تغییر و تحولات به سویی پیش میرود که کارکنان شاغل در حوزه بهداشت را نیازمند به دانش و مهارتهای خاصی برای برخورد با چالشهای فرا رو میکند و این مستلزم آن است که به یادگیری این کارکنان توجه شود. بررسیهای متعدد در حوزه آموزش مداوم حرف مرتبط با حیطه سلامت و درمان نشاندهنده ناکارآمدی دورهها و برنامههای آموزشی کارکنان است (2و1). بنابراین چارهای جز این نیست که به سمت اثربخشتر شدن این آموزشها حرکت نماییم تا موجب یادگیری بیشتر این کارکنان شود. توجه به تفاوتهای یادگیری فردی کارکنان برای اثربخشتر شدن یادگیری ضروری است. سبک یادگیری فراگیران موضوع مهمی در فرایند یاددهی- یادگیری است (3). سبـکهای یـادگیری روشهـایی هستند که فراگیر در فرآیند یادگیری از آن بهره میگیرد تا اطلاعات و تجربیات تازه را در ذهن خود سازماندهی کند. فراگیران بر اساس برداشتی که از مفهوم یادگیری دارند، راهبردهای متفاوتی را برای یادگیری مطالب درسی انتخاب میکنند (4). مشخص است که آگاهی نسبت به سبکهای یادگیری فراگیران، میتواند در سازماندهی و اصلاح هوشمندانه محیط آموزش، نحوه تعامل استادان و فراگیران، فرایند یاددهی و یادگیری مؤثر باشد (5). در بسیاری از دانشکدههای پزشکی در سطح جهان سنجش سبک یادگیری دانشجویان به صورت پیوسته و به عنوان یک برنامه الزامی جهت آگاهی اساتید از ظرفیتهای دانشجویان انجام میگیرد (6). امروزه روشهای متنوعی به منظور تعیین سبک یادگیری افراد وجود دارد. تاکنون بیش از 70 مدل برای تبیین سبکهای یادگیری مختلف مطرح شده است (7). این موضوع باعث شده است که این حیطه نسبتاً پیچیده و نیازمند مطالعه تطبیقی هرچه بیشتر گردد. از جمله روشهای سنجش سبک یادگیری، مدل کلب است که بر اساس آن یادگیری در چهار مرحله حس، مشاهده، تفکر و انجام صورت میگیرد. فراگیر ابتدا عملی را انجام میدهد (تجربه عینی)، سپس درباره آن عمل به تفکر میپردازد (مشاهده تأملی)، به دنبال آن نظریه میسازد (مفهومسازی انتزاعی) و سرانجام درباره آن به انجام آزمایش میپردازد (آزمایشگری فعال) (8). کلب با ترکیب چهار شیوه یادگیری فوقالذکر، سبکهای یادگیری فراگیران را به چهار سبک واگرا، انطباق یابنده، همگرا و جذب کننده دستهبندی کرد (9).
از دیگر روشهای عملی سنجش سبک مطالعه و یادگیری که برای فراگیران طراحی شده است مدل وارک است. در این مدل فراگیران به زیرگروههایی بر اساس تواناییهای خود بر اساس شیوه کسب بیشترین اطلاعات تقسیم میشوند. بینایی (یادگیری غالب از شکلها)، خواندن و نوشتن (یادگیری غالب از نوشتهها)، شنوایی (یادگیری غالب از سخنرانیها و شنیداری)، مهارتی (یادگیری غالب با استفاده از کار عملی، تجربه و تمرین) و افراد با عملکرد چندگانه، که از دو یا چند توانایی به طور همزمان در یادگیری استفاده میکنند (10). بیشتر مطالعاتی که در کشور بر روی سبکهای یادگیری صورت گرفته است با استفاده از دو پرسشنامه کلب و وارک بوده است. این سؤال مطرح است که آیا نتایج بررسی یک فراگیر با دو پرسشنامه همپوشانی دارد و یا هر کدام از این روشها ابعاد مختلفی از ویژگیهای یادگیری یک فراگیر را نشان میدهد. در این مطالعه به مقایسه سبکهای یادگیری بهورزان با استفاده از دو رویکرد متفاوت -وارک و کلب- و ارتباط نتایج حاصله با پیشرفت تحصیلی بهورزان پرداخته شد.
روش ها
این مطالعه یک پژوهش توصیفی مقطعی است که در آن تعداد 178 نفر از بهورزان دانشگاه علوم پزشکی قزوین که در دوره بازآموزی آموزشگاه بهورزی در نیمه دوم سال 92 شرکت داشتند، به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. بهورزانی که تمایل به حضور در مطالعه را نداشتند و یا یکی از دو پرسشنامه وارک و کلب را تکمیل نکرده بودند، از مطالعه خارج شدند. به بهورزان اطمینان خاطر داده شد که تمامی اطلاعات آنان محرمانه باقی خواهد ماند و نتایج بدون ذکر نام و صرفاً به صورت گروهی منتشر خواهد شد. در مطالعه حاضر از دو پرسشنامه استاندارد شده سنجش سبک های یادگیری فراگیران (پرسشنامه وارک و کلب) استفاده شد. پرسشنامهها مشتمل بر سه بخش بود. بخش اول شامل راهنمای تکمیل، بخش دوم شامل اطلاعات دموگرافیک بهورزان (سن، جنس، سطح تحصیلات، مدت سابقه کاری، میانگین نمره بهورزی تا زمان انجام مطالعه و نمره معدل آخرین دوره قبل از شروع بهورزی) بود و بخش سوم شامل اطلاعات اصلی مربوط به پرسشنامههای سبکهای یادگیری بود. ابتدا پرسشنامه وارک و سپس پس از چهار هفته پرسشنامه کلب در کلاسهای درس بین تمامی بهورزان توزیع شد و پس از تکمیل، جمعآوری گردید. چندین مطالعه روایی و پایایی پرسشنامه وارک را تایید نمودهاند (12و11). Leiteو همکارانش در سال 2010 روایی و پایایی این پرسشنامه را مورد بررسی قرار دادند که در آن زیر مقیاس های این سبک یادگیری از 0/77 تا 0/85 در نوسان بود (12). در مطالعه حاضر از ترجمه فارسی نسخه هفتم پرسشنامه وارک که پایایی آن از طریق آزمون مجدد و روایی آن با استفاده از نظرات اعضا هیئتعلمی صاحبنظر مورد تأیید قرار گرفته ،استفاده شد. امینی و همکاران پایایی پرسشنامه را با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 98/6 درصد برآورد کردند (13). جوادینیا و همکاران پایایی این پرسشنامه را از طریق آزمون مجدد پس از دو هفته بر روی کلیه دانشجویان که در مرحله قبل در آزمون شرکت نموده بودند 0/8 برآورد نمودند (8). روایی این پرسشنامه در هر دو مطالعه فوق به اثبات رسیده و مطالعات متعددی با استفاده از این پرسشنامه در حوزه سنجش سبک یادگیری در کشور صورت گرفته است (8 ، 13). پرسشنامه شامل شانزده سؤال در چهار سبک یادگیری (دیداری، شنیداری، خواندنی- نوشتنی و مهارتی) است. سؤالات مبتنی بر عملکرد فرد در موقعیتهای مختلف طراحی شده است. هر سؤال از چهار گزینه تشکیل شده که هر کدام یکی از ابعاد سبک یادگیری را مورد سنجش قرار میدهد و هر فرد توانایی انتخاب بیش از یک گزینه را دارد. به این ترتیب هر فرد حداکثر 16 و حداقل صفر امتیاز از هر حیطه را کسب مینماید. سبک اصلی بهورز، سبکی بود که وی در آن بیشترین امتیاز را به دست آورده بود. در صورتی که بهورزی در دو زمینه و یا بیشتر، نمره برابر کسب میکرد به عنوان سبک یادگیری با عملکرد چندگانه در نظر گرفته می شد.
دومین ابزار گردآوری دادهها، نسخه فارسی پرسشنامه سبک یادگیری کولب بود که شامل 12 سؤال است که در هر سؤال ابعاد مختلف سبک یادگیری با 4 گزینه دارای طیف لیکرتی از حداقل 1 تا کاملاً 4 مورد سنجش قرار میگیرد. نمرهدهی پرسشنامه های تکمیل شده بر اساس راهنمای آن انجام شد و نهایتاً سبک یادگیری غالب برای هر بهورز، به صورت یک متغیر اسمی تعیین شد. این پرسشنامه ابعاد سبک یادگیری را در قالب 4 بعد تجربه ملموس، مشاهده بازتابی، مفهومسازی انتزاعی و آزمایش نمودن فعال مورد ارزیابی قرار میدهد. از تفریق مفهومسازی انتزاعی از تجربه عینی و آزمایشگری فعال از مشاهده تأملی دو نمره به دست میآید. این دو نمره بر محور مختصات قرار میگیرند. در یک سر محور عمودی مفهومسازی انتزاعی و در انتهای دیگر آن تجربه عینی، و در یک سر محور افقی آزمایشگری فعال و در انتهای دیگر آن مشاهده تأملی قرار میگیرد. این دو محور 4 ربع یک مربع را تشکیل میدهند که هر ربع آن بیانگر یکی از سبکهای یادگیری است. 4 نوع سبک یادگیری ترجیحی یا غالب عبارتاند از همگرا، واگرا ، جذب کننده و انطباق یابنده یا سازگار (9). روایی محتوایی پرسشنامه کلب در خارج و داخل کشور نیز بررسی و مورد تأیید قرار گرفته است (16-14). پایایی درونی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ در مطالعه اعلا و همکاران (17) و درویشزاده و همکاران (18) به ترتیب 0/96 و 0/90 برآورد شد.
پیشرفت تحصیلی بهورزان بر اساس میانگین کل نمرات دوره بهورزی و معدل آخرین مقطع پیش از شروع بهورزی مشخص شد. یافتهها با استفاده از نرمافزار SPSS.ver.19 و با توجه به راهنمای ابزارها تحلیل شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آمار تحلیلی شامل آزمون 2χ، همبستگی Pearson و ANOVA استفاده شد و P کمتر و مساوی 05/0 به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافته ها
میزان بازگشت پرسشنامههای تکمیلشده در مجموع دو مرحله از 178 بهورز، 169 پرسشنامه بود (94 درصد). اطلاعات دموگرافیک شرکتکنندگان در جدول شماره یک آورده شده است. از نظر سطح تحصیلات بهورزان مرد ۵ نفر (10/4 درصد) سوم راهنمایی و پایینتر، ۴۰ نفر (83/3 درصد) دیپلم و ۳ نفر (6/3 درصد) کاردانی و بالاتر بودند. این ارقام برای بهورزان زن به ترتیب ۲۶ نفر (21/7 درصد)، ۹۰ نفر (0/75 درصد) و ۴ نفر (3/3 درصد) بود.
توزیع فراوانی مطلق و نسبی سبکهای یادگیری بهورزان در جدول شماره دو ارائهشده است و بیانگر آن است که بر اساس پرسشنامه کلب، اکثریت بهورزان در هر دو جنس دارای سبکهای واگرا و جذبکننده بودند. شایعترین سبک یادگیری با پرسشنامه وارک سبکهای خواندنی- نوشتنی و مهارتی بود.
سبک دیداری با اختصاص 2/4 درصد کمترین سبک یادگیری را به خود اختصاص داد. بررسی رابطه بین جنسیت و سبکهای یادگیری وارک با آزمون 2χ تفاوت آماری معنیداری را بین سبکهای یادگیری بهورزان زن و مرد نشان نداد (0/090 = P). در رابطه بین جنسیت و سبکهای یادگیری کلب نیز نتایج مشابهی حاصل شد (0/922 = P).
