نظام مراقبت سلامت سراسر دنیا با چالش چگونگی پرکردن موثر شکاف بین آنچه می دانیم و آنچه عمل می کنیم روبه روست. این فاصله، شکاف انتقال دانش نامیده میشود و ترجمان دانش به عنوان یـک پاسخ احتمـالی به این چـالش پدیده آمده است (1, 2). دانشگاه به عنوان یکی از مهمترین منابع تولید دانش بایستی با سازمان های مصرف کننده ی این دانش ارتباط منـاسبی داشـته، از طریق این ارتبـاط بـه انتقال موثر دانش به آنها اقدام نماید. این ارتباط یک فرایند دوطرفه بوده و از تعامل بین دانشگاه و سازمان های مرتبط در جامعه، آموزش و تحقیقات دانشگاه ها هدفمند گشته و اثربخشی فعالیت های دانشگاه و سازمانهای مربوطه ارتقاء می یابد (3). یکی از مهمترین بخش های انتقال دانش از دانشگاه و مراکز پژوهشی به کاربران، ترجمان یافته های پژوهشی به زبان مخاطبان، ذی نفعان و کاربران میباشد. ترجمان دانش فرایندی است که تعامل بین پژوهشگران و استفاده کنندگان در بخش های مختلف، از انتخاب موضوع پژوهشی تا انتشار آن به نحوی که امکان بهره برداری از دانش بیشتر شود را تبیین مینماید (4). در حوزه آموزش علوم پزشکی نیز تصمیمگیری بر اساس شواهد از موضوعات مورد اهمیت بوده و انتظار می رود که سیاست گذاران امر آموزش پزشکی، استفاده از نتایج پژوهش های انجام شده را به سمت ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی سوق دهند. رشته آموزش پزشکی و پژوهش های مرتبط با آن به سرعت در حال رشد و توسعه میباشد و از شواهد این رشد، افزایش انتشار مجلات تخصصی در آموزش پزشکی و افزایش تعداد مقالات آموزشی در مجلات بالینی را میتوان اشاره نمود. پژوهش در آموزش و انتشار مقالات، فراهم کننده مستندات مورد نیاز جهت تصمیم گیری های آموزشی می باشد (5). همزمان با این توسعه کمی، توجه به این موضوع اهمیت دارد که آیا تلاشی نیز صورت گرفته تا نتایج این پژوهشها منجر به تغییر در ارایه خدمات و در نهایت ارتقای سلامت مردم گردد؟ شواهد موجود نشان میدهد تبدیل «پژوهش» به «عمل»، امری دشوار و پیچیده است که علاوه بر وجود خواست و توان در سطح فردی، مستلزم وجود عوامل متعددی از قبیل نظم و چارچوب فکری قدرتمند، خلاقیت، مهارت، آگاهی و پشتکار زیاد در سطح سازمانی است (6). رفیعی و همکارانش ویژگی های اصلی مفهوم ترجمان دانش را شامل، تأکید بر کاربرد دانش تحقیقات در عمل، مشارکت مداوم تولید کنندگان و کاربران دانش و در نهایت تعاملی بودن دانسته بیان نمودند. بر اساس یافته ها، ترجمان موفقیت آمیز دانش پیامدهایی چون ارتقاء سطح سلامت جامعه، ارایه مؤثرتر خدمات سلامت، بهبود عملکرد بالینی و تقویت نظام مراقبت سلامت را به دنبال خواهد داشت (7). نتایج مطالعه قربانی و همکاران نشان داد که در زمینه فعالیتهای غیرفعال انتقال دانش، در پژوهشهای بالینی و سیستم بهداشتی، انتشار نتایج در مجلات داخلی و بین المللی بیشتر از سایر فعالیت ها بوده، در حالی که در پژوهشهای علوم پایه یافته های پژوهش بیشتر در کنفرانس ها و سمینارها و همایش ها انتشار یافته است و در فعالیتهای فعال انتقال دانش، میانگین امتیاز عملکرد پژوهشگران تنها 9 درصد از کل امتیاز ممکن در این زمینه بوده و هزینه های در نظر گرفته شده برای فعالیت های انتقال دانش کم بوده است (8). Davis و همکاران به طراحی مدلی جهت انتقال دانش پرداخته و به این نتیجه رسیدهاند که انتقال دانش به صورت یک مفهوم جامع، بر پیامدهای مربوط به سلامت و تغییر در رفتار معطوف شده است و به نظر میرسد که مداخلات از سه طریق عمل مینمایند: 1- بستر سازی برای تغییر از طریق افزایش دانش و مهارت 2- توانمندسازی برای ایجاد تغییر از طریق بهبود شرایط و ایجاد زمینه مساعد در حوزه عمل و هر جای دیگری در سیستم 3- تقویت فرایند تغییر پس از برقراری آن (9). مطالعات انجام شده در ایران و جهان بیانگر ضرورت توجه بیشتر به برقراری ارتباط دانشگاه و جامعه برای انتقال دانش بین آنها و مشارکت هرچه بیشتر تصمیم گیران و پژوهشگران درکاربردی نمودن نتایج پژوهشها میباشد (10). در کشور ما عوامل موثر بر انتقال و تبادل دانش در سازمانهای آموزشی و پژوهشی چندان مشخص نیست و مطالعات انجام شده در زمینه انتقال دانش حاصل از پژوهش در ایران نشان دهنده فاصله زیاد بین تولید دانش و عملی شدن نتایج آن است (11-12).