موضوع یاددهی و یادگیری از موضوعات اساسی در هر جامعهای میباشد و عناصر اصلی این مطلب معلم و یادگیرنده هستند. در روانشناسی مکتبها و روشهای مختلفی وجود دارند که هرکدام به نوبه خود در زمینههای مختلف رفتار پژوهشهای گسترده و فراوانی را بعمل آوردهاند و واقعیتها و نظریههای یادگیری را از دیدگاههای خاص مورد بررسی قرار دادهاند. خردگرائی بیان میکند که عقل بالاترین نیرو و استعداد در انسان است، چون به کمک آن میتوان به اندیشههای مجرد پی برد. تجربهگرایان بیان میکنند که از راه تجربه میتوان دنیای پیرامون را مطالعه کرد. عملگرایان ایدهها را در عمل به کار میگیرد. یادگیری از دیدگاه ساختگرایان تغییر در ساختشناختی و فرایندهای ذهنی فرد محسوب میشود. یادگیری گشتالتی، یادگیری از راه کسب بینش را مطرح مینماید. در یادگیری گشتالتی قوانین یادگیری مانند شباهت مطرح میشود. نظریه یادگیری کلامی آزوبل معنیدار کردن یادگیری را وجود رابطه بین یادگیریهای قبلی و یادگیری جدید میداند.
براساس نظریه یادگیری تجربی، یادگیری به روشهای تجربه عینی، مفهومسازی انتزاعی، مشاهده تاملی و نیز آزمایشگری فعال صورت میگیرد. از دیدگاه این نظریه یادگیرندگان بطور غالب در جهت یادگیری مشخصات یکی از انواع سبکهای واگرا، جذب کننده یا تحلیلکننده، تطبیق یابنده و همگرا دارند. یادگیری شناختی اجتماعی بریادگیری از راه مشاهده استوار است. این نظریه شناختی رفتاری است که در آن هم بر تقویت و تنبیه و هم بر فرایندهای شناختی تاکید شده است. هدف این مطالعه معرفی و شناخت مکاتب و نظریههای روانشناسی پرورشی و راههای مختلف آموزش و یادگیری میباشد که بر مبنای آنها مدرسین راههای مناسب آموزشی را جهت مشکلات آموزشی انتخاب کنند و آنها را به کار گیرند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |