را بدین گونه تعریف کرده است. الگو ( (Model معمولاٌ به نمونه کوچکی از یک شی ء بزرگ یا به مجموعهای محدود از اشیاء بیشمار اطلاق شده که ویژگی های مهم و اصلی آن شی ء بزرگ یا اشیاء را داشته باشد (13). کریمی مونقی (2010) الگو را فردی که در یک موقعیت خاص برای دیگران به عنوان سرمشق می باشد، تعریف نموده است. همچنین به صورت، یک توصیف سیستماتیک از یک موضوع یا پدیده که ویژگیهای مهم آن موضوع یا پدیده را به اشتراک می گذارد. کارورز Mentee) ، شخصی که تحت راهنمایی یک منتور برای توسعه مهارت هایش کار می کند (14). الگو بودن یکی از نقشهای دوازدهگانه ضروری مربی است. پری نقل میکند الگوها به عنوان یک کاتالیزور در عین اینکه آموزش می دهند، مشاوره و راهنمایی کرده و موجب تسهیل ارتقای دیگران میشوند و هم چنین برای انتقال تحول عمل می کنند. یادگیری از راه مشاهده الگو یا سرمشقگیری یکی از روش های بسیار موثر آموزشی است که معلم می تواند از آن برای آموزش دادن رفتارهای مطلوب تحصیلی و اجتماعی به دانشجویان کمک بگیرد (15). تحقیقات متعددی در پی این برآمدندکه شخصیت الگو را مفهوم پردازی کنند. شناخت مفاهیم شخصیت الگو یا عناصر تاثیرگذار آن سبب میشود که شناخت بهتری از تعامل الگو با یادگیرنده پدید آید. ریولر(1994 Reuler) مطرح کرد داشتن صلاحیت در بالین و سرآمدی در حرفه، اگر کلیدی ترین مفهوم در شخصیت الگو نباشد بی شک یکی از مهم ترین مفاهیم میباشد. شخصیت فرد بصورت کیفیت های فردی مشتمل بر مهارت های بین فردی، چشم انداز مثبت، تعهد به سرآمدی و رشد، یکپارچگی و رهبری. و ویژگی هایی مانند شور، ارتباط بین فردی مناسب، اشتیاق برای عمل و تدریس همواره در جستجوی بهتر شدن تعریف شده است. بعد مهم دیگر در مفهوم پردازی ویژگی های الگو شامل مهارت های تدریس است (16).
منتور و منتورینگ
علی رغم اهمیت شناخته شده منتورینگ، نوشته های کمی درباره رفتارهای ویژه منتورینگ که منجر به نتایج مثبت شده، شناخته شده است (15). برای منتور معادل فارسی دقیقی یافت نشده؛ زیرا این کلمه نام فردی است که در یکی از افسانه های یونان قدیم به نام "ادیسه" نوشته ی هومر آمده است. در این داستان اودی سیوس هنگام عزیمت به شهر و جنگ با ترویانز مسئولیت حفاظت و پرورش فرزند خود، تلماکوس را به منتور که از دوستان خود بود، سپرد. و از آن پس کلمه منتور به فردی که مسئولیت پرورش فردی دیگر را به عهده گیرد، اطلاق شده است. برخی برای منتور واژه های عربی، مرشد، راهنما و غیره را ذکر کرده اند، که همه اینها به نحوی صحیح ولی به تنهایی تمام صفات منتور را نمایان نمی سازند. زیرا منتور یک راهنمایی قابل اعتماد، معلم، مشاور، حامی، مربی و دوستی است که با اتکا به عقل و تجربیات خود، حمایت و هدایت دیگری را به عهده بگیرد و در