برای حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب، اطلاع از وضعیت موجود الزامی است. طبق بررسی انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی قزوین تاکنون بیش از 1500 طرح پژوهشی به ثبت رسیده است، لیکن میزان کاربرد آنها در عمل بررسی نشده است. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت ترجمان دانش در دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شده است.
روش ها
این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی و در سال 1392 انجام شد. جمعیت مورد مطالعه را تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین که در زمان پژوهش به عنوان عضو هیات علمی اشتغال به کار داشتند، تشکیل می دادند. انتخاب مشارکت کنندگان به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ترجمان دانش بود که توسط کمیته ترجمان دانش دانشگاه علوم پزشکی تهران تهیه و تایید اعتبار شده بود (13). در این مطالعه نیز پس از انجام تغییرات مختصر جهت بررسی روایی ابزار، پرسشنامه مذکور به 20 تن از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین داده شد و بعد از تکمیل توسط اعضاء روایی صوری و محتوایی، مطابقت اهداف پژوهش با محتوی، شکل و ظاهر سوالات تایید و پایایی آن نیز از طریق بررسی همبستگی درونی سوالات هر بخش پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ محاسبه گردید که پایایی ابزار مورد تایید قرار گرفت. این پرسشنامه دارای 42 عبارت بوده که در سه بخش مختلف تنظیم گشته است. در بخش اول 11 سوال در خصوص این که «آیا میتوانیم نیاز تصمیم گیرندگان به تحقیق را شناسایی کنیم و به صورت موضوع پژوهشی در آوریم؟ ( 0/78=α)» در بخش دوم 9 سوال در در مورد «آیا میتوان شواهدی تولید کرد تا در تصمیم گیریها قابل استفاده باشد؟ (82/0=α)» و در بخش سوم 22 سوال در ارتباط با «آیا نتایج پژوهش های ما منجر به تغییر رفتار تصمیم گیرندگان و یا نتیجه کاربردی میشوند؟ (0/75=α )» آورده شده که هر سوال دارای پنج گزینه با مقیاس لیکرت بود و در مجموع بر اساس میانگین پاسخ به سوالات مورد قضاوت قرار گرفت. وضعیت مطلوب در هر بخش کسب نمره کامل از آن بخش و در نهایت کسب نمره کامل از پرسشنامه انتقال دانش بود که بر اساس میانگین نمره کسب شده توسط هر فرد و در کل قضاوت انجام شده است. پس از کسب مجوز از معاونت پژوهشی دانشگاه، با مراجعه حضوری به دانشکده های زیر مجموعه دانشگاه علوم پزشکی قزوین و مراکز تحقیقات وابسته، پس از توضیح اهداف، ابزار پژوهش در بین اعضای هیات علمی توزیع و با کسب رضایت آگاهانه (کتبی) ایشان جهت مشارکت در پژوهش و تکمیل، پرسشنامه ها در زمان مقرر جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS.Ver.19، پس از ورود اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی فراوانی هر یک از مشخصات دموگرافیک و سوالات پرسشنامه تهیه شده و سپس میانگین بخش های مختلف پرسشنامه و نهایتا میانگین کل ترجمان دانش تعیین گردید و نمره کل ترجمان دانش با متغیرهای دموگرافیک با استفاده از آماره های توصیفی بیان شده و وضعیت ترجمان دانش با استفاده از انالیز آماری t مستقل (در جدول شماره دو مقایسه ترجمان دانش در دو جنس زن و مرد) و آنالیز واریانس یک طرفه (در جدول شماره3، وضعیت ترجمان دانش به تفکیک وضعیت تحصیلی) با هم مقایسه شدند. معیار ورود به پژوهش تکمیل کامل پرسشنامه و معیار خروج از پژوهش عدم رضایت و یا تکمیل ناقص پرسشنامه بود. در نهایت تجزیه و تحلیل بر روی 141 پرسشنامه که به طور کامل تکمیل شده بود انجام شد.