با استفاده از آزمون ANOVA بین سبکهای یادگیری وارک تفاوت معنیداری از نظر سن، سابقه کاری، معدل تحصیلی بهورزان در طول دوره بهورزی و نمره آخرین مقطع پیش از شروع بهورزی وجود نداشت (به ترتیب 0/895= P، 0/874P=و 0/818= P و 0/468 = P) این موضوع در مورد سبک کلب نیز صادق بود (به ترتیب 0/385= P، 0/994= P، 0/807= P و 0/612= P). با این حال در آنالیز زیر مقیاس های سبک یادگیری کلب با محاسبهی ضریب همبستگی پیرسون، بین شیوهی آزمایشگری فعال و سن بهورز همبستگی معکوس و معنیدار وجود داشت (0/165- =r ، 0/050P<).
بحث و نتیجه گیری
یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی سبک یادگیری بهورزان با استفاده از پرسشنامه وارک بود که یادگیری را به پنج سبک دیداری، شنیداری، خواندنی و نوشتنی، مهارتی و چند عملکردی تقسیم میکند (9). در این مطالعه سبک یادگیری بیشتر بهورزان، سبک خواندنی و نوشتنی و کمترین سبک مورد استفاده، سبک دیداری بود. جوادینیا (8)، پیمان (19)، حسن نهال (20) و کریمی(21) در مطالعات شان نتایج مشابهی را ذکر کردهاند. تنها مطالعه ای که سبک دیداری را به عنوان سبک غالب ذکر نموده بود، مطالعه امینی و همکاران در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود (13). البته شاین ذکر است که حجم نمونه در مطالعه اخیر کم بوده و از سوی دیگر مبنای رتبه بندی در این مطالعه میانگین نمره اخذ شده توسط شرکت کنندگان در هر سبک است که این موضوع با دستورالعمل پرسشنامه وارک منطبق نیست.
مطالعات عوامل مختلفی را در اتخاذ سبک مطالعاتی فراگیران مؤثر میدانند (22و21). محیط و تجارب قبلی یادگیری، محتوای برنامه درسی، روشهای ارزشیابی، نحوه ارائه دروس و شیوه تدریس مربیان و حجم محتوا، فراگیر یا استاد محور بودن ارائه دروس و حضوری و یا نیمهحضوری بودن آموزش فراگیران از عوامل موثر در این زمینه شناخته شده است. به نظر میرسد کمبود تنوع تجهیزات آموزشی سبب کنار گذاشته شدن روش دیداری جهت فراگیری محتوای آموزشی گردیده است، به گونهای که تنها 1/1 درصد بهورزان از این سبک یادگیری بهره میبرند. شاید علت غالب بودن سبک یادگیری خواندن و نوشتن و شنیداری در بهورزان، شیوه آموزش آنان از دوران مدرسه و ادامه آن در آموزشگاه بهورزی باشد (روش سخنرانی و جزوه نویسی). با وجودی که بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد که سبک یادگیری خواندنی- نوشتنی، سبک یادگیری غالب بهورزان دانشگاه علوم پزشکی قزوین بوده است، نمیتوان تنوع موجود در بین سبکهای یادگیری بهورزان را نادیده گرفت. لذا پیشنهاد میشود که مربیان بهورزی در زمان تهیه طرح درس و فرایندهای آموزشی به تفاوت سبکهای آموزشی بهورزان توجه نمایند.
از دیگر اهداف این مطالعه بررسی سبک یادگیری بهورزان با استفاده از پرسشنامه کلب بود که یادگیری را به چهار سبک همگرا، واگرا، جذبکننده و سازگار تقسیم میکند (7). سبک غالب یادگیری بهورزان، سبک واگرا بود و سبکهای جذبکننده، همگرا و سازگار به ترتیب در ردههای بعدی قرار داشتند. یکی از ویژگی های سبک یادگیری واگرا، یادگیری از طریق جمع آوری اطلاعات است. احتمالا نظام آموزشی حاکم بر دبیرستانها (آماده سازی برای گذر از آزمون ورودی دانشگاه ها)، باعث گردیده تا دانش آموزان در طول زمان روش یادگیری خود را با این سبک تطابق دهند. چندین مطالعه در بر روی دانشآموزان دبیرستانی روش واگرا را روش غالب یادگیری دانش آموزان دبیرستانی گزارش نموده اند (24و23). نتایج بیشتر پژوهش ها نشان میدهد که سبک یادگیری غالب دانشجویان مقطع پیش بالینی رشته پزشکی، هم گراست.
