یکی از روش های نوین در زمینه آموزش، سیستم یادگیری به کمک همتایان(Peer Assisted Learning) میباشد که اثرات سازندهای بر جنبه های مختلف آموزش به ویژه در حیطه علوم پزشکی داشته است. این سیستم، شکلی از آموزش به کمک همتایان است که در آن دانشجویان در نقش استاد و یا کمک کننده به اساتید ظاهر شده و یادگیری سایر دانشجویان را تسریع می نمایند (1) .«فرد هم سن و سال و همتا» کسی است که در رشتهای مشابه با خود شخص درس میخواند و ممکن است از نظر سال تحصیلی مشابه خود او باشد و یا جلوتر از خود فرد باشد (2) .هدف اصلی از برنامه تدریس همتایان در دانشگاه، گسترش پیشرفت های علـمی، افـزایش عـلاقه و بهـبود مـشارکت در فعالیت های سازمانی و کمک به بهتر کردن محیط آموزشی می باشد(3).امروزه بسیاری از معلمان و اساتید به جای توجه محض بر روی مقوله تدریس موضوع درسی، بر طراحی و حفظ محیط با کیفیت و دانشجو محور تاکید دارند و یادگیری به کمک همتایان تبدیل به یک مولفه ارزشمند شده است (4). مطالعات و تجربیات گوناگون نشان میدهد که این سیستم دارای مزیت های زیادی می باشد و طیف متنوعی از توانمندی ها را برای فراگیران، آموزش دهندگان و اساتید آموزشی دانشکده ها به همراه دارد مانند تقویت مهارت های مدیریت زمان، مهارت های ارتباطی و مهارت های تدریس در دانشجویان، تعمیق یادگیری و ایجاد سبک یادگیری مشارکتی، افزایش نمرات دانشجویان در امتحانات مختلف و ایجاد آمادگی برای آزمون های مقاطع بالاتر تحصیلی (5-10). برخی موضوعات نگران کننده نیز در مورد این سیستم وجود دارد و بعضی از مطالعات، شاهد مخالفت اساتید به دلیل مشکلات مشاهده شده برای بکارگیری و انجام برنامه ی آموزش به کمک همتایان ( (Peer assisted learning می باشد. نگرانی ها شامل این موارد می شوند: دانشجویان آموزش دهنده ممکن است که دانش و معلومات کافی نداشته باشند (11)، دانشجویان آموزش دهنده ممکن است که اطلاعات ناصحیحی به افراد بدهند، حتی ممکن است اطلاعات بیش از اندازه بوده و اعتماد به نفس آموزش گیرندگان را کاهش دهد، ممکن است آموزش دهندگان فاقد تجربه ی کافی بوده و دانش و مهارت ها را بطور کامل انتقال ندهند (2).
با توجه به مطالعات کم انجام شده، هدف از این مطالعه بررسی دیدگاه اساتید علوم پایه و پزشکی بالینی دانشگاه علوم پزشکی بابل در ارتباط با اثرات بالقوه این سیستم پیشنهادی بوده و در صورت مثبت بودن دیدگاه ها، امید میرود که بتوان با انعکاس نتایج بدست آمده به مسئولین آموزشی دانشگاه ها، گام مثبتی در جهت تقویت آموزش علوم پزشکی و متعاقباً نظام سلامت برداشت.
روش ها
در این مطالعه که از نوع توصیفی – مقطعی بود، دیدگاه کلیه اساتید علوم پایه و پزشکی بالینی دانشگاه علوم پزشکی بابل (238 نفر) که به روش سرشماری در سال تحصیلی92-1391 انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه پژوهشگر ساخت های بود که سؤالات آن بر اساس مزایای بدست آمده از اجرای این سیستم در عرصه های و شکل های مختلف آموزش طراحی گردید (1،3،12) .