یافته ها
یافتههای جمعیت شناختی این پژوهش نشان داد که بیشترین شرکت کنندگان در این پژوهش مرد (56/1 درصد) و دارای مدرک تحصیلی دکتری (59/2درصد)، با جایگاه شغلی عضو هیئت علمی آموزشی (97/98درصد) بودند. در مقایسه میانگین کل هر یک از مجموعه عوامل موثر در ترجمان دانش، بیشترین میانگین تغییرات (2/86) مربوط به مقوله «وضعیت تولید شواهد قابل استفاده در تصمیم گیری ها» و کمترین میزان میانگین (2/34) مربوط به مقوله «وضعیت کاربرد نتایج پژوهش ها توسط کاربران نهایی.» بوده است. میانگین مربوط به «وضعیت، شناسایی نیاز مخاطبان و تبدیل آن به پروژه های تحقیقاتی» نیز (2/46) بود. در نهایت میانگین کل ترجمان دانش در دانشگاه علوم پزشکی قزوین از دیدگاه اعضای هیئت علمی 2/47 که از وضعیت مناسب و ایده آل پایین تر بود (جدول 1).
در بررسی وضعیت ترجمان دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی به تفکیک جنسیت میانگین ترجمان دانش در مردان بیشتر از زنان بود ولی تفاوت آماری معنی داری بین زنان و مردان مشاهده نشد (جدول 2).
هم چنین در بررسی وضعیت ترجمان دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی به تفکیک میزان تحصیلات نشان می دهد که وضعیت، شناسایی نیاز مخاطبان و تبدیل آن به پروژه های تحقیقاتی 30/5±27/25 در اعضای هیات علمی متخصص بیشتر بود در حالی که تفاوت معنی داری بین میزان تحصیلات و وضعیت تولید شواهد قابل استفاده در تصمیم گیری ها، وضعیت کاربرد نتایج پژوهش ها توسط کاربران نهایی و نمره کل ترجمان دانش مشاهده نشد (جدول 3). لازم به ذکر است در جدول شماره 4 به ترتیب اهمیت گویه های مهم تر پرسشنامه در مورد وضعیت نیاز سنجی مخاطبان، وضعیت تولید دانش و وضعیت کاربرد دانش ارائه شده است. همانگونه که در این جداول مشاهده می شود به ترتیب از بالا به پایین میزان توجه به هر یک از موارد در دانشگاه کمتر شده و به عوامل فوقانی توجه بیشتری صورت گرفته است.