فرد پرورش گیرنده بصیرت و خلاقیت ایجاد کرده و او را برای مسئولیت های زندگی و فعالیت های مشخصی آماده میسازد. عبارت "راهبر پرورشی" نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد و به نظر می رسد "راهبر پرورشی" برای منتورینگ از دیگر واژه ها گویاتر باشد. از واژه (رهیافت) "راهبر پرورشی" از دیرباز در تعلیم و تربیت استفاده شده و در سالهای گذشته در تربیت معلم به ویژه هنگام دانشجو- معلمی استقبال و بهره گیری شده است. منتورینگ ( (Mentoring روشی برای آموزش و پرورش افراد که در آن فردی به عنوان "منتور" مسئولیت پرورش همه جانبه ی دیگری را به عهده می گیرد (17). مالن و کیالی (1999Malen & Kealy-) سه عامل مهم را در موفقیت برنامه های منتورینگ موثر دانسته اند: منابع، نیازها و توانایی ها (18). دابویس و همکاران (2002) بر اهمیت رابطه ی قوی میان منتورینگ و یادگیرنده تأکید کرده اند. لیانگ و همکارانش (2002) عواملی مانند اظهار همدلی، حفظ اصالت، درگیر کردن خود با برنامه و توانمندسازی را در برقراری ارتباط موثر دانسته اند. این رابطه با ترغیب، حمایت و ایجاد حس اعتماد تقویت می شود. مراحل کار منتورینگ به طور مشروح به وسیله ی کانیچ و لستر (1999) به صورت زیر بیان شده است: الگو قرار دادن، اظهار همدلی کردن، آموزش دادن، ایجاد نظم نمودن، واکنش نشان دادن، روحیه دادن، ارتباط با دیگران برای دریافت حمایت، منابع و اطلاعات بیشتر. اندرسن و شانن (1988) مدلی را برای منتورینگ ارائه داده اند و در قسمت فعالیتهای آموزشی به سه فعالیت عمده: دروس نمایشی، مشاهده و بازخورد و جلسات حمایتی اشاره کرده اند (17). در توصیف، منتور را به عنوان یک ارتباط توسعه ای، مراقبتی، اشتراکی و کمک کننده در جایی که منتور با صرف زمان، برای ارتقاء و رشد دانش و مهارت های شخص دیگر او را برای موفقیت بیشتر در آینده آماده کند، مطرح کرده است. واژههای توصیف کننده ی زیادی درباره نقش منتور بیان شده که در جدول 1 ذکر شده است. برای توصیف نقش ها، منتور ممکن است با تعدادی یا فقط یکی از این نقش ها سازگار شود. بطور کلی درباره منتورینگ می توانیم بگوییم که در آموزش معلم در جایگاه های مختلف با اهداف متفاوت بکار گرفته می شود (19).
منتورینگ یک ارتباط حرفه ای اغلب طولانی مدت، داوطلبانه و سودمند است که در آن یک فرد با تجربه و آگاه (منتور)، فرد دارای تجربه کمتر (منتی) را حمایت می کند. مفهوم منتورینگ اخیرا در مراکز سلامتی در رشته پرستاری کاربرد پیدا نموده است. که شناخت دقیق ویژگی های این برنامه میتواند برای موسسات آموزشی و یا کارفرماها در مراکز بالینی در جهت آموزش و آماده سازی نیروی کاری خود بسیار مفید باشد. لذا توجه مدیران، آموزش دهندگان و فراگیران را در این زمینه جلب میشود (19).