این پرسشنامه دو قسمت داشت، قسمت اول اطلاعات فردی شامل رشته مورد تدریس، جنس و سابقه تدریس و قسمت دوم مشتمل بر 25 سوال بود که روایی پرسشنامه توسط چند نفر از متخصصین و کارشناسان محترم EDCتأیید شد و جهت پایایی پرسشنامه Test وRetest انجام گرفت و پرسشنامه به فاصله 2هفته توسط 15نفر از اساتید تکمیل گردید و در نهایت ضریب همبستگی آن قابل قبول بود(0/7 r=). پرسشنامه دارای پنج گزینه انتخابی بر اساس مقیاس لیکرت از کاملاً مخالفم نمره (1) تا کاملاً موافقم نمره (5) بود. جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه تهیه شده با مراجعه به اساتید و ارائه اطلاعات کافی به اساتید توسط شرکت کنندگان در مطالعه تکمیل گردید. دادههای حاصل از مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری Ver. 19. SPSSبررسی شدند. دادهها بصورت فراوانی، درصد برای متغیرهای کیفی و میانگین و انحراف معیار برای دادههای کمی ارائه شدند.جهت مقایسه نمرات دو گروه اساتید پزشکی بالینی و علوم پایه و مقایسه نمرات از نظر جنس اساتید شرکت کننده (مذکر و مونث) از آزمون t زوج استفاده شد. برای مقایسه نمرات با عدد ملاک یا میانه تعیین شده (جهت بررسی میزان رضایتمندی کلی) (13) از t یک نمونه ای و مقایسه نمرات بر اساس سابقه تدریس از آزمون ANOVAاستفاده شد. 0/05P< معنی دار تلقی شد.
یافته ها
جامعه پژوهش این مطالعه، شامل 238 عضو هیئت علمی در دو گروه آموزشی پزشکی بالینی و علوم پایه بوده و152 نفر در گروه پزشکی بالینی و 86 نفر در گروه علوم پایه بودند. از بین افراد شرکت کننده در مطالعه 74 نفر (31درصد) زن و 164 نفر(68/9 درصد) مرد بودند. میانگین رضایتمندی در بین اساتید مرد 71 و در بین اساتید زن 75 بود که با بررسی توسط تست آماریt زوج این تفاوت معنی دار نبود (P =0.41). 59 نفر(7/24درصد) از اساتید شرکت کننده سابقه کاری زیر 5 سال، 69 نفر (29/4درصد) سابقه کاری بین 5 تا 10 سال و 110 نفر (46/2درصد) سابقه کاری بالای 10 سال داشتند که میانگین رضایتمندی به ترتیب 71، 69 و 67 بود که با بررسی توسط تست آماری ANOVA تفاوت بین آنها از نظر آماری معنیدار نبود (0/15p=). بطور کل براساس مقایسه نمره مجموع پاسخها با عدد ملاک یا میانه تعیین شده یعنی نمره 74 و با استفاده از آزمون t یک نمونه ای، مشخص گردید که طبق نظر اساتید پزشکی بالینی، علوم پایه و نظر کل، میانگین این شاخص به صورت معناداری از عدد 74 بزرگتر بود و شرکت کنندگان در مطالعه با مزایای سیستم و اجرای آن موافق بودند (جدول1).
براساس محاسبات مربوط به میانگین رتبه ها، از دیدگاه اساتید پزشکی بالینی، بیشترین اثرات بالقوه سیستم به ترتیب متعلق به عدم گمرنگ شدن نقش اساتید (53/9 درصد)، ارائه بازخورد به موقع و مناسب اندوخته ها (45/9درصد) و تقویت اعتماد به نفس دانشجو (3/45درصد) و کمترین اثرات بالقوه مربوط به تقلیل بار کاری اساتید و آموزش (0/0درصد)، حل مشکل زمان ناکافی اساتید جهت پاسخگویی (1/3درصد) و عدم کاهش کیفیت آموزش به علت علم و تجربه کمتر دانشجویان سال بالا درقیاس با اساتید (1/4درصد) بود. از دیدگاه اساتید علوم پایه پاسخ دهنده به سوالات، بیشترین اثرات به ترتیب مربوط به تقویت افزایش فرصتهای آموزشی (53/5 درصد)، تقویت اعتماد به نفس دانشجو (50 درصد) و استفاده موثرتر از زمان اساتید (48/8درصد) بود و کمترین اثرات بالقوه مربوط به تقلیل بار کاری اساتید (3/2 درصد)، استفاده موثر از زمان دانشجو (14درصد) و عدم کاهش کیفیت آموزش به علت علم و تجربه کم دانشجویان سال بالا (16/3) نیز بر اساس مجموع این دو گروه، عدم کمرنگ شدن نقش اساتید در آموزش (51/2 درصد)، تقویت اعتماد به نفس دانشجو (47درصد) و ارائه بازخورد به موقع و مناسب اندوخته ها (46/5درصد) به ترتیب حائز بیشترین امتیاز شدند. بر اساس مجموع این دو گروه ، عدم کمرنگ شدن نقش اساتید در آموزش (51/2 درصد)، تقویت اعتماد به نفس دانشجو (47درصد)، ارائه بازخورد به موقع و مناسب اندوخته ها (48/5 درصد) به ترتیب حائز بیشترین امتیاز و حل مشکل زمان ناکافی اساتید جهت پاسخگویی (3/7درصد)، تقلیل بار کاری اساتید و آموزش (4/7 درصد)، عدم کاهش کیفیت آموزش به علت علم و تجربه کمتر دانشجویان سال بالا در قیاس با اساتید (6/6 درصد) حائز کمترین امتیاز شدند.