بحث و نتیجه گیری
پر کردن شکاف میان پژوهش و عمل در حوزه سلامت، اعم از ارائه مراقبت های بالینی مناسب تر توسط خدمات دهندگان و یا تصمیم گیری و سیاست گذاری در نظام سلامت مستلزم پیوند دادن پژوهش و عمل و هرچه نزدیک تر نمودن دنیای پژوهشگران و تصمیم گیران به یکدیگر است (13). یافته های این پژوهش در خصوص شناسایی نیاز مخاطبان، عدم وجود رابطه مناسب و شبکه همکاری دانشگاه با سازمانهای مصرف کننده دانش، عدم وجود مکانیسم های تشویقی و ساز و کارهای مناسب برای جذب اعتبارات پژوهشی از سازمانهای خارج از دانشگاه، کم توجهی به حضور و نظرات نمایندگان سازمانهای اجرایی و استفادهکنندگان از نتایج پژوهشها در هنگام تعیین اولویت های پژوهشی را به عنوان مهمترین موانع ترجمان دانش معرفی نموده است. مشارکت، حمایت و سرمایه گذاری دولت مردان محلی در تحقیقات، یکی از راههای ایجاد حس مالکیت بر نتایج تحقیقات و کاربرد آنها است. برای این کار بایستی با سیاست گذارانی که نتایج تحقیقات به کار آنها میآید، جلسات تعاملی تشکیل داده و نتایج را به آنها ارایه نمود (14).
یافته های این پژوهش در خصوص وضعیت تولید شواهد قابل استفاده در تصمیم گیریها در دانشگاه، عدم مشارکت استفاده کنندگان از نتایج تحقیق در طراحی و انجام پژوهش، محدودیت منابع برای انتشار نتایج پژوهشها (به غیر از مجلات علمی و پژوهشی)، در نظر نگرفتن اولویت مناسب برای پژوهش هایی که منجر به تولید شواهد و پیام قابل انتقال میشود، کم توجهی به کنترل کیفیت و پایش در مرحله اجرای پژوهش و بی اعتمادی استفاده کنندگان از نتایج پژوهشها به کیفیت مطالعات انجام شده را به عنوان مهمترین موانع ترجمان دانش معرفی نموده است. این نتایج نشان می دهد که در این دانشگاه گروه های هدف و کاربران دانش کمتر در طراحی و یا انجام پژوهش ها مشارکت داده شدهاند. قربانی و همکاران در پژوهشی که در دانشگاه گلستان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که در 79/4درصد از طرح ها علت انتخاب عنوان پژوهشی هیچ یک از موارد مرتبط با نیازهای مخاطبان نبوده است و به علت اینکه پژوهش های سیستم بهداشتی بیشتر به سفارش سیاستگذار یا مدیر صورت می پذیرد، اشاره و تاکید بیشتر به گروه مخاطب در پژوهش های سیستم بهداشتی نسبت به پژوهش های بالینی و علوم پایه در پیشنهاد پژوهشی و گزارش نهایی طرحها به چشم میخورد. همچنین هزینه های در نظر گرفته شده برای فعالیت های انتقال دانش کم بودند (8). Arvanitis و همکاران هم در بررسی 2582 شرکت سویسی نتیجه گرفتند که تنها 27 درصد از کل شرکت های مورد مطالعه با دانشگاه ها در تعامل بوده و در فرایندهای انتقال دانش مشارکت داشته اند (15).