الگومداری
Role modeling که در فارسی الگومداری ترجمه شده، روشی در آموزش است که ریشه در تئوری های اجتماعی شدن در روانشناسی دارد. تمرکز این تئوریها بر چگونگی یادگیری رفتارهای جدید و نقشهای اجتماعی توسط افراد است. در بین تئوریهای یادگیری، مهمترین تئوری که بر آموزش الگومدار تاکید دارد، تئوری یادگیری شناختی اجتماعی بندورا است. بندورا بر خصوصیات رفتاری و تقلید کردن از نقش مدل تأکید کرده، سپس بر عوامل شناختی نظیر خصوصیات فردی و فرایندهای داخلی یادگیرنده تمرکز مینماید. به کارگیری آموزش الگومداری به ویژه در آموزش پزشکی و پرستاری در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است (20،21). به عبارت دیگر الگومداربه فردی اطلاق میگردد که به سبب شیوهی خاص رفتار و عملکرد حرفهای مورد تحسین و تقلید دیگران قرار میگیرد. روبرت مرتون معتقد است که مطابق با تئوری اجتماعی شدن، فردی که در یک حرفه یا به عبارتی یک زمینه تخصصی به عنوان رفرنس از وی یاد میشود در واقع همان الگومداری است (22). تعریف اصلی الگومداری عبارت از تدریس از طریق سرمشق بودن است. همانطور که دانشجویان، مدرسان بالینی را مشاهده میکنند، درباره اینکه یک متخصص سلامت، چگونه عمل و رفتار میکند، بیشتر یاد میگیرند و همانطور که آنها را مشاهده می کنند، شروع به تقلید کردن آنچه می بینند، می کنند (14). برای اینکه یک مدرس الگوی موثری باشد لازم است از ویژگی های ذیل برخوردار باشد:
- صلاحیت بالینی: شامل برخورداری از دانش، مهارت، قدرت استدلال بالینی و مهارت های ارتباطی
- مهارت های تدریس: استفاده از روش های تدریس دانشجومحور، بازخورد دادن مناسب و ایجاد فرصتی برای تامل توسط دانشجو
- ویژگیهای شخصیتی: حس همدردی، صداقت، روابط بین فردی خوب، عشق و علاقه به حرفه و تلاش بیدریغ برای حرفه و آموزش
یک الگوی خوب کسی است که دارای کیفیتهایی است که ما دوست داریم داشته باشیم و آنهایی که بر ما تأثیر میگذارند ، به روشی که ما را در جهتی پیش می برند که فرد بهتری باشیم (23). الگومداری یک ابزار آموزش قوی برای مرور دانش، مهارت و ارزش های حرفه پزشکی است. با تحلیل عملکرد خود به عنوان یک الگومدار، افراد می توانند عملکرد حرفه ای شان را بهبود بخشند (3).
مقایسه الگومداری با منتور
اصطلاح الگومداری و منتور اغلب به طور مشابه استفاده می شود. گرچه تفاوت هایی بین این دو وجود دارد. الگو فردی است که توسط دیگران به عنوان سرمشق مشاهده می شود، بدون اینکه حتی شخصاٌ با آن فرد صحبت کند. علاوه بر این فردی که به عنوان الگو عمل می کند ممکن است از این مسأله آگاه نبوده و متوجه نباشد که همه رفتارهایش مورد مشاهده است، بنابراین او خواه آگاه باشد یا نباشد، عملکردش به عنوان یک الگو ادامه یافته و یادگیرنده آن را می بیند. منتور متخصصی است که وقت و زمان تعیین شده ای را با یک یادگیرنده می گذارند. اگر فردی هر دوی این وظایف را انجام دهد، در واقع به عنوان منتور و الگو عمل کرده است (14). با این وجود، این دو اصطلاح یکسان نیستند و ویژگی های مهمی وجود دارد که آنها را از یکدیگر متفاوت می کند. رابطه منتور و دانشجو رابطه ای تعریف شده و واضح است (24)، که تعمداً و به قصد آموزش و یادگیری است و معمولاً مورد ارزشیابی رسمی قرار می گیرد؛ اما یادگیری افراد از الگومدار، نوعی یادگیری است که ممکن است همواره بنا بر یک رابطه رسمی و یا در حین انجام فعالیتهای مربوط با آموزش و یادگیری نباشد. در واقع الگومدار حتی در زمینه های غیر از حوزه ی مورد نظر در آموزش (به عنوان مثال در مورد رفتارهای اجتماعی و بین فردی، اخلاقی و غیره) نیز ممکن است توسط دانشجویان، مورد تقلید قرار بگیرد (25, 26).