بحث و نتیجه گیری
این مطالعه نشان داد که اکثریت اساتید پزشکی بالینی و علوم پایه مشارکت کننده در مطالعه با مزایای این روش موافق بودند. از دیدگاه آنان این روش مزایای فراوانی برای دانشجویان آموزش دهنده، آموزش گیرنده، سیستم آموزشی و اساتید به همراه دارد.
به نظر مشارکت کنندگان در این مطالعه؛ این روش آموزش اثر کمی روی تقلیل بار کاری اساتید داشته و مشکل ناکافی بودن زمان اساتید را حل نمی کند. این نظر شاید به این علت باشد که با وجود استفاده از همتایان برای آموزش همچنان به نظارت اساتید برای پیشبرد اهداف آموزشی نیاز بوده و تنها نقش اساتید از مداخله گر مستقیم به ناظر تغییر پیدا می کند.
در مورد عدم کمرنگ شدن نقش اساتید، شرکت کننده گان در مطالعه نظر موافقی داشتند. این یافته احتمالا به این علت است که علیرغم استفاده از دانشجویان همتا باز هم برای نظارت بر کیفیت کار آموزشی آنها به وجود اساتید نیاز است، علاوه بر این براساس پیش زمینه های ذهنی اساتید در مورد این روش یادگیری طرح ریزی شده است و از آنجا که اساتید این روش یادگیری، را بطور عملی تجربه نکرده اند ممکن است در برخی زمینه ها از فواید این روش، پیش زمینه ذهنی دقیق و نظر مثبت یا منفی خاصی نداشته باشند.
در مطالعه علیزاده و همکاران که در سال 1391 در تبریز انجام شد، با توجه به اینکه میانگین نمرات از عدد میانه بیشتر بود، دانشجویان و اساتید با اثرات بالقوه این روش آموزشی موافق بودند (13). در مطالعه حاضر نیز با توجه به اینکه عدد ملاک مشخصی برای مقایسه وجود نداشت، مشابه مطالعه پیشین از میانه بعنوان عدد ملاک استفاده شد که طبق نظر اساتید پزشکی بالینی و علوم پایه و نظر کل میانگین این شاخص بطور معنی دار از عدد 74 بزرگتر بود و شرکت کنندگان با مزایای بالقوه این روش آموزشی موافق بودند.
مطالعاتی که در این زمینه انجام شده اند بیشتر در مورد سایر مقاطع تحصیلی مانند دبستان بودند (14-16). در مطالعه ای در مورد که در سال 2002 با هدف بررسی ویژگیهای تدریس همتایان و شناسایی نتایج آن بر روی 447 دانشجوی سال آخر پزشکی در برزیل صورت گرفت، نتایج نشان داد که این سیستم، فرصت آموزشی جذاب و سازنده ای برای پیشرفت علمی دانشجویان فراهم می آورد و در انتخاب حرفه و تخصص آینده می تواند بسیار راهگشا باشد که در مطالعه حاضر نیز مشارکت کنندگان اجرای این سیستم را یک فرصت مناسب برای افزایش اعتماد به نفس و مهارت ارتباطی دانشجو قلمداد کردند (3).