مطالعات کلباسی (22)، معیاری (25)، رضایی (26)، نجفی کلیانی (27)، پولادی (28) و پورصفر (29) سبک غالب یادگیری دانشجویان پزشکی دانشگاههای علوم پزشکی تهران، اراک، بیرجند، فسا، کردستان و گیلان را سبک همگرا عنوان کرده اند. مطالعات Megan (30)، ذوقی (31) و Hauer (32)، Lynch (33) و Kolb(34) نیز نشان می دهند که سبک یادگیری غالب دانشجویان پزشکی و علوم بهداشتی همگرا است. دلیل تفاوت در بین این نتایج را میتوان در تفاوت امکانات آموزشی آموزشگاههای بهورزی و دانشکدههای پزشکی دانست که در طول زمان باعث تغییر سبک یادگیری دانشجویان پزشکی و بهورزان میگردد. در تایید این نظرمی توان به مطالعاتی که بر روی دانشجویان پزشکی که قبل از ورود آنان به دانشکده پزشکی انجام شده است اشاره نمود که سبک غالب یادگیری را در آنان سبک واگرا گزارش نموده اند (17، 35).
به نظر میرسد روشهای ارزشیابی، نحوه ارائه دروس و شیوه تدریس مربیان (تأکید بر محفوظات و انتقال اطلاعات در تدریس) و حجم بالای محتوای دروس، بهورزان را به انتخاب سبکهای یادگیری واگرا و جذبکننده سوق داده باشد. دارندگان سبک واگرا رخدادهای پیرامونی را از نقطه نظرات مختلف بررسی میکنند، یادگیری آنان بیشتر مبتنی بر مشاهده است و کمتر برای یادگیری یک کار به انجام آن کار مبادرت مینمایند (36). نقطه مشترک دو سبک واگرا و جذبکننده، عدم استفاده از روش آزمایشگری فعال است. به نظر میرسد بهورزان به طور دائمی مجبور به حفظ حجم زیادی از مطالبی که در قالب سخنرانیها، جزوات، دستورالعملها و بروشورهای آموزشی به آنان ارائه میگردد میباشند. هم چنین در مطالعه حاضر بین شیوهی یادگیری آزمایشگری فعال و سن بهورز همبستگی معکوس و معنیدار وجود داشت. احتمالاً این موضوع به این دلیل است که با افزایش سن، میزان کنجکاوی و تمایل افراد به استفاده از این روش برای یادگیری کاهش مییابد.
در مطالعه حاضر، تفاوت معناداری بین سبک یادگیری (کلب و وارک) بهورزان با سابقه کاری آنان مشاهده نمیشود. تغییر سبک یادگیری در طول زمان موضوعی است که برخی مطالعات به آن اشاره نمودهاند (25، 17) و برخی دیگر معتقدند که در طول زمان سبک یادگیری فرد تغییر نمیکند (22، 37). به نظر میرسد اختلاف نتایج این مطالعات به نوع رویکرد آنها در سنجش سبک یادگیری باشد (38). همانطور که فلمینگ (Feleming) ذکر میکند ابزار وارک به منظور تعیین سبک یادگیری فراگیران در مدت زمان طولانی طراحی نشده است، بلکه هدف درک فراگیر از ترجیحات یادگیری خود در زمان تکمیل پرسشنامه است (11).