منتورینگ یک فرایند فعال تر است و منتور عمداٌ زمان و وقتی را برای ملاقات با یادگیرنده، برای کارکردن روی مهارت ها و پروژه های خاص اختصاص دهد. در حالیکه نقش الگو، عمدتاٌ فرایندی منفعل در زمینه ی حرفه ای است. الگو به واسطه موقعیتش، توسط دانشجویی که تحت نظر اوست، مشاهده می شود، هر چند الگو به این امر واقف باشد یا نباشد (14). در موقعیت های آموزش بالینی، بسیاری از اعضای هیأت علمی وجود دارند که مسئولیتی فعال، به عنوان منتور را بر عهده دارند. از طرفی همه استادان، هر چند که آشکار هم نباشد، به عنوان الگو دیده می شوند (27). اجزایی برای الگومداری اساتید بالینی ذکر شده است که شامل: صلاحیت های بالینی، رفتار حرفه ای، تعاملات پزشک و بیمار، ارزشهای اخلاقی و آگاهی های اجتماعی میباشد. چنین شخصی برای شناسایی نقاط ضعف و قوت یادگیرنده، هوشیار بوده و برای هدایت و پشتیبانی بسیار کمککننده است (14).
کاربرد منتور و الگومداری در آموزش پرستاری
الگومداری به عنوان یک روش یادگیری بسیار موثر به ویژه در دانشجویان علوم پزشکی مطرح می باشد. در این شیوه یادگیری، معمولا" فردی که از نظر علمی، حرفهای و یا اجتماعی از ویژگیهای شاخصی برخوردار است، به طوریکه این ویژگیها، وی را از دیگران متمایز و برتر می سازد؛ توسط اطرافیان به ویژه دانشجویان و افراد جوان تر به عنوان الگومدار شناسایی می شود و رفتارهای وی به طور آگاهانه و ناآگاهانه مورد تقلید قرار می گیرد. این تقلید زمینه را برای یادگیری و توسعه فردی و اجتماعی در فراگیران فراهم می آورد. تشویق به تفکر انتقادی از طریق ارایه رفتارهای الگومدار امکان پذیر است. متیو میچ الگومداری را از راه های موفقیت در یادگیری مشکل مدار معرفی می کند. الگومداری علاوه بر تاثیر در آموزش نظری، در بالین هم به کار گرفته می شود. ولف بیان می کند که از نشانه های شایستگی مربی در عملکرد بالینی، "الگوی خوب بودن" است (2). یادگیری دانشجویان پرستاری از مهارت های ارتباطی با الگوبرداری غیرمستقیم و تجربی از اساتید و کارکنان بالینی صورت می گیرد. الگو در آموزش از ارتقای حرفهای دانشجویان حمایت می کند. الگومداری استراتژی مورد قبول برای انتقال نگرش ها و رفتارهای حرفه ای از مربی پرستاری به دانشجویان است (28). نیوگنت و همکاران (Nugent 2004) دریافتند که الگو در آموزش از ارتقای حرفه ای دانشجویان حمایت می کند (29). هادسون (Hudson 2004) دریافت که الگومداری استراتژی مورد قبول برای انتقال نگرش ها و رفتارهای حرفه ای از مربی پرستاری به دانشجویان است (30). موسسه پرستاری کانادا (Canadian Nurses Association 2004) مطرح کردند که الگو بودن در بالین فرایندی است که تصور دنیای مددجو را ارتقاء می دهد و توانایی درک بیمار را از چشم انداز بیمار توسط پرستار میسر می سازد (31). الگومداری زمانی رخ میدهد که پرستار مداخلاتی را برای الگوهای رفتاری سلامتی همزمان با رویکردهای بیمار برنامه ریزی کند (32). مربی الگومدار بالینی قوی، می تواند در بروز رفتارهای خلاقانه دانشجویان پرستاری موثر باشد. مربی یادگیری بالینی را از طریق الگومداری در دانشجویان ارتقا می دهد (33).
بحث و نتیجه گیری
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است و نقش برنامههای یادگیری در امورآموزشی، حرفهای و شغلی شناخته شده است و همیشه حائز اهمیت بوده است. در این مطالعه مروری، زوایا، ویژگی ها، تفاوت و ابعاد مختلف دو برنامه آموزشی منتورینگ و الگومداری بیان گردید و اهمیت آن را بر جنبه آموزش با تاکید بر حرفه پرستاری از دید مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفت. منتورینگ یک ارتباط حرفه ای اغلب طولانی مدت، داوطلبانه و سودمند است که در آن یک فرد با تجربه و آگاه (منتور)، فرد دارای تجربه کمتر (منتی) را حمایت میکند. در پرستاری منتورینگ فرایندی است که شکاف بین آموزش و دنیای واقعی کار را پر میکند. این برنامه ها نقش با ارزشی را در پرستاری ایفا میکنند و باعث ایجاد رضایت شغلی میگردند (8). الگومداری یکی مولفه اصلی در فرایند یادگیری (14) و یکی از مولفههای اصلی فرایند آموزشی است (34). لامپکین (2007Lumpkin ( منتورینگ را یک استراتژی آموزشی، یک مشارکت بین حرفهای و نوعی ارتباط فردی پیشرفته و کمکی بین دو نفر بوده که یکی دانش و تجربه بیشتری داشته و دیگری دانش و تجربه کمتری (Younger and Less-skilled) دارد، مطرح کرده است. همچنین منتورینگ شکلی از اجتماعی کردن نقشه ای حرفه ای بوده و ارتباطی را ایجاد می کند که در آن منتور به منظور پرورش، آموزش، راهنمایی و هدایت شاگرد با او کار میکند. نقش های منتور عموماً به دو دسته عملکرد روانی اجتماعی و عملکردهای تخصصی تقسیم می شود. عملکرد روانی اجتماعی منتور را متمرکز بر خودارزشی و دارا بودن خصوصیات حمایتی از قبیل مشاوره، مقبولیت، صمیمیت، تایید و الگوی رفتاری می دانند. لازم به ذکر است که الگومحوری در دل مدل منتورینگ وجود دارد (35). مطالعات کروکسان و همکار (2009Croxon) نشان داد که آموزش تحت تأثیر صلاحیت بالینی، دانش نظری، مهارت سازماندهی و مهارت ارتباطی منتور قرار دارد (36). میریک و همکار (2004Myrick ) دریافتند که الگومدار فردی است که مهارت های خود را با پرستاران تازه کار و دانشجویان در میان می گذارد تا در آینده آنها نیز بتوانند مراقبت برجسته ای ارائه دهند و کمک می کند تا پرستار بتواند وارد مرحله حرفه ای پرستاری شود و مراقبت بالینی اثربخشی و مطمئنی ارائه دهد. الگومداری در واقع هسته مرکزی تشکیل صفات در فرد است (37). مونیکا میتروی (Monica Mitroi2011) در تحقیقی با عنوان "دیدگاه های جدید در نقش منتور- مربی برای تمرین آموزشی" در سال 2011 انجام دادند. این مطالعه بر روی 40 نفر از دانشجویان دانشکده علوم کامپیوتر از دانشگاه Politehnica انجام شد. در طول دو ترم آنها را از راهنمایی های منتور- مربی برای تمرین آموزشی بهرهمند شدند. نتایج نشان داد که یک هماهنگی بین تقاضا و پیشنهاد برای آموزش آینده مربی و دانشجویان لازم است. چراکه در نظر گرفتن خواسته های پویای این نقش در کیفیت برنامه های آموزشی منتورها و مربیان آموزشی در آینده تأثیر چشمگیری خواهد داشت (19).