یافتههای این پژوهش در خصوص کاربرد نتایج پژوهش ها توسط کاربران نهایی، ناکافی بودن منابع مالی، تجهیزات و زمان موجود برای تهیه محتوای مناسب برای گروه مخاطب پژوهش، عدم وجود ساختار (دفتر یا واحد سازمانی)، نیروی انسانی لازم، شیوه نامه و فرایند مشخص برای تقویت فعالیتهای ترجمان دانش و قوانین حمایتی از محققینی که قبل از انتشار مطلب در مجلات به انتشار نتایج پژوهش کمک میکنند، عدم آشنایی محققین با موضوع «انتقال دانش حاصل از پژوهش» و چگونگی انجام آن، کم توجهی به آموزش انتقال دانش و بهره برداری از نتایج پژوهش ها در برنامه عمومی آموزش روش تحقیق و ناکارآمد بودن ملاکهای ارزیابی فعالیت های محققین برای انتقال دانش حاصل از پژوهش را به عنوان مهمترین موانع ترجمان دانش معرفی نموده است. مقولهها و روشهای مختلفی که باید در انتقال دانش به آن توجه شود، انتقال دانش از طریق انتشار مقالات علمی، مشارکت در کنفرانس ها، شبکهها و هیأتهای حرفهای، تحرک و جابهجایی افراد بین سازمان ها، ایجاد شبکههای ارتباطی بین افراد، همکاری و تعاون در تحقیق و توسعه، به اشتراک گذاری تسهیلات، تعاون و همکاری در آموزشهای کاربردی، قراردادها، تحقیق و مشاوره، حق مالکیت معنوی و تاسیس شرکتهای اقماری و کارآفرینی می باشد (16). در علوم سلامت اگر از دانش تولید شده در عمل استفاده نشود، هزینه ها و خسارات جبران ناپذیری را برای افراد و جامعه به همراه خواهد داشت. برای استفاده از این دانش ها بایستی زیر ساختهای لازم فراهم گردد. یکی از این عوامل ایجاد بستری مناسب برای ارتباط و تعامل بین محققان و مصرف کنندگان دانش میباشد زیرا دانش از طریق ارتباط چهره به چهره بهتر منتقل میشود. توزیع غیرمستقیم دانش آن اثرگذاری مورد انتظار را تامین نمی کند. انتقال دانش بخشی از ایجاد بستر مناسب برای تغییر و نوآوری است. برای ایجاد چنین تغییری بایستی مدیران و کارشناسان حرفه ای به ضرورت تغییر و نیاز به انتقال دانش آگاه شوند (17).
ضعف و نقصان تبادل دانش عملکردی در حوزه سلامت،می تواند بصورت مستقیم و غیرمستقیم بیمار را تحت تاثیر قرار دهد. زمانیکه متخصصین حرفهای مراقبت دهنده به بیماران از دانش جدید و نتایج یافته های تحقیقی نو استفاده نمی نمایند، بیماران تحت تاثیر مستقیم خواهند بود. به همین ترتیب زمانیکه سیاست گذاران و تصمیمم گیرندگان قادر نیستند سیاست ها و برنامه های خدماتی جدید و مناسب را طراحی نمایند و اگر آخرین یافته های پژوهشی را در اختیار نداشته یا اطلاعات و تحقیقات جدید را درک نکرده باشند، بیماران تحت تاثیر غیر مستقیم خواهند بود (18).
با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش وضعیت ترجمان دانش در دانشگاه علوم پزشکی قزوین با وضعیت مطلوب آن فاصله دارد. تشکیل کمیته ترجمان دانش در معاونت پژوهشی دانشگاه و کمیته اختصاصی ترجمان دانش در طرحهای پژوهش در آموزش به عنوان زیر مجموعهای از مرکز توسعه آموزش دانشگاه، تعیین شرح وظایف دقیق برای کمیته های تشکیل شده (از جمله تشکیل جلسات با دعوت از پژوهشگران و تصمیم گیران، اتخاذ تدابیر لازم جهت پشتوانه اجرایی مصوبات)، اصلاح ساختار پیشنهادات پژوهشی و در نظر گرفتن امتیازاتی برای مشخص شدن گروه مخاطب پژوهش و سایر فعالیتهای مربوط به ترجمان دانش، اتخاذ سیاست های تشویقی برای پژوهشگران جهت انجام فعالیتهای انتقال دانش (علاوه بر انتشار مقاله) و اختصاص بخشی از بودجه پژوهشها به ترجمان دانش به عنوان راهکارهایی برای ارتقاء وضعیت ترجمان دانش توصیه میگردد. عدم دسترسی و عدم تمایل به پاسخدهی به پرسشنامه و مشارکت در پژوهش از سوی تعدادی از اعضای هیأت علمی و بررسی از طریق نظرسنجی و پرسشنامه از محدودیت های این پژوهش بود. انجام پژوهش های کیفی در این زمینه و بررسی نتایج اهداف کاربردی طرح های تحقیقاتی می تواند تکمیل کننده این پژوهش باشد.
قدردانی
از مسئولین و اعضاء هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین که در انجام این پژوهش ما را یاری نمودند، صمیمانه تقدیر و تشکر میگردد.
|