همینطور، در مطالعه دیگری در سال 2008 در استرالیا بر روی 131 نفر از دانشجویان سال دوم پزشکی و به منظور کارآمدی این سیستم در امر تدریس صورت گرفته بود نشان داده شد که معلمان همتا می توانند نقش مهمی در کمک به سایر دانشجویان داشته باشند و اعتماد به نفس آنها را در مهارت های عملی تقویت کنند که این یافته ها با نتایج این مطالعه همخوانی دارد (1).
در یک بررسی در سال 2007 که به منظور ارزیابی تاثیر سیستم یادگیری به کمک همتایان بر تقویت مهارت های روانی- حرکتی بر روی دانشجویان تحصیلات پایه در ایالات متحده صورت گرفت، نشان داده شد که این سیستم منجر به کاهش نگرانی و افزایش اعتماد به نفس دانشجویان در انجام مهارت های عملی و ایجاد محیط یادگیری مثبت شده که یافته های مطالعه حاضر نیز موید این موارد است (12).
همچنین در یک مطالعه مروری در سال 2008 که به منظور شناخت ویژگیهای مثبت و منفی این سیستم صورت گرفت، نتایج حاکی از آن بود که سیستم مذکور موجب ایجاد تغییرات مهمی همانند تقویت مهارتی دانشجو، بهبود در مهارت های مدیریت زمان و تقویت مهارتهای مرتبط با همکاری و کار تیمی شده است. همچنین در این مطالعه بیان شده که این روش یادگیری می تواند مشکلاتی مانند یادگیری کمتر دانشجویان در صورتیکه با این روش موافق نبوده یا آموزش کلینیکی ضعیفتر به علت ارتباط کمتر بالینی با اساتید بالینی داشته باشند (17). کجوری و همکارانش نیز در کتاب خود علاوه بر ذکر مزایای متعدد این روش بیان کردند که این روش می تواند سبب استفاده از دانشجو به عنوان نیروی کار ارزان شود و دانشجویان ممکن اسـت به آزمایش همدیگر با استفاده از «احساس فشـار نهانی هم سـن و سالی»، آشفتگی و رفتارهای نامناسب و ناشایست، ترغیب گردند (2).
در مجموع، نتایج این مطالعه و مطالعات پیشین همگی بر تاثیرات سازنده این سیستم تاکید دارند. البته تمامی این مزایا منوط به برقراری یک سیستم اجرایی، انگیزش و نظارتی مناسب برای برقراری این سیستم می باشد به طوری که بتوان از حداکثر منافع اجرای آن بهرمند شد.
با توجه به نتایج بدست آمده از این مطالعه و مثبت بودن نظر اساتید نسبت به سیستم پیشنهادی، پژوهشگران پیشنهاد می نمایند که مطالعه ای نیز به منظور شناسایی زیرساخت های مورد نیاز جهت اجرای این سیستم انجام شود تا با شناسایی و ایجاد زیر ساختها بتوان این روش یادگیری را در سیستم آموزشی بکار برد. همینطور با توجه به مزایای بالقوه این روش یادگیری توصیه می گردد مطالعات دیگری در بررسی نظر دانشجویان و مدیران در مورد مضرات و فواید این روش انجام شود تا بتوان دانش آموختگانی کار آمدتر و توانمندتر در نظام سلامت تربیت کرد. از محدودیتهای این مطالعه میتوان به دسترسی مشکل به تعدادی از اساتید اشاره نمود. با توجه به عدم تجربه چنین سیستمهایی در دانشگاه های کشورمان به نظر می رسد که اجرای گام به گام این سیستم به موفقیت آن در دستیابی به نتایج مورد انتظار کمک نماید.
قدردانی
در پایان پژوهشگران لازم می دانند که از همکاری صمیمانه اساتید دانشگاه علوم پزشکی بابل و نیز معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی بابل که بودجه مورد نیاز برای انجام این پژوهش را تامین نموده است کمال تشکر و قدردانی را بنماید.
|