الگومداری روش مهمی برای انتقال ارزشهای حرفه پزشکی می باشد که بواسطه الگوهای برتر رفتارهای حرفه ای برای پزشکان آینده تبیین می شود. الگومداری می تواند موجب توسعه انسان گرائی و حرفه ای گری در رشته شود. الگومداری همچنین به عنوان یکی از راه های موثر برای پیشبرد حرفه ای گری در رشته شناخته شده است که می تواند شخصیت حرفه ای دانشجویان را شکل دهد. اریکسون، توملین و سوآین تئوری الگوسازی و الگودهی را بر مبنای نظرات مازلو، اریکسون، پیاژه، انگل، سلیه شکل دادند. بر اساس این تئوری دنیای مددجو بایستی مدل سازی شود. بعد از اینکه دنیای مددجو الگوبرداری شد، به بیمار الگودهی می شود. هنر الگودهی زمانی اتفاق می افتد که پرستار مداخلات را برنامه ریزی و اجرا میکند که اقدامی منحصر بفرد برای هر فرد است (37). مدرسان به منظور الگوی شایسته بودن، بایستی از رفتارهایی که بروز می دهند و دامنه گسترده ای از فعالیت ها و نگرش هایی که دانشجویان مشاهده و تقلید می کنند، آگاه باشند. تحقیقات بسیاری اهمیت الگومداری را در توسعه حرفه ای نشان دادهاند. برای مثال تأثیر الگومداری در پزشکی، پرستاری، مدیریت و آموزش شناخته شده است (14).
با توجه به اهمیت الگومداری در ادبیات و نوشته ها، به نظر می رسد الگومداری در محیط های یادگیری بالینی برای تسهیل یادگیری دانشجویان پرستاری ارزش دارد. در تحقیق دونالدسون و همکار Donaldson 2005)) تأکید روی ارزش یادگیری مشاهدهای است که ضرورت ایجاد فیدبک سازنده و مورد نیاز برای الگومدارها را ایجاد می کند تا دانشجویان را قادر کند که مهارتها/ رفتارهای مشاهدهای را به جایگاه مهارتی و رفتاری خودشان تبدیل کنند. توصیه شده که به علت ارزش الگومداری در ارتقاء یادگیری محیط بالینی، دوره های آمادگی منتورها ایجاد شود (7). کنی و همکاران (2003 Kenny) دریافتند که استفاده از نقش استاد بالینی به عنوان الگوی آموزشی یکی از راههای مهم اخلاقیات حرفه ای در بالین می باشد. استاد بالینی به عنوان یک الگوی مؤثر، مفاهیمی مانند ابعاد مهم اخلاقی، یادگیری جایگزینی و یادگیری مشاهدهای را در بر می گیرد (38). احمری طهران و همکاران (2012) در تحقیقی با عنوان "تأثیر تلفیق دو شیوه تدریس الگو محور و روایت گویی بر عملکرد اخلاقی حرفه ای دانشجویان" دریافتند که استفاده از الگومداری در ارتقای میزان رعایت اخلاق حرفهای دانشجویان موثر بوده و استفاده از شیوه تلفیقی اثربخش تر بوده است (39).