در زمینه ارتباط سبک یادگیری (وارک و کلب) با جنسیت بهورزان، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بین سبکهای یادگیری در دو جنس تفاوت معنیدار آماری وجود ندارد. یافتههای پژوهش حاضر مبنی بر عدم تفاوت در سبکهای یادگیری فراگیران مرد و زن با نتایج مطالعه درویش زاده و همکاران (18) و برخی پژوهشهای خارج از کشور همچون مطالعه وهروین (Wehrwein) و همکاران در سال 2007 (39) همخوانی دارد و با نتایج برخی پژوهشهای دیگر قدیمی همچون مطالعات سورینز (Severiens) و همکاران در سال 1994 (40) و فیلبین (Philbin) و همکاران در سال 1995 (41) و مطالعات جدیدتر همچون مطالعه پراجاپتی (Prajapati) و همکاران در سال 2011 (42) و مطالعه نوزهات (Nuzhat) و همکاران در سال 2013 (43) هماهنگی ندارد. ناهماهنگی در نتایج این پژوهشها ممکن است به دلیل شرایط متفاوت فرهنگی جوامع مورد بررسی و نیز روشهای پژوهش بوده باشد (44).
در مطالعه حاضر بین توزیع فراوانی زیرسبکهای یادگیری حاصل از دو پرسشنامه بر اساس آزمون 2χ رابطه معنیداری یافت نشد. به نظر میرسد برای شناخت ابعاد مختلف یادگیری فراگیران و ارائه راه حل در مواردی که مشکلات یادگیری وجود دارد تنها استفاده از یک پرسشنامه سبک یادگیری کافی نباشد (45) و احتمالاً استفاده از چند شیوه ارزیابی، نتایج دقیقتری در مورد ویژگیهای یادگیری آنان فراهم آورد.
یافتههای این پژوهش نشان داد که بین سبکهای یادگیری (کلب و وارک) فراگیران و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی وجود ندارد. بررسیهای انجامشده در زمینه ارتباط بین سبک یادگیری فراگیران و پیشرفت تحصیلی آنها با استفاده از پرسشنامههای وارک و کلب، نتایج متفاوتی در برداشته است. برخی مطالعات بین نوع سبک یادگیری و پیشرفت تحصیلی همبستگی گزارش کردهاند (50-46) و برخی دیگر چنین رابطهای را تأیید نکرده اند (55-51) و یا تنها بین تعدادی از سبکهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی ارتباط یافته شده است (56). به نظر میرسد رابطه بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی در موقعیتهای مختلف تغییر میکند و الزامات محیط تحصیلی مانند ویژگیهای سنجش، تفاوت شاخصهای عملکرد یا پیشرفت تحصیلی در مطالعات مختلف و روشهای آماری مورد استفاده، میتواند از علل پراکندگی در نتایج این پژوهشها باشد (1). یادگیرندگان از مطالب آموزشی برداشتهای متفاوت میکنند و به روشهای متفاوتی نیز یاد میگیرند و هر کدام سبک منحصر به فردی برای خود دارند. به عبارت دیگر، سبکهای یادگیری ترجیحات فرد هستند، نه تواناییهای او. سبک یادگیری به چگونگی یادگیری یادگیرنده اشاره میکند، نه این که فرد تا چه حد از عهده یادگیری برمیآید (57).
به این دلیل که تنها 4 درصد بهورزان دارای سطح تحصیلات فوق دیپلم و بالاتر بودند این امکان وجود دارد که نتایج این مطالعه قابل تعمیم به این گروه از بهورزان نباشد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد، استفاده از چند شیوه ارزیابی سبک یادگیری، نتایج دقیقتری در مورد ویژگیهای یادگیری فراگیران فراهم می آورد. همچنین سبک دیداری جهت فراگیری محتوای آموزشی در دوره های نیمه حضوری کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. شناسایی سبکهای یادگیری بهورزان میتواند اطلاعات لازم را برای انجام مداخلات آموزشی فراهم آورد. بنابراین پیشنهاد میشود که سبکهای یادگیری بهورزان در آموزشگاههای مختلف بهورزی مورد بررسی قرار گرفته، در جهت اصلاح سبک یادگیری آنان برنامهریزی شود.
قدردانی
از کلیه بهورزانی که با دقت پرسشنامهها را تکمیل و ما را در انجام این تحقیق یاری نمودند، تشکر و قدرانی میشود.
|