در تحقیق Langridge و Hauck (1998) نتایج نشان داد که تجربه دانشجویان از چگونگی تأثیر الگومداری بر یادگیری شان، درگیری هایی را برای آموزش پرستاری ایجاد کرده است و ضروری است که بدانیم انواع مراقبت کنندگان سلامتی و به خصوص مربیان بالینی پرستاری، تأثیر مهمی بر یادگیری دانشجویان در محیط بالینی دارند (23). در تحقیق Nelms و همکاران (1993) نتایج نشان داد که دانشجویانی که مراقبت را از یک الگومدار هیأت علمی و یک پرسنل مراقبت سلامتی یاد گرفته اند، به دلیل مواجه شدن با رویکردهای مختلف، اغلب دچار تناقض هستند (40). مختاری نوری و همکاران (2011) دریافتند؛ زمانیکه پرستاران با تجربه به عنوان الگو عمل می کنند، این امر نه تنها برای کمک به تازه کارها مفید خواهد بود، بلکه از این طریق، اعتماد آنان افزایش یافته و تدریس و مهارتهای ارتباطی ارتقاء می یابد. رفتارهای الگومدار ارایه دهندگان مراقبت زمینه مفهومی برای مراقبت و پرورش نسل آینده پرستاران ایجاد می کند (2). تأکید ویژه روی این مطلب است که اگر الگو مدار مثبت توسط حرفهای سرمشق یا نمونه قرار گیرد، می تواند در آموزش پرستاران بالینی در جایگاه عملکردی به نحو موثرتری مشارکت نماید (41-42). دانشجویان، ناظران دقیقی هستند که به دقت به عملکردها، نگرشها، و رفتارهایی که مشاهده می کنند، توجه، تحلیل و تقلید میکنند (14). کروس و همکاران Cruess2008)) نتیجه گیری کردند که الگومداری یک روش آموزشی بسیار قدرتمند جهت انتقال دانش، مهارتها و ارزشهای یک حرفه به نسل بعدی میباشد. این شیوه از گذشتههای دور در آموزش پزشکی و پرستاری کاربرد داشته است. الگومداری تاثیر قابل توجهای بر فرآیند اجتماعی شدن حرفه ای دانشجویان پرستاری دارد. مدلسازی مربی با دستیابی به صلاحیت های بین حرفه ای در ارتباط است (21). مورداک (2014Murdoch) دریافت که پژوهشهای آینده برای شناسایی زمانبندی بهینه برای اجرای نوآوری آموزش، با توسعه ابزارهای ارزیابی مناسب و تعیین اثرات عملی مشترک در مراقبت از بیمار مورد نیاز است (43). مربیان پرستاری با افزایش توانمندی های حرفه ای، اجتماعی، اخلاقی و ارتباطی خود می توانند در تربیت پرستاران دارای صلاحیت مطلوب از طریق الگومداری اقدام نمایند. این یک شیوهی بی هزینه و ماندگار برای یادگیری می باشد. مربیان با توسعهی فردی و اجتماعی و حرفه ای خود در واقع زمینه را برای تبدیل شدن خود به الگویی برای دانشجویان ایجاد می کنند (25). آموزش پرستاری در جهت ارتقاء سطح عملکرد و مهارت دانشجویان پرستاری و آماده سازی آنان برای ارایه خدمات با کیفیت بیشتر است، لذا میتوان اظهار داشت که این دو رویکرد (منتورینگ و الگومداری) در مقایسه با مدل آموزش معمول، بر ارتقای سطح صلاحیت بالینی دانشجویان پرستاری موثرتر است.
نتیجه گیری
با مطالبی که ارائه شد سوالاتی در پرستاری مطرح می گردد نظیر: چه الگویی را ما امروزه نیاز داریم، ماهیت و نقش او چیست و جایگاه منتورینگ در حرفه پرستاری کجا خواهد بود؟ آیا ارزش هائی که قرار است به دانشجویان منتقل شود برای آینده کاربردی هستند؟ آیا الگومداری اجازه بروز خلاقیت ها را می دهد؟ آیا الگومداری قادر به انتقال اطلاعات می باشد؟ پاسخ این پرسش ها هر چه باشد اما از ارزش الگومداری و نقش بی بدیل آن در پیشبرد انسانگرائی و حرفه گرایی چیزی نمی کاهد.
نتایج مطالعات (Eller 2013) ، (Radwin 2013) و (Specht 2013) نشان داد که مربیان پرستاری می توانند رفتارهای منتورینگ را ارزیابی کرده و در حد نیاز، آنها را تغییر دهند که به موجب آن باعث تقویت ارتباط منتور و یادگیرنده برای اطمینان از نتایج مثبت آن در فرایند یادگیری شوند (15،44 -45). پرستاران، ماماها و ناظران سلامت که به عنوان منتور کار می کنند لازم است که به دانشجویان برای توسعه هر دو مهارت شایستگی و اعتماد به نفس در عملکردشان کمک کنند (4). برنامه های منتورینگ استخدام را افزایش داده و یک محیط مراقبتی که نقش آموزش را غنی و با ظرفیت کند، ایجاد می کند (46 - 47). یک محیط منتورینگ مراقبتی یک استراتژی مهم و به موقع، برای اطمینان از تقویت تمامیت آموزش پرستاری که بتواند در طی سال ها به اجرا در آید، است (48-50). استفاده از نقش استاد بالینی به عنوان الگوی آموزشی یکی از راههای مهم آموزش اخلاقیات حرفه ای در بالین می باشد؛ به طوری که استاد بالین به عنوان جزء مهم برنامه درسی پنهان، نقش خود را در آموزش اخلاق حرفه ای ایفامی نماید (37) .معلمان باید آگاه باشند که خود آنها مهمترین سرمشق و الگوی یادگیری برای فراگیران هستند و این الگو بیش از گفتار در رفتارشان نهفته است. طبق نظریه یادگیری اجتماعی بندورا یادگیرنده از طریق مشاهده رفتار دیگران به یادگیری میپردازد. الگو برداری بر رفتار کسانی که شاهد رفتار الگو هستند، تأثیر میگذارد. به عبارت دیگر، مشاهدهکننده به هر حال رفتار یک سرمشق را میآموزد، حتی اگر سرمشق هنگامی که مورد مشاهده قرار دارد هیچ گونه تقویت یا پاداشی دریافت نکند (51). البته باید دانست که گاهی فرد الگو ممکن است تاثیر منفی بر یادگیرندگان داشته باشد. در این موارد به مربیان توصیه می گردد که به شیوه هایی خود را به یک الگوی مناسب و مثبت تبدیل نمایند. این شیوه ها عبارتند از: آگاه بودن از اینکه هر رفتار ما ممکن است به عنوان الگویی برای فراگیران قرار بگیرد؛ بنابراین باید با دقت در رفتارها و حرکات امکان الگوبرداری مفید و مثبت را فراهم آورد. مربی باید زمانی را برای صحبت کردن، تامل کردن و خلاصه کردن حوادث بالین یا کلاس اختصاص دهد تا امکان یادگیری درست در فراگیران فراهم شود. در نهایت به طور کلی ویژگی های یک الگوی موثر و مطلوب را در خود گسترش دهد (25)، زیرا الگومداری به طور ویژهای در آموزش پزشکی و پرستاری کاربرد دارد (21).
با توجه به اهمیت آموزش دانشجویان در پرستاری ما نیاز به الگوهایی داریم که خصوصیات و ویژگی های منتور را داشته باشد چراکه دانشجویان هم در زمینه آموزش و هم در محیط بالینی الگوبرداری می کنند، لذا ما باید الگومدارهای خوبی داشته باشیم که هم از نظر عملکردی و هم از نظر اخلاقی الگوی مناسبی باشند و این امر میسر نخواهد بود مگر ما منتورهای مناسب تربیت کنیم. لذا الگومداران و منتورینگ ها در هر حرفه ای به خصوص پرستاری باید مراقب عملکرد خود در همه حیطه ها به خصوص در آموزش باشند. چراکه، چه بخواهند یا نخواهند و چه تقویت و پاداش و یا تنبیه در نظر بگیرند، یادگیرندگان آنها را سرمشق و الگوی خود قرار می دهند. لذا عمل کردن بر طبق گفته های خود و طبق اصول استاندارد در حرفه پرستاری که با جان و روح انسانها سروکار دارد، بسیار ضروری به نظر می رسد. مربیان پرستاری باور دارند که الگومداری در آموزش بالینی، موثرترین و صحیح ترین روش برای انتقال تجربیات و نگرش های حرفه ای به دانشجویان است؛ ولی با این وجود، الگومداری به عنوان استراتژی آموزشی عملی، به خوبی شناخته نشده و تدریس الگومدار، چالش کنونی برنامه درسی پرستاری